عمل زیبایی، به اعمال جراحی پزشکی پلاستیک میگویند که برای تغییر، بازسازی و زیباسازی یا رفع آسیبهای ظاهری و نواقص بخشی از صورت یا بدن انجام میشود. عمل زیبایی شامل: جراحی زیبایی صورت، جراحی زیبایی غبغب و گردن، جراحی زیبایی شکم، پهلو و پشت، جراحی زیبایی شکم، پهلو و پشت، جراحی زیبایی سینه و جراحی زیبایی بازو و رانها می شود. امروزه برخی از افراد غیر متخصص اقدام به عمل زیبایی در مراکز غیر مجاز می کنند و عواقب جبران ناپذیری را به وجود می آوردند. عمل زیبایی جان زن مشهدی را گرفت.
زن با اطمینان از اینکه چیز مهمی نیست و خیلیها همین عمل را انجام دادهاند و چیزی نشده است، لباس سبزش را میپوشد و روی برانکارد دراز میکشد. چشم امیدش را بعد از خدا به پزشکی میدوزد که امیدوارش کرده است.
مهم نیست که فقط ۸ میلیون تومان برای این عمل جراحی بهحساب دکتر واریز کرده؛ نتیجه حتما طوری است که این هزینه مازاد به چشمش نیاید. زن یقین دارد که چند ساعت بعد در خانهاش هست، اما آیا چنین شد؟
شاید شما هم ماجرای مرگهای ناشی از قصورات پزشکی را شنیده باشید؛ زنی که از عمل ساکشن فوت میکند یا کودکی که بهمحض تولد بهجای اکسیژن، گاز سمی وارد ریههایش میشود. هرازگاهی از این اخبار میشنویم و حالا هم از مرگ زنی پس از جراحی بینی خبردار میشویم!
مرگ سمیه مرادیثانی ۴۷ ساله که پس از یک عمل ساده بینی رخ داده است، هنوز مؤید اشتباه پزشکی نیست، اما بار دیگر شائبه ایجاد کرده است و خیلیها میپرسند جایگاه جان انسان در نظام پزشکی کجاست؟ سمیه که مادر یک دختر ۲۳ ساله و پسری ۱۴ ساله است، ۱۳ آبان برای عمل بینی به یک کلینیک زیبایی میرود، اما یک هفته بعد یعنی ۲۰ آبان فوت میکند. ماجرا را از همسرش جویا میشویم.
حدود ۲ سال بود که همسرم بهخاطر انحراف بینی در نفسکشیدن مشکل داشت. در خواب زیاد خرخر میکرد و خودش میخواست حالا که عمل انحراف بینی را انجام میدهد، در کنارش عمل زیبایی را هم انجام دهد. موافقت کردم که این کار را انجام دهد.
چندین آزمایش دادیم و پزشکان مختلف را برای این کار بررسی کردیم و درنهایت این آقای دکتر گزینه انتخابی ما برای انجام جراحی شد. تاریخ عمل مشخص و بنا شد ساعت ۸:۳۰ کلینیک باشیم تا ۹:۳۰ عمل انجام شود.
بعد از صحبت با دکتر و تعیین وقت عمل، متوجه شدم که پزشک آزمایش سیتیاسکن بینی نداده است. خواستیم سیتیاسکنی را که قبلا گرفته بودیم، نشان دکتر بدهیم، اما دکتر گفته بود «نیازی نیست و باشد بعد نگاه میکنم». ما هم حساس نشدیم.
عمل با تأخیر انجام شد. تازه ساعت ۱۰:۴۰ اعلام کردند که خانمم برای عمل برود. گفتند ۲ ساعت طول میکشد. ۲ ساعت بعد هرچه پیگیری میکردم هیچکس جوابی نمیداد. میگفتند هنوز در اتاق عمل است. ساعت ۱۳:۴۰ یکی از خدمه اتاق عمل گفت عمل موفقیتآمیز بوده و خانمم به ریکاوری رفته است.
من هم خدا را شکر کردم و منتظر ماندم. یکساعتونیم بعد من را خواستند. پرسیدند خانمم مشکلی خاصی داشته است یا نه که گفتم: نه. علت را پرسیدم. گفتند: به هوش نمیآید.
گفتم: سالم سالم بوده و مشکلی نداشته است! آنها گفتند: درحال بررسی هستیم ببینیم چه خبر است.
نیمساعت دیگر گذشت. رفتم بالا که ببینم چه خبر است. دستهای دکتر از ترس میلرزید. گفت: خانمت خونریزی کرده است. گفتم: بهش خون بزنید! گفتند: اینجا خون نداریم!
گفتم: یعنی چه! سریع منتقلش کنید به بیمارستانی یا آیسییویی! گفتند: بیمارستان طرف قرار داد ما موسیبنجعفر (ع) است که داریم مکاتبات را برای انتقال انجام میدهیم.
بهزور و اصرار من، خانمم را حدود ساعت ۵ عصر بردیم بیمارستان موسیبنجعفر (ع). در آیسییو بستری شد و خون و پلاکت وصل کردند. جوابی درباره وضعیتش به من نمیدادند. صبح همچنان به هوش نیامده بود. گفتند: قرار است جراح متخصص مغز و اعصاب او را ببیند. دکتر متخصص آمد و خواست ما منتقلش کنیم به بیمارستان قائم.
شنبه ظهر پزشکان زیادی همسرم را در بیمارستان قائم ویزیت کردند. حرف همه این بود که حال مریض خیلی بد است. میگفتند: نمیدانیم در این عمل چه اتفاقی افتاده است، ولی بیمار داغان شده است!
روز یکشنبه سیتیآنژیو انجام شد که نتیجه نداد. گفتند: باید جمجمه را سوراخ کنیم و خونابه داخل مغز را ساکشن کنیم تا مغز بزرگ نشود. روز دوشنبه هم امآرآی خبرهای خیلی بد داشت. تا قبل این روز دکتر جراح را میدیدم، ولی بعد از نتیجه آن دیگر نیامد. همه میگفتند سطح هوشیاری پایین است و باید دعا کنید معجزه شود.
سهشنبهشب در آیسییو بیمارستان قائم بودم. با من تماس گرفتند و گفتند میخواهیم اوضاع بیمار را بدانیم و اینکه شما چه میدانید و از اتفاقات اتاق عمل چه خبری دارید. گفتم: شما چه کسی هستید؟ گفت از آیسییو بیمارستان قائم زنگ میزنیم. گفتم آقا! من شبانهروز پشت این در هستم، بیا بیرون تا با هم صحبت کنیم. گفت: نه! نمیتوانم پستم را ترک کنم. درنهایت وقتی دید جواب نمیدهم، گوشی را قطع کرد.
پیگیر شماره شدم. مشخص شد از طرف بیمارستان نبوده است. احساسم این است که کار دکتر اتاق عمل بوده است تا بداند من چه اطلاعاتی دارم. خانمم هیچگونه بیماری نداشت و فقط ۲ بار برای زایمان بیهوش شده بود. برای خودم متأسفم که عزیزی را در اثر خطای پزشکی از دست دادم.
نخعی در پاسخ به اینکه چه مدرکی دال بر قصور پزشکی و شکایتش دارد، میگوید: پزشکی قانونی در جواز دفن اعلام کرده است خونریزی ساقه اصلی مغز و شکستگی و خردشدن استخوان جمجمه.
استخوان جمجمه خیلی سخت است، وقتی اینطور میشکند که تصادف با سرعت بالا باشد یا فرضا فرد از ارتفاع بیش از ۶ متر سقوط کند. درباره همسر من هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاده است. پس پزشک باید پاسخ بدهد که چه شده است؟
باید مشخص شود چه اتفاقاتی در اتاق عمل رخ داده است. آیا عمل در حیطه تخصص پزشک بوده است؟ تیم پزشکی و تیم بیهوشی چه کسانی بودهاند؟ کلینیک باید جواب بدهد که چرا خون نداشته است؟ مرجع نظارتی چه میکند تا چنین اتفاقاتی نیفتد؟
شکایتم را به شعبه ۲۰۱ دادگاه عمومی انقلاب مشهد اعلام کردهام. از دیدگاه من و دوستان پزشکم و وکلا، اهمالها و تقصیرات پزشکی کاملا مشهود و محرز است. گزارش اکنون به نظامپزشکی ارسال شده است که من به آنجا و اداره نظارت بر درمان علومپزشکی هم شکایت کردهام. نکته اینجاست که همه این سیستم دست پزشکان است و بعید میدانم خودشان یکی از همکارانشان را مقصر بدانند!
منبع: رکنا