بهاره رهنما که در ترکیه به سر می برد حواشی زیادی را در این مدت به راه انداخته است. بهاره رهنما با صحبت کردن از زندگی لاکچری اش و بی دست و پا خواندن مردم معمولی خشم زیادی از کاربران را برانگیخت. بعد از حواشی این صحبت بهاره رهنما با عذرخواهی از مردم همچنان به صحبتهای قبلی خود پا فشاری کرد و همسر جدیدش هم از او حمایت کرد. حال در فضای مجازی عکسی از بهاره رهنما به اشتراک گذاشته شده که کاربران بر این عقیده هستند که دیگر به ایران باز نمی گردد. بهاره رهنما در واکنش به این شایعات هیچ عکس العملی نشان نداده است. در ادامه عکس جدید بهاره رهنما را میبینید.
بهاره رهنما در 10 آذر سال 1352 در هزاوه از توابع استان مرکزی متولد شد. وی لیسانس ادبیات نمایشی و فوق لیسانس حقوق قضایی را از دانشگاه آزاد گرفته است. بهاره رهنما از معدود بازیگرهایی است که تحصیلات بالایی در حد دانشگاهی دارد و شاید به همین خاطر در عرصه سینما و تلویزیون کم کار است.
برای اولین بار با فیلم افعی به سینما آمد. سپس با همسرش در فیلم عاشقانه بازی کرد. او در سال 1380 بازی در یک فیلم کمدی نان و عشق و موتور هزار را تجربه کرد که نشان از توانایی او در زمینه فیلمهای کمدی داشت.
بهاره رهنما به دلیل یک سال جهشی درس خواندن در سن ۱۷ سالگی وارد دانشگاه شد و در زمان بازگشت از دانشگاه به طور اتفاقی با پیمان قاسم خانی ( فیلمنامه نویس، کارگردان و بازیگر ) آشنا شد و پس از گذشت دو سال و آشنایی بیشتر تصمیم به ازدواج گرفتند. این دو در سال ۱۳۷۳ با هم ازدواج کردند و حاصل ازدواجشان یک دختر می باشد که نامش را پریا گذاشتند.
بهاره رهنما و پیمان قاسم خانی زوج هنری بودند که زندگیشان پس از ۲۲ سال زندگی در سال ۱۳۹۵ به اتمام رسید و از هم جدا شدند. این درحالیست که قبل از طلاقشان زندگیشان به ظاهر خوب و صمیمی به نظر می آمد. مهراب قاسم خانی برادر شوهر سابق و شقایق دهقان جاری سابق بهاره رهنما می باشد.
چهارم شهریورماه سال ۱۳۹۶ عکس هایی در رسانه های مجازی منتشر شد که خبر از ازدواج دوم بهاره رهنما میداد. بهاره رهنما در سال ۹۶ با فردی به نام امیرخسرو عباسی ازدواج کرد . امیرخسرو عباسی مالک برند آرایشی بهداشتی هاینس و ژاکسی است و آشنایی اولیه شان از زمانی شروع شد که بهاره رهنما به عنوان مدل، در تبلیغات این برند حضور پیدا کرد. همسر جدید بهاره نیز قبلا یک بار ازدواج کرده و طلاق گرفته است. وی نیز مانند بهاره رهنما از همسر سابق یک دختر دارد.
بهاره رهنما در دوران مدرسه یک سال را جهشی خواند، به این خاطر در سن ۱۷ سالگی وارد دانشگاه شد. رشته ی دانشگاهیش ادبیات نمایشی بود و وی در کنار تحصیل به تمرین تئاتر نیز می پرداخت. بهاره رهنما فعالیت در عرصه بازیگری را از سال ۱۳۷۱ با نقش آفرینی در فیلم سینمایی افعی به کارگردانی محمدرضا اعلامی آغاز کرد.
این بازیگر پس از لیسانس ادبیات نمایشی به دانشگاه حقوق رفت و در این رشته ادامه تحصیل داد. وی در کنار تحصیل به نویسندگی نمایش نامه و کارگردانی تئاتر نیز می پرداخت. در سال ۱۳۷۴ دومین تجربه فیلم سینمایی را با ” غزال ” ساخته مجتبی راعی به دست آورد.
بهاره رهنما در سال ۱۳۷۵ با ایفای نقش در سریال تلویزیونی ” بازگشت به خانه ” ساخته مسعود نوابی از قاب تلویزیون دیده شد اما کاری که موجب شهرت بهاره رهنما شد فیلم سینمایی نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ به کارگردانی ابوالحسن داوودی است. وی در آن زمان حدوداً ۲۸ سال سن داشت و نقش باران را در این فیلم ایفا کرد. پس از آن بهاره رهنما در چند فیلم و سریال از جمله گاوخونی، ماجراهای اینترنتی، سریال من یک مستاجرم حضور داشت و سپس بازی در سریال تلویزیونی زیرزمین ساخته علیرضا افخمی وی را مشهور و محبوب ساخت.
این بازیگر از سال ۱۳۷۵ تا به امروز در تئاتر حضور پررنگی داشت و علاوه بر بازیگری به کارگردانی نیز می پردازد. از تئاترهای مهم و اخیر وی می توان شاه لیر، بیوه نویسنده فقید، فصل فراموشی، بلافیگورا، یرما، اپراتور نسل چهارم و دوباره اون آهنگ رو بزن سم را نام برد. وی در گروه نویسندگان سریال های شب های برره، باغ مظفر و شمس العماره حضور داشت و نویسنده ۵ جلد کتاب می باشد.
بهاره رهنما علاوه بر فعالیت در عرصه بازیگری تهیه کنندگی آلبوم علی شوکت خواننده جوان موسیقی راک را برعهده داشت، چند قطعه آلبوم از ترانه های کتاب زن باران نوشته بهاره رهنما اجرا شده است.
بهاره رهنما بازیگر محبوب کشورمان علاوه بر بازیگری، رستورانی را در سعادت آباد افتتاح کرد و نامش را گوزن گذاشت. وی در رستوران خود نمایشنامه خانی اجرا می کند.
«من اگر جای شما مردها بودم ممکن بود به زنها دل ببندم، اما هیچ وقت به موجودی با این همه تغییرات هورمونی اعتماد نمیکردم». همین بود جمله؟
بله… زنی در یک نمایشنامه به یک مرد این جمله را میگوید.
آن زن شما هستید؟
لزوما دیدگاه قطعی خودم نیست، گرچه یک دیدگاه علمی درباره احساسات است.
خواه ناخواه شما نوشتهاید حتی اگر جمله نمایشنامه باشد که رویکرد شماست.
اینکه دلیل نمیشود… چرا که شما هنوز با شخصیت نمایشنامه آشنا نشدهاید و چه بسا او کاراکتری مثبت نباشد. ضمن اینکه من همچنان به این جمله اعتقاد دارم و پس از ماجراهایی که ایجاد شد، برای احترام به خانمها و درک درست از جمله نوشتم نظرم در رابطه با مسائل احساسی است.
من برخلاف باور رایج که زنها تمام عمرشان عاشق یک نفر میشوند و پا روی عشقشان نمیگذارند، معتقدم اینطور نیست. اگر چیزی در ذهن یک زن خراب شود، ممکن است پشت پا بزند به همه چیز و علایق و رابطه و برود. این کار زنها خیلی غیرمنتظره است. موضوع این است که همه انتظار برعکسش را دارند. برای همین روی این نکته در آن نمایش پافشاری شده است.
آیا حدس میزدید ممکن است با نوشتن آن جمله وارد چنین ماجرایی شوید؟
متاسفانه در فضای مجازی آن هم وقتی فقط با 140 کاراکتر در توییتر سرو کار داری به راحتی ممکن است قضاوت شوی. اشتباه من این بود که باید سریع پشتش مینوشتم این جمله، دیالوگ یک نمایش است. هرچند که حرفم را پس نمیگیرم. ما در مسائل احساسی… اصولا آدمهای غیر قابل پیشبینی هستند.
شاید که اعتماد لغت خوبی نبود. شاید جمله درست این باشد به یک زن دل میبستم، اما روی احساس او برای همیشه حسابی باز نمیکردم. ضمن اینکه این موضوع به اعتماد و ارزشهای وجودی یک زن که منکرش نیستم، ارتباطی ندارد.
همین هم خیلی ترسناک میکند زنها را… رابطه را.
همه آدمها ترسناک هستند. مردها هم از جنبههای دیگر. ما داریم از تفاوتها حرف میزنیم، نه از برتریها یا ایرادها. ضمن اینکه این نظر شخصی من است. من همچنان به بالا و پایین شدن احساسات زنان خیلی اعتقاد دارم که حرف جدیدی نیست و ارتباطی به اخلاقیات ندارد.
اگرچه دریای احساسات یک زن تلاطمهای آنی بیشتری از مردها دارد، اما اتفاقا جوامعی مثل ما به دلیل نوع تربیت، فرهنگ و ارزشهایی که در وجود آنها نهادینه شده، غالبا کنترل این احساسات را به خوبی در دست میگیرند.
به نظر شما آیا مادرهای نسلهای قبل ما همیشه و در همه شرایط عاشق همسرشان بودند؟ قطعا نه ولی با ارزشها و اعتقادات از این تلاطم محافظت کردند.
اگر مرد بودی و چنین شناختی از زنها را داشتی عاشق میشدی و دل میبستی؟
حتما… گفتم که من آدم شجاعی هستم. مگر دل بستن، دو دوتا چهارتا دارد که فکر کنی طرف خواهد ماند یا نه؟ مهم نیست.
نگرانکننده نبود؟
نه، هرگز. این همه جذابیت. کشف یک زن شبیه کشف کائنات است. زن در وجوه مثبت خیلی به خلقت نزدیکتر است تا مرد و این پروسه کشف آنقدر جذاب هست که ارزش ریسک را داشته باشد. اصولا عشق یکی از بزرگترین ریسکهای هر رابطهای است.
صرفنظر از ماجرای احساسات… ممم… شما رویکردهای فمنیستی دارید؟
من بهعنوان عضوی از جامعه زنان نسبت به شرایط موجود و نابرابری حقوق مرد و زن همیشه معترض بوده و هستم، اما فمنیست به این معنا نیستم که این حقوق صددرصد یکسان است، کما اینکه در ادیان آسمانی هم مطرح شده مرد و زن برای تکمیل هم آفریده شدهاند. نظر شخصی من این است
ما تفاوتهایی با هم داریم و جایی ما باید حقوقمان بیشتر باشد یک جاهایی مردها. باید تفاوتها را شناخت تا جامعه سالمتر. در صلحتری در اطرافمان حس کنیم.
مثلا کجاها؟
ببینید، من حقوق خواندم و همیشه برایم سوال بود، چرا زنها نمیتوانند قضاوت کنند که البته میدانم بیان این نکته برایم حاشیه خواهد ساخت. اما این بالا و پایین شدن احساسات برای رقت قلب است. من گاهی بهعنوان حَکَم وارد پروندههای قتل شدم، اصلا نتوانستم خودم را کنترل کنم. الان وقتی مراسم ختم میروم
به قدری حالم بد میشود که دور مینشینم صاحب عزا را به جای آرامش دادن اذیت نکنم. اما یک مرد خیلی خوددارتر است. اما مردها در مصائب خوددارتر هستند.
برای بخش حقوق زنان با توجه به معترض بودن چه کردهاید؟
موضوع اغلب داستانها و نمایشهای من زنان هستند. حتی نمایشنامهای را نوشتم که در آن به زنان و موضوع جنگ پرداختم که اجرا هم شد. نمایشنامهای نیز نوشتم که در سالن سایه اجرا رفت. این کار از جمله معدودترین نمایشهایی بود که به مقوله حضور زنان در جنگ پرداخت. اصولا وقتی در ایران متولد میشوی، خود به خود گرایشات ذهنی و اجتماعی تو برای دفاع از حقوق زنان قوت میگیرد.
مسائل زنان چندمین دغدغه شماست؟
حتما توی سه تای اول است. در ادامه پاسخ به سوال قبلی من زنان زیادی اطراف خودم داشتم استعداد داشتند درس بخوانند، اما میسر نشد به دلیل مسائل زندگی و من تلاش کردم در زمینه تحصیلی موفق باشم، چراکه فکر میکردم در خصوص آرزوهای آنها مسئولیت دارم.
از چه زمانی این موضوع تبدیل به دغدغه شد؟
ببینید من مردان خوبی مثل پدرم و داییهایم در زندگی داشتم که خیلی فرهنگی بودند و هستند و به من اعتمادبهنفس دادند. اما از زمانی که وارد جامعه شدم، فکر کردم چرا؟ مثلا در حوزه کار خودم چرا زنان کارگردان کمتر امکان کار کردن دارند؟ من فکر کردم همه زنان جامعه مثل خواهران من هستند و دختران جامعه نیز مثل دختر خودم.
گاهی این برچسب به چنین فعالیتهایی زده میشود که میخواهد شوآف کند و خودش را مطرح کند…
همیشه نظر آدمهای باهوش و قضاوتشان برایم مهمتر است. جالب اینکه این دسته از افراد کمتر قضاوت میکنند. بدیهی است یک فرد باهوش متوجه میشود من چرا بخواهم این کار را بکنم؟ آنقدر توجه گرفتم که فکر میکنم نیازی ندارم… نه انصافا برای من اینطور نیست. اصلا. در فضای واقعی به لحاظ شغل و بچه کوچک
خانواده بودن و دختر درسخوان و فعال مدرسه و دانشگاه بودن این اتفاق برای من افتاده است و دیگر در این سن نیازی ندارم. دوست دارم در یک جریان فرهنگی موثر باشم. البته که اگر به نتیجه برسد خوشایند است.
نتایجی گرفتید؟ موثر بودید؟
خیلی زیاد… خیلی جاها مطرح میشود درس خواندن یا کار کردن زن مانعی برای توجه به فرزندان و تربیت آنهاست، اما من همزمان هم در زمینه تحصیلی و کاری جدی بودم و هم مادر بودن. دختر من سه تا ساز میزند و ارتباط خوب و نزدیکی با هم داریم. خیلی خانمها به من ایمیل زدند وقتی دیدیم
تو توانستهای ما هم با بچه کوچک شروع کردیم به ادامه تحصیل… زنانی را در فضای مجازی ارتباط دارم، میگویند تو خیلی انگیزه میدهی. این تلاش و جریانی که ایجاد کردهام خیلی انگیزه میدهد و راضی هستم.
من واقعا جنگیدهام و فقط مشکل اضافه وزن را نتوانستهام… گاهی برخی که سیگاری هستند و میگویند نتوانستیم ترک کنیم فکر میکنم اگر من سیگاری بودم یک روزه ترک میکردم. من خیلی اراده عجیب و غریبی دارم. برای ادامه تحصیل در یکی از رشتهها چهار ماه در خانه را روی خودم بستم و درس خواندم.
این را سعی کردم در سینما و فیلمهایی که بازی کردم جا بیندازم یک زن با اضافه وزن میتواند دوستداشتنی باشد، لباس رنگی بپوشد و عاشقش شوند. من از محدودیت خودم فرهنگی را جا بیندازم. من نامههایی دریافت کردم، در این خصوص که حالم را خوب کرد… مثلا مادری نامه نوشته بود که دخترش اضافه وزن داشته و من الگوی اعتمادبهنفس داشتن او بودم و در زمینه تحصیلی خیلی موفق است.
آسیب هم دیدی؟
بله، خیلی. اما پشیمان نیستم برای اینکه خودم باشم، خیلی تاوان دادم. این روزها میبینم خوشحال کردن آدمها چقدر خوشحالم میکند.
چه کارهایی را در دهه 40 زندگی دوست دارید انجام بدهید؟
دو تا زبان یاد بگیرم… هدف سختی هم هست و خصوصا اینکه در زبان استعداد ندارم. دیگر اینکه خیلی سفر بروم و با فرهنگها آشنا شوم. باید آدم صبورتری شوم.
فیلم های تلویزیونی که بهاره رهنما در آن ها بازی کرده است :
همسایه ها (1395)
کشیک قلب (1395)
غیرعلنی (1394)
خوب بد زشت (1393)
پژمان (1392)
خداحافظ بچه (1391)
چک برگشتی (1390)
گاوصندوق (1388)
مأمور بدرقه (1387)
مرد هزار چهره (1386)
کتاب فروشی هدهد (1385 بازیگر میهمان)
زیر زمین (1385)
من یک مستأجرم (1382)
روشنتر از خاموشی (1382)
پرونده های مجهول (1380)
داستان یک شهر2 (1379)
بازگشت به خانه (1375)
بچه مهندس (1397)
فیلم های بهاره رهنما در شبکه نمایش خانگی
بهاره رهنما
شام ایرانی (1390) به کارگردانی بیژن بیرنگ
ساخت ایران (1390)
شرف خانواده فاضل (1392)
ساخت ایران2(1396)