زهره فکور صبور بازیگر باتجربه و جوان سینما و تلوزیون بود . زهره فکور صبور بازیگر سریال های مختلفی مانند مسافری از هند بوده است . زهره فکور صبور در سن 43 سالگی درگذشت . همسر او در مورد فوت همسرش می گوید که وقتی به خانه رفته است همسرش وسط خانه یافته است که نفس نمی کشیده است . در ادامه ویدیویی از گریه های همسر زهره فکور صبور را مشاهده می کنید . برخی سایت های خبری مدعی شدند این عکس و فیلم متعلق به همسر زهره فکور صبور می باشد . / فتوکده
چیکده ای بیوگرافی زهره فکور صبور :
نام اصلی : زهره فکورصبور
زمینه فعالیت : بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر
تولد : ۱ فروردین ۱۳۵۷
محل تولد : تهران
محل زندگی : تهران
قد زهره فکور صبور : 168 سانتیمتر
ملیت : ایران
پیشه : بازیگری
سال های فعالیت : از ۱۳۷۷ تاکنون
فوت : ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ (۴۳ سال)
بیوگرافی زهره فکور به همراه تصاویر :
زهره فکور صبور در 1 فروردین سال 1357 در تهران متولد شد. وی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی است.
گفتگوی کوتاه با هنرمند محبوب کشورمان زهره فکور صبور
بوی عطرش همه فضا را پر کرده است، همان عطر معروفی که همه بویش را با او میشناسند، با اینکه به گفته خودش عطر خیلی گرانی نیست اما همیشه در سرکارهایش از آن استفاده میکند. حتما متوجه نشدید، چه کسی را میگویم، مهمان ما کسی نیست جز زهره فکور صبور. بازیگر مهربان، خوشبرخورد و بهاری سینما و تلویزیون ما.
خانم زهره فکورصبور خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید؟
زهرهفکورصبور هستم متولد 1/1/13۵7، پدرم کرمانشاهی و مادرم هم سمنانی هستند اما خودم در تهران متولد شدم.
از خانوادهتان بگویید؟
من در یک خانواده 7نفر زندگی میکنم، 3خواهر و 1برادر دارم و من خودم فرزند آخر خانواده هستم و با برادرم به علت اختلاف سنی کمی که حدود 1سال دارم رابطه بسیار نزدیک و صمیمی دارم.
چطور پا در عرصه بازیگری گذاشتید؟
واقعیت این است که در تمام طول زندگیم به تنها چیزی که فکر نمیکردم بازیگر شدن بود، سال 137۵ که دیپلم گرفتم یکی از دوستانم که در عرصه تئاتر کودک فعالیت داشت، آن زمان نمایشی را در دست داشت و به دنبال بازیگر برای نقش یک گل بود، به من پیشنهاد داد و من پذیرفتم. بعد از این تئاتر هم، با گروهی از دانشجویان تئاتر در نمایشنامه حملت نقشی ایفا کردم، بعد از این قضیه بازیگری برای من جدیتر شد، در حین تئاتر حملت دوستانم پیشنهاد دادند که گروهی برای تهیه دو فیلم به دنبال بازیگر هستند و من رفتم و فرم پر کردم و از آنجا بود که توانستم در فیلم باغ کوچک بیبیگل و همزمان با آن در فیلم روزگار جوانی به کارگردانی آقای شاپورقریب بازی کنم. وقتی این کارها تمام شد به کلاس بازیگری آقای سمندریان رفتم و آنجا دوره دیدم و به این شکل به این عرصه راه پیدا کردم.
مخالفتی برای بازیگر شدن شما در خانواده وجود نداشت؟
زمان بازیگر شدن من تنها کسی که با این مسئله مخالفت کرد برادرم بود و با توجه به اینکه من حدود 1سال داشتم که پدرم فوت کرد، حرف برادرم نه تنها برای من بلکه برای تمام اعضای خانوادهام مورد قبول بود، اما بعد از اینکه پشتکار مرا دید و سر ضبط کارهای من حضور پیدا میکرد کم کم این مسئله را پذیرفت.
دلیل کم کار شدن شما در سالهای اخیر چیست؟
در ابتدای کار و زمانی که سن و سال کمتر است، هر بازیگری دوست دارد همه نقشها را تجربه کند، اما بعد از گذشت مدتی تمام نقشهایی که پیشنهاد میشود همه یکسان هستند و من این مسئله را دوست ندارم. من بعد از دلنوازان که نقش یک نابینا را داشتم و متفاوت با نقشهایی بود که قبلا بازی کردم، دوست دارم بازیهایم متفاوت باشد و نقشی را کار کنم که برای نزدیک شدن به آن کمی تحقیق کنم. البته اگر هم بخواهی منتظر نقش خاص بمانی هم خوب تبعاتی دارد که اولا باید مدت زیادی بیکار باشی و بالاخره بُعد مالی زندگی هم هست.
نگران فراموش شدن نیستید؟
واقعیتش اول خیلی نگران این موضوع نبودم و زیاد به این موضوع فکر نمیکردم، اما کم کم متوجه شدم وقتی آدم زیاد کار نمیکند فراموش میشود و حتی این مسئله در بُعد کاری هم تاثیرگذار است؛ اگر فیلمنامه خوبی باشد که در آن نقشی بسیار مناسب با نوع بازی من هم در آن وجود داشته باشد، زمانی که من کار نمیکنم از یاد کارگردانها هم میروم و این به ضرر من و هر کسی که این رویه را انتخاب کرده است و برای همین است که به تازگی خیلی روی خاص بودن نقش تمرکزنمیکنم و نمایشنامهها را راحتتر انتخاب میکنم.
اندازه محبوبیت خودتان را چه مقدار میدانید؟
اگر بخواهم از لحاظ خودم جواب دهم از برخوردی که با مردم دارم، میتوانم بگویم من را دوست دارند، اما من با چه تعداد آدم باید سرکار داشته باشم که بگویم از نظر همه محبوب هستم، اما خوشبختانه تا امروز با هر که برخورد داشتم برخورد مناسبی با من داشتند و دوستم دارند.
تا چه اندازه نقشها در شما تاثیر دارند؟
شاید درست نباشد اما من تا مدتی بعد از بازی در یک کاراکتر خیلی با آن نزدیک هستم و با آن زندگی میکنم و در زندگی عادی من هم وارد میشود. حتی گاهی اتفاقی میافتد که با خودم میگویم مثلا کاش آن قسمت فیلم را به یک شکل دیگری بازی میکردم. اما به مرور از حال و هوای بازیهایم در میآیم.
چه زمانی انسان خوشبخت است؟
خوشبختی در پول، ثروت و... اینها نیست و من با این سوال شما یاد جمله آقای انتظامی افتادم که میگفتند خوشبختی در دل آدم باید باشد و وقتی دلت خوش باشد آدم خوشبختی هستی که واقعا هم درست است.