کتایون ریاحی بازیگر مطرح سینما و تلوزیون ایران است که به تازگی حواشی زیادی را به وجود اورده است. کتایون ریاحی بعد از 20 سال موضوع تعرض شدن بهش را فاش کرد و حواشی زیادی را در سینمای ایران به وجود آورد. کتایون ریاحی به تازگی عکسی را در فضای مجازی منتشر کرده است که به همراه بادیگارد خود در کنسرت است. ترس خانوم بازیگر چیست ؟
کتایون ریاحی متولد 10 دی 1340 در تهران ، بازیگر و فعال اجتماعی است
فارغ التحصیل لیسانس رشته ادبیات و مردم شناسی می باشد که در 24 سالگی با سریال «زیر سایه همسایه» بازیگری را شروع کرد
آخرین تجربه بازیگری ایشان در 47 سالگی با نقش «زلیخا» در سریال یوسف پیامبر بود و حالا مدیر بنیاد نیکوکاری «کمک» می باشد و تجربه دو زندگی ناموفق را هم دارد
خانواده و اصالت
مادرش «گیتی» اصالتا شیرازی و طراح لباس و پدرش اردشیر اصالتا گیلانی و مدرس ادبیات و زبان انگلیسی بود و تنها یک برادر بنام علیرضا دارد که بازیگر می باشد
از معلمی تا انجمن معلولین
از سال 1356 که 16 ساله بودم هم درس می خواندم و هم بعنوان معلم حق التدریس در آموزش و پرورش تدریس و در کنار آن در یک تولیدی لباس نوزاد هم کار می کردم
بعدا دوره کمک های اولیه در هلال احمر را دیدم و به شکل افتخاری در انجمن حمایت از معلولین فعالیت داشتم و نوشتن هم یار همیشگی اش بود
شروع با نویسندگی
در کنار یادداشت ها و قصه هایی که برای خود می نوشتم شروع به قصه نویسی برای کودکان کردم که آنها را از طریق نوار کاست و یا کتاب منتشر می نمودم
ورود به بازیگری
کنار نویسندگی ، از طریق آشنایی سال 1364 وقتی 24 ساله بود برای بازی در سریال «زیر سایه همسایه» دعوت شد و توانست اولین تجربه خود را بدست بیاورد
سپس در سال 66 در فیلم «خبرچین» بازی کرد که توقیف شد و در نهایت توانست همین سال با فیلم «پاییزان» به کارگردانی رسول صدرعاملی وارد سینما شود
شهرت «پس از باران» تا «زلیخا»
با بازی در مجموعه «پدر سالار» در سال 1374 خود را مطرح کرد و با سریال «پس از باران» در سال 1379 و «شب دهم» در سال 1380 چهره اش شناخته تر شد
اوج هنرمندی خانم ریاحی در آخرین تجربه بازیگری اش با سریال «یوسف پیامبر» در سال 87 و نقش زلیخا بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت
ازدواج اول و پسرش
کتایون ریاحی قبل از شروع بازیگری با فرشید رحیمیان ازدواج کرد و از وی صاحب یک فرزند پسر بنام پوریا شد اما این زندگی در نهایت به جدایی و طلاق انجامید
ازدواج دوم
خانم ریاحی در دومین تجربه خود با مسعود بهبهانی ازدواج کرد که وی از سهامداران اصلی شرکت «اویل ورد» آمریکا می باشد و بیشتر در آن ور آب حضور دارد
این زندگی هم دوام چندانی نداشت و در نهایت ازهم جدا شدند و حالا مجرد است
کناره گیری از بازیگری
خانم بازیگر در سال 1388 بعد از بازی در سریال یوسف پیامبر در نقش زلیخا با یادداشتی اعلام کرد بخاطر فضاهای موجود در سینما از حرفه بازیگری کناره گیری می کند
او گفت می خواهد شیرینی سریال یوسف پیامبر در زائقه اش بماند
تاسیس بنیاد خیریه «کمک»
ایشان که همواره در انجام فعالیت های بشردوستانه پیش قدم بود توانست 3 اسفند 1391 طی مراسمی نخستین بنیاد نیکوکاری در جزیره کیش را تاسیس کند
بنیادی که ابتدا «کیش مهر کتایون» نامیده شد و حالا به اختصار بنام بنیاد «کمک» شناخته می شود
بنیاد در راه کمک به ناشنواها
این بنیاد مختص کودکان ناشنواست، فعالیت اصلی این بنیاد برای بچه های ناشنوای مادرزادی است که با عمل جراحی کاشت حلزونی، شنوایی خود را بدست می آورند
ورزش
می گوید باید صبح ها ورزش صبحگاهی داشته باشد بعلاوه یوگا، شنا و دوچرخه سواری هم ورزش های مورد علاقه اوست که گاهی به آنها می پردازد
ماجرای کنسرت ابی
در فروردین 92 تصاویر از کنسرت ابی در شهر لس انجلس منتشر شد که نشان می داد خانم ریاحی بدون حجاب در روی صحنه حضور دارد
مرحوم فرج الله سلحشور و برخی مسئولان فرهنگی خواستار برخورد شدید با وی شدند، اما در نهایت مشخص شد آن شخص مهشید برومند همسر ابی بوده است !
خصوصیات
شنونده ای خوش بین و سخنوری خوش بیان و پراحساس است، در زمان هایی که باید صحبت کند اظهار فضل می کند و در بیشتر مواقع ترجیح می دهد شنونده باشد
رنج های دیگران آزارش می دهد و برای بهتر کردن شرایط روحی خودش هم شده کاری برای آنها انجام می دهد
تلویزیون نمی بینم
من اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم و به همین دلیل نمی توانم درباره سریال ها و برنامه های مناسبتی و غیرمناسبتی که پخش می شوند نظر بدهم
نویسندگی
خانم ریاحی در سال 1393 دو کتاب منتشر کرد ، اولی بنام «یک پنجره برای من» با طرح جلید از عباس کیارستمی و شامل هشت نمایشنامه بود
کتاب دوم ایشان نیز یک داستان کودکانه با عنوان «ماهی قرمز کوچولو» از سوی انتشارا شمع و مه به بازار آمده است
تصمیم به خودکشی
یک روز تاریک، تلخ و سیاهِ جور و ستم در اسفند 95 ، تصمیم گرفتم جلوی قوهی قضاییه خودسوزی کنم …
از چندنفری که می دانستند، تنها افشین یداللهی دست بکار شد، مثل همیشه، همچون یک فرشته ، مرا واداشت بمانم و چند روز بعد خودش رفت
اکنون هستم، ماندم و پیروز شدم و همچنان با شجاعت هستم …
کار سینمایی
● دعوت – 1387
● شیرین – 1387
● تارا و تب توت فرنگی – 1382
● این زن حرف نمی زند – 1381
● بانوی من – 1381
● جایی دیگر – 1381
● شام آخر – 1380
● لاک پشت – 1375
● ماه مهربان – 1374
● قافله – 1371
● تماس شیطانی – 1371
● حکایت آن مرد خوشبخت – 1369
● آپارتمان شماره 13 – 1369
● کشتی آنجلیکا – 1367
● آخرین لحظه – 1367
● غریبه – 1366
● خبرچین – 1366
● پاییزان – 1366
کار تلویزیونی
● یوسف پیامبر – 1387 – 1383
● مرده متحرک – 1384
● عروج – 1381
● شب دهم – 1380
● روشن تر از خاموشی – 1381
● پس از باران – 1379
● روزهای زندگی – 1378
● خبرنگار خارجی – 1377
● فردا دیر است – 1377
● شرکت – 1377
● بازگشت پرستوها – 1376
● صدای صنوبر – 1376
● پهلوانان نمی میرند – 1374
● شیخ مفید – 1374
● عاطفه – 1373
● پدرسالار – 1372
● همسایه ها – 1372
● دردسر – 1371
● سایه همسایه – 1364