همیشه این خبرنگاران حوادث نیستند که به دنبال حادثهها میروند بلکه گاهی هم خودشان حادثهساز میشوند؛ آن هم از نوع جنایی! اینکه خبرنگاری در زمانی فقر سوژه داشته باشد و نداند که باید از چه و از کجا بنویسد، طبیعی است اما اینکه برای یک گزارش خوب بخواهد خودش دست به کار شود و پشت سر هم آدم بکشد تا سوژهای برای جنجال داشته باشد در نوع خود بینظیر است؛ کاری که والاس سوزا- مجری مطرح برنامههای تلویزیونی برزیل- انجام میداد؛ والاس خودش آدم میکشت.
در برزیل همه والاس سوزا را به خوبی میشناسند. برنامههای تلویزیونی او در ساعتهای پایانی یکشنبهشبها همیشه از پربینندهترین برنامههای برزیل بود. مردم هفته به هفته منتظر میماندند تا ببینند والاس دوباره سر از کجا در میآورد و دست کدام مافیا و گروه آدمکشی را رو میکند.
والاس برای مردم فقط یک مجری تلویزیونی نبود؛ مردم برزیل او را به چشم قهرمانی میدیدند که در آشفته بازار قاچاق مواد مخدر در آمازون و سهلانگاری ماموران پلیس، مانند یک قهرمان واقعی ظاهر میشود و با دنبال کردن پروندههای جنجالی قتل و جنایت در گوشه و کنار برزیل سر از کار آنها در میآورد.
برنامه زنده «لیوره کانال» تلویزیون برزیل با کارگردانی و اجرای والاس سوزا محبوبترین برنامهای بود که در آن مشهورترین پروندههای جنایی برزیل از اول تا آخر کار دنبال میشد. والاس مشهور سالها معروف ترینهای برزیل را فیلم کرد اما دست آخر خودش هم روی پرده نمایش آمد؛ «والاس یک قاتل حرفهای بود!»
مدرک قتل، بوی باروت
برنامه لیوره کانال که شروع شد همه پای تلویزیون نشستند تا ببینند مجری معروف، این هفته دیگر به چه پروندهای میپردازد و از کدام جنایت آمازون پرده برمیدارد. پلیس برازیلیا خودش از بینندههای پروپا قرص برنامه او بود. برای پلیس برزیل هم دیگر این قضیه پرونده قتلهایی که سوزا والاس رو میکرد معمایی شده بود. آنها هم گیج و مات مانده بودند که چطور این همه جنایت در آمازون اتفاق میافتد و آنها بیخبر هستند.
دخالتهای زیادتر از حد مجری در امور ماموران پلیس و سؤال و جوابهای فراوان او از ماموران امنیتی در برنامههای زنده، دیگر کفر پلیس برزیل را درآورده بود؛ برای همین هم یکشنبه شبها ماموران پایتخت اولین کسانی بودند که تلویزیون را روشن میکردند و پای برنامه والاس مینشستند تا ببینند دوباره کجای کارشان ایراد داشته و این بار قرار است کدامشان به خاطر سهلانگاری و کمکاری در برنامه شبانه تحقیر شود.
برنامه والاس این بار درباره یک مافیای بزرگ مواد مخدر در منطقه آمازون بود که به دور از چشم ماموران امنیتی هر کاری که میخواستند میکردند و کسی هم جلودارشان نبود. والاس سوزا با آب و تاب همیشگی از نزاع خطرناک قاچاقچیان در وسط خیابانهای آمازونوس صحبت میکرد و اینکه چطور مردم بیگناه قربانی نزاعهای آنها میشدند.
دوربین والاس روی جنازهای در خیابانی دورافتاده زوم کرد. خبرنگار همینطور که داستان قتل مرد جوان را برای مردم تعریف میکرد دوربین را هم روی جسد سوراخسوراخ شده مرد میگرداند تا شدت حادثه را از نزدیک نشان دهد.
گویا هنوز نیروهای پلیس نرسیده بودند و فقط گروه تصویربرداری برنامه لیوره کانال توانسته بود خود را به محل حادثه برساند. همین مسأله که چطور همیشه گروه تصویربرداران برنامههای والاس زودتر از هر کسی به صحنه جرم میرسند خودش معمای پیچیدهای برای پلیس شده بود. آن شب هم ماموران پلیس برزیل همراه با مردم مشتاق، خیره به صفحه تلویزیون، داستان والاس را دنبال میکردند تا اینکه نکتهای مهم در میان تصاویر تلویزیونی نظرشان را جلب کرد؛ «از محل اصابت گلوله به بدن مقتول جوان هنوز دود بلند میشد!»
شاید مردم عادی هیچ وقت به این نکته توجه نکنند اما رد دود بدن مقتول برای پلیس نشان از توطئهای غیرقابل باور داشت؛ «والاس حتما خودش این جوان را کشته که توانسته اینقدر زود از او فیلم بگیرد!»
پدرخوانده در زندان
کلیپ آخر برنامه لیوره کانال را همه مردم دیدند. خبرنگار برنامه در خانهای متروک و ویران بالای سر جنازهای ایستاده بود و درحالیکه یقه لباسش را روی بینیاش کشیده بود رو به دوربین کرد و گفت: «چه بویی میدهد. انگار کبابش کردهاند».
دور و اطراف خبرنگار را دود گرفته بود. انگار که وسط جهنم آتش و گلوله، فقط او زنده مانده بود و داشت از شلیک بیرحمانه یک قاتل گزارش میداد. با دیدن این تصاویر دیگر جای تردید برای پلیس باقی نماند؛ «والاس یا خودش سوژههایش را میکشد یا کسانی را اجیر میکند تا برایش آدم بکشند؛ با قیل و قال، خودش به نان و نوایی برسد!»
خبر دستگیری والاس سوزا و پسرش به سرعت دهان به دهان بین مردم برزیل چرخید. پلیس برزیل پس از تحقیقات، آقای مجری، پسرش و حدود 15نفر از برنامه سازان تلویزیون برزیل را دستگیر کرد.جرم والاس سوزا صدور دستور قتل پنج نفر از سوژههای برنامه لیوره کانال و قاچاق مواد مخدر بود و اتهام پسر و برنامهسازان دیگر هم همکاری با والاس و اجرای خواستههای شیطانی او!
به عقیده پلیس پایتخت، والاس سوزا با محبوبیتی که در یک سال گذشته کسب کرده سعی داشته به نوعی با رویآوردن به خشونتهای عمده در آمازوناس این منطقه را ناحیهای خشن و ناامن جلوه دهد؛ برای همین هم خودش و گروه همراهش سوژهها را انتخاب میکردند و سر بزنگاه آنها را میکشتند تا هم برنامه رنگ و لعاب واقعیتری بگیرد و هم اینکه مسؤولان محلی از ترس خشونتهای عجیبوغریب، پایشان را به آمازوناس نگذارند. البته که این نقشه نمیتواند فقط کار یک مجری ساده باشد!
مجری مشهور برنامه لیوره کانال خودش یک سیاستمدار معروف است. او یکی از اعضای پارلمان ایالت آمازوناس و از سیاستمداران محلی است که از مصونیت محدود قضائی تا زمان اثبات جرم برخوردار است؛ به همین دلیل در همان ساعات اولیه دستگیری آزاد شد ولی پسرش که تهیهکننده برنامههای سوزاست باید همراه بقیه تا زمان دادگاه در زندان باشد.
پسر سوزا پیش از این هم به دلیل قتل غیرعمد در زندان بوده و دارای سوابق جنایی زیادی است. شک نیروهای پلیس بزریل بعد از بازرسی محل زندگی والاس و پسرش به یقین تبدیل شد. در منزل سوزا مقدار زیادی پول نقد و اسلحه غیرقانونی به دست آمد.
با وجود مدارک و شواهد بسیار پلیس فدرال برزیل، آقای نماینده به هیچ صورتی زیر بار اتهامهای خودش نمیرود؛ «جرم من فقط این است که به فساد دستگاه قضائی کشور معترض بودم و سعی داشتم فقط با نشان دادن گوشهای از جنایتهایی که در آمازوناس روی میدهد به همه ثابت کنم که در جای خیلی خطرناکی زندگی میکنیم. اینها همه یک بازی کثیف سیاسی است. مامور پلیسی که امروز این پرونده را برای من ساخته کسی است که در نه برنامه من متهم به سهلانگاری بود. معلوم است که باید هم اینطور مرا خراب کند».
اما توماس واسکونزلوس - رئیس پلیس مانائوس- بر اتهام والاس و رافائل پسرش اصرار دارد؛ «والاس و رافائل خودشان مستقیم دستور قتل پنج نفر از سوژههای برنامه را به چند قاتل حرفهای داده بودند و خودشان هم نظارهگر بودند تا سر موقع و پیش از رسیدن نیروهای پلیس در محل حاضر شوند و جنجال به پا کنند!»
به عقیده او آقای سیاستمدار که در قاچاق مواد مخدر هم ید طولایی داشت در کشتن آدمها هدف دیگری را هم دنبال میکرد؛ «او فقط برای محبوبیت بیشتر برنامههایش آدم نمیکشت. والاس مهمترین رقیبهایش در تجارت مواد را از میدان به در میکرد و بعد از آنها فیلم میگرفت تا به این شکل زهر چشمی هم از گروههای دیگر گرفته باشد».
نماینده همه فن حریف
برنامه تلویزیونی لیوره کانال از حدود دو سال پیش با تهیه کنندگی و کارگردانی والاس سوزا در ایالت مانائوس -جایی که بیشترین شمار جنایتهای منطقه آمازوناس را داراست - پخش میشد. برنامه والاس در همان چند ماه اول در میان جمعیت 2میلیون نفری منطقه مانائوس و دیگر شهرهای برزیل به محبوبیت زیادی رسید.
تمامی برنامههایی که سوزا خودش آنها را تدوین و کارگردانی میکرد به حوادث شایع در منطقه آمازوناس مانند مافیای مواد مخدر و قاچاق اسلحه و حواشی پیرامون آنها میپرداخت که البته پخش تصاویری مستند از مخفیگاه قاچاقچیان و نمای واقعی صحنههای جرم، محبوبیت و مقبولیت او و برنامههایش را صد چندان کرده بود.
آقای مجری سیاستمدار قبل از اینها خودش پلیس بود که آن زمان هم به دلیل دزدی مواد سوختی از محل کارش و تقلب در آزمون ورودی یکی از دورههای آموزشی اخراج شد. البته خود والاس که این حرفها را قبول ندارد؛ «اینها همهاش دروغ است. چطور ممکن است که من دزد باشم و الان به عنوان مدافع حقوق مردم در پارلمان بنشینم!؟
من سال 1987 فقط به دلیل یک سوءتفاهم در آزمون ورودی دانشکده افسری مجبور به محل ترک خدمتم شدم. همین!». محبوبیت برنامههای تلویزیونی والاس سوزا چنان بود که در اولین انتخابات پارلمانی ایالتی، او با کسب دو سوم آرای منطقه به عنوان نماینده مانائوس به پارلمان راه یافت. البته مردم تا زمانی او را به عنوان نماینده خودشان میدانستند که همچنان همان مجری محبوب هم باشد. به این ترتیب او هم به کار مجریگری میپرداخت و هم صبحها به پارلمان میرفت. حالا مردم برزیل به عناوین و القاب والاس سوزا باید عناوین دیگری را هم اضافه کنند؛ «والاس سوزا، مجری معروف، نماینده پارلمان، قاچاقچی مواد مخدر و یک قاتل حرفهای!»