به گزارش خبرنگار رصد ورزشی ؛ الهام حمیدی در صفحه شخصی اش نوشت : ” ای در دل من، میل و تمنا، همه تو ! وَندَر سر من، مایه ی سودا، همه تو ! هر چند به روزگار در مینگرم امروز همه تویی و فردا همه تو ۹۷/۱۱/۱۳
من در خانوادهای رشد یافتم که مهر و محبت در آن موج میزد. روابط پدر و مادرم، خیلی دوستانه بود و آنها عاشقانه زندگی کردند و همیشه به ما آرامش انتقال دادند.
خانوادهای که همیشه نظم در آن حرف اول را میزد. به هر حال باید توجه کنیم که در اکثر خانوادههای ایرانی، وابستگی شدیدی بین اعضای آن است و همین مسئله باعث تفاوت خانوادههای ایرانی نسبت به خانوادههای غربی میشود.حس مهربانی، دوست داشتن و احترام به بزرگترها که برای خیلی از ایرانیها عرف است.
مراحل بازیگری الهام حمیدی
الهام میگوید که هنوز به دوران سوم بازیگریام نرسیده است. در دوره اول بازیگری به خاطر اینکه میخواستم حضورم را تثبیت کنم، سعی میکردم تجربه کسب کنم و در فیلمهای تلویزیونی، سریال و سینما و در هر ژانری بازی کنم، اما خوشبختانه از همان ابتدا نقشهای اصلی به من پیشنهاد شد.
بعد از سریال «مسافری از هند»، الهام حمیدی تثبیت شدو من مرحله دوم بازیگری خود را آغاز کردم. همان طور که میدانید «مسافری از هند» بسیار پر بیننده و به طبع، بازی من هم دیده شد. پس از این سریال در فیلم سینمایی «خیلی دور خیلی نزدیک» ایفای نقش کردم که هم در جشنواره فجر و هم در جشن خانهسینما کاندیدای جایزه شدم و فضای بسیار خوبی بود که خودم را نشان دهم و البته جایزه جشن را گرفتم.
در این مرحله معمولا سعی میکنم که در پذیرش پیشنهادها کمی بیشتر دقت کنم.
مفهوم رقـابـت برای الهام حمیدی
حس رقابت در هر کاری و هر شغلی وجود دارد، اما من چنین خصلتی نداشتم و در مقابل من هم کسی از بازیگران چنین برخوردی نداشت که برای مثال زیر پایم را خالی کند.
زمانی هم که با بزرگان سینمای ایران همبازی بودم، آنان هم چنین برخوردی با من داشتند، مثل سریال «زیر تیغ»، من ۷ ماه در آن مجموعه، نقش دختر پرستویی و معتمد آریا را بازی کردم و خیلی با آنان خو گرفتم. فضای دوستانه زیر تیغ، به شکلی بود که زمان پایان فیلمبرداری همه ناراحت بودند.
نظر الهام حمیدی درباره درباره سریال یوسف(ع)
اولین بار که وارد دکور عظیم سریال شدم، خیلی برایم خوشایند و جذاب بود! دکور سریال بسیار عظیم بود، همین طور نوع پوشش و گریم… چون من وسط کار به پروژه پیوستم از همان زمان برایم مشخص بود که این سریال برای بیننده هم جذاب خواهم بود. آن فضاهای بستهای که شما در سریال دیدهاید، مثل کاخ، معبد و منزل زلیخا و… در یک سوله در فرهنگسرای خاوران بود که قسمت قسمت آن را ساخته بودند، در واقع همه قسمتهای داخلی این سریال در آنجا تصویربرداری شد، اما خانه یوسف(ع) در همان شهرکی بود که بخش اصلی آن شهر را شما در سریال دیدید.
البته دکور شهر اصلی و آن ساختمانهای عظیم از بتن ساخته شده بود که پشت آن چیزی نبود. یعنی در را باز میکردید، فضای خاصی نبود و این از هنر تصویربرداری مرحوم رسول احدی بود که به واقع زیبا تصویربرداری میکرد، روحش شاد. داستان حضرت یوسف(ع) را همه میدانستند، اما ریز داستان را خیلیها نمیدانستند. آن روزی که به من پیشنهاد بازی در سریال را دادند و گفتند که نقش همسر حضرت یوسف(ع) را بازی میکنی، خودم نمیدانستم که حضرت یوسف زنی دیگر، غیر از زلیخا دارد!
همچنین در یک سریال تاریخی دیگر هم به نام مختارنامه بازی کردم که تصویربرداری آن تمام شد. در سریال تاریخی شهریار هم بازی کردم. «آسنات» زنی بود که ارتباط قوی با خدا داشت و زمانی که زلیخا همسر یوسف(ع) شد، گفت که اگر خواست خدا باشد، من اطاعت میکنم. به همین خاطر در داستان نباید نقش یک زن حسود را بازی میکردم.
گریم خانم کتایون ریاحی سه ساعت طول میکشید. من خودم هر روز ساعت ۴ صبح بیدار میشدم و گریم من هم یک ساعت طول میکشید این برای ما مشکل بود. در این سریال دوست داشتم، همین نقش را بازی کنم. مصطفی زمانی بازیگر بسیار باهوش و بااستعدادی است، دیالوگها را به خوبی حفظ میکرد و این برای من جالب بود.
جا دارد از آقای سلحشور و همه عوامل تشکر کنم که این سریال چنین بازتابی پیدا کرده به خصوص برای نوشتن این مجموعه خیلی زحمت کشیدند. عکسالعمل مردم الهام حمیدی: من از عکسالعمل مردم همیشه لذت میبرم. مردم به بازیگران توجه زیادی نشان میدهند و این، از لطفشان است.
البته بعضی مواقع هم هست که مثلا در رستوران نشستهای و در حال غذا خوردن هستی و میبینی همه به شما توجه میکنند، شاید آن لحظه کمی اذیت شوی، اما این، از توجه و لطف مردم است که همیشه از ما حمایت میکنند و با محبت رفتار میکنند. همین رفتارهای مردم مشخص میکند که آنان مرا به عنوان یک بازیگر پذیرفتهاند که اگر غیر از این باشد و شما رفتار خودخواهانهای از خودتان نشان بدهید، به طور اطمینان مردم شما را پس میزنند. سینمای تجاری الهام حمیدی: دوست داشتم بازی در سینمای تجاری را تجربه کنم که فکر کنم در «دلداده» این اتفاق افتاد، اما دوست دارم در فیلمهای تجاری هم بازی کنم.
با این حال دلم میخواهد بدون حاشیه باشم. من با نقشهایم خیلی راحت زندگی میکنم، یعنی سعی میکنم، تکنیک کاریام طوری باشد که مردم باور کنند. هیچ وقت سعی نکردم بازی کنم، بلکه با آن زندگی میکنم. اگر قرار است گریه کنم، واقعا باید گریه کنم یا خنده… برای مثال در سریال «زیر تیغ»، بیننده به واقع نقش مرا حس کرد.
از خودم تعریف نمیکنم، اما خودتان دیدید که در زیر تیغ چگونه نقش را باور کردم، یا در سریال یوسف پیامبر(ع). نقش «آسنات» ویژگی خاصی ندارد، اما سعی کردم دیالوگهایم را به نوعی دیگر بیان کنم یا نوع برخوردم با «زلیخا». میخواهم بگویم در آن شرایط خودم را جای «آسنات» گذاشتم تا بیننده این نقش را باور کند.
الهام حمیدی در فیلم محیا
فیلم «محیا» که در جشنواره اکران شد، رسانهها خیلی به آن پرداختند و خوب هم دیده شد. من برای آن نقش خیلی زحمت کشیدم، اما نمیدانم چرا دیده نشد و من جزو کاندیداها نبودم؟! افرادی که در آن فضا (غسالخانه) کار میکنند، همهشان وجه اشتراکی دارند و آن هم آن بغض فروخوردهشان است.
وقتی که با این افراد صحبت میکنی، خیلی از آنها از این موضوع رنج میبرند که جامعه آنان را به خوبی نمیپذیرد و این باعث آزار روحشان میشود، من سعی کردم این بغض را نشان بدهم و برای اینکه به این نقش نزدیک شوم، خیلی زحمت کشیدم، اما دیده نشد! زمانی که کاندیداها را اعلام کردند من ناراحت شدم. هنوز هم به محیا فکر میکنم که چرا حتی جزو کاندیداها انتخاب نشدم و به طور کلی توقعم زیاد بود.
سوپراستارهای سینما از دید الهام حمیدی
به نظر من خانم نیکی کریمی و آقایان رضا گلزار و رادان جزو سوپراستارهای انگشتشمار سینمای ایران هستند. اما آنچه که میخواهم بگویم، این است که ما در ایران ستارهسازی را نمیدانیم! در واقع روش ستارهسازیمان اشتباه است، وگرنه بازیگران زیادی داریم که مستعدسوپراستار شدن هستند، اما فضا و عرصه را برایشان باز نمیکنیم یا نمیگذاریم که به این مرحله برسند.
اگر عرصه را تنگ نکنند و سینما را به یک سری از بازیگران خاص محدود نکنند، شاید ستارههای بیشتری در هنر ایران ظهور کنند و دیده شوند… اما این روزها به یک شکلی همه چیز ثابت شده است.
ارتباط الهام حمیدی با مطبوعات
رابطهام با مطبوعات بد نیست، اما بعضیها ما را درک نمیکنند. برای مثال من حالا با شما گفتگو کردهام، چند روز دیگر تماس میگیرند و تقاضای یک گفتگو دارند، من دیگر حرف تازهای ندارم بزنم. پس باید مدتی زمان بگذرد. اما نباید از نقش حمایتی مطبوعات به راحتی بگذریم، چون سینما و تلویزیون و مطبوعات مانند یک چرخه هستند که باید به هم مرتبط باشند، سعی میکنم با یک سری از نشریات خاص گفتگو کنم.
اگر احساس کنم که حرف جدیدی برای گفتن دارم، حتما گفتگو میکنم. گرچه باید عنوان کنم یک سری از نشریات هستند با نامهای مختلف که بیشتر به مسائل ناچیز و کماهمیت میپردازند و این روحیه شما را آزار میدهد. لابـهلای کـلام الهام حمیدی: گذشتهها که گذشته، امامهم این است که تو در آینده، شرایط گذشته را حفظ کنی و حتی بهتر شوی. معمولا در فیلمهای جدی بازی کردم، اما دوست داشتم ژانر طنز را هم تجربه کنم و به همین خاطر در فیلم سینمایی دلداده بازی کردم، تازه در آن فیلم هم نقش جدی داشتم! ترجیح میدهم، در یک سریال تلویزیونی بازی کنم تا اینکه در کارهای سطح پایین سینمایی بازی کنم. منتقدان این نکته را مطرح میکنند که چرا تنها در نقشهای مثبت بازی میکنم، اما من معتقدم که بازیگر بنا بر روحیات خود، نقشهایش را انتخاب میکند، مثلا من نقشهای صددرصد منفی و منفور را دوست ندارم.
من بیشتر نقشهای خاکستری را دوست دارم، از طرفی نقش مطلق مثبت را هم دوست ندارم، با اینکه نظر منتقدان را قبول ندارم، اما به نظرشان احترام میگذارم. نقاشی را به شکل حرفهای دنبال نمیکنم، اما خیلی خوب نقاشی میکشم. چرا که دوست دارم به جز شغل اولم که بازیگری است، حرفه دیگری هم داشته باشم، در واقع یک دل مشغولی دیگر داشته باشم. به بازی گوهر خیراندیش و فاطمه معتمدآریا علاقه فراوانی دارم، در دوران نوجوانی عاشق بازی او بودم و فیلم هنرپیشه با بازی او را چند بار دیدم. بازی در کنار بازیگران دیده شده و مطرح در بین مردم به شما کمی استرس وارد میکند. درست مثل بازی در زیر تیغ، اما اگر از این فرصت، خوب استفاده کنید، تجارب بسیار خوبی از این بزرگان به دست خواهید آورد. هر بازیگر دوست دارد که همیشه نقشهای خوبی ایفا کند، امیدوارم در سال ۸۸ هم نقشهای پیشنهادی باعث رشد در کار هنریام شود. بازی با کارگردانان زن را بیشتر دوست دارم، مثل خانم میلانی که یک سکانس کوتاه در فیلم وی بازی کردم و البته بگویم بازی در بچههای ابدی خانم پوران درخشنده… خیلی از منتقدان هم به من لطف داشتند و من به راحتی با آن کنار آمدم.
شما هم همیشه نباید انتظار داشته باشید که از شما تعریف و تمجید کنند، اما بعضی مواقع میبینید که انتقادات به حق نیست و شما ناراحت میشوید. تاکنون به دنبال مدیر برنامه و مشاور نبودم، اما فکر میکنم خیلی خوب است که این موضوع باب شود، چون به واقع بعضی زمانها شما احتیاج به یک مشاور خوب دارید تا درست تصمیم بگیرید.
زندگی شخصی و علایقش
پدرش در جوانی تئاتر کار میکرده، عموی پدرش گوینده رادیو بوده و در واقع این استعداد در خانواده آنها وجود داشته است. از هفت سالگی در تمام تئاترهای مدرسه شرکت کرده که این مسئله گاه با اعتراض مادرش همراه بوده است. ازدواج کرده است اما همسرش در زمینه هنری فعالیت نمیکند. تحصیلاتش را در رشته حسابداری در دانشگاه رودهن به پایان رسانده و از همین دانشگاه لیسانس گرفته است. یک ترم به کلاسهای بازیگری رفته است و همان کلاسها بود که برای بازی در «آوایی در گلستان» آقای رامین لباسچی انتخاب شد. مردم او را با «مسافری از هند» میشناسند. او در این سریال نقش پروانه را بازی میکرد. بسیار کدبانو و خانه دار است. آشپزیاش بسیار خوب است و سعی میکند هر کاری که انجام میدهد به نحو احسن باشد. گریم او برای خیلی دور خیلی نزدیک آنقدر خوب انجام شده بود که یکی از همکارانش در نگاه اول او را نشناخته بود و فکر میکرد او از بازیگران بومی است.
تا به حال در معجزه ازدواج، کوی دامون، نقش سنگ، جوان امروز، مسافری از هند، باران عشق، خیلی دور خیلی نزدیک، زیر تیغ و شوق پرواز بازی کرده است. بازی در مسافری از هند، در عین حالی که تجربیات فراوانی به همراه داشت از لحاظ روحی تاثیر عمیقی روی او گذاشت به طوری که تا مدتها حس افراد شکست خورده را داشت. از بین بازیگران ایرانی علاقه فراوانی به عزتا… انتظامی و اکبر عبدی دارد و از بین خانمها فاطمه معتمدآریا و گوهر خیراندیش را دوست دارد. عاشق صدای اصفهانی، عبداللهی و رضا صادقی است. او به هر دو موسیقی سنتی و پاپ علاقه مند است. در فیلم سرگیجه هم با کوروش تهامی همبازی بود. علاوه بر تهامی بازیگرانی چون مهدی سلوکی و کامبیز دیرباز هم بازی میکردند. اصلا به فوتبال علاقه ای ندارد، طرفدار هیچ کدام از تیمهای کشور نیست اما بازیهای تیم ملی را دنبال میکند. از بین کارگردانان، کارهای مجید مجیدی را خیلی دوست دارد. تماشای بچه های آسمان او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. تماشای فیلم بچه های آسمان آنقدر روی او تاثیرگذار بود که هنگام خروج از سینما دلش میخواسته کفشهایش را در آورد و به افراد نیازمند ببخشد. به نظر او خداوند از طریق نشانه ها با انسان حرف میزند اما روزمرگی و غرق شدن در خواسته های مادی زنگاری است که مانع ازدیدن خداوند میشود. در جشن خانه سینما جایزه بهترین نقش مکمل را از آن خود کرد تا همگان بیشتر تواناییهای او را تایید کنند.