یکی از انتقادات همیشگی کارشناسان به لیگ برتر فوتبال ایران، چرخه بسته مربیان بوده است. در تمام سالهای گذشته تمام تیمهای لیگ برتر از یک تعداد خاص سرمربی استفاده کردند. سرمربیانی که طبق قانون بقای مربی از بین نمیروند بلکه از تیمی به تیم دیگر منتقل میشوند. در این بین نقش واسطهها و دلالها هم بسیار پررنگ است به شکلی که میتوانند شخصی که نتایج ضعیفی با یک تیم گرفته را با آپشنهای بهتر به یک تیم دیگر بفرستند و یک مربی دیگر را از تیمی دیگر به جای او سر کار بیاورند. این وضعیت علاوه بر فسادزا بودن جلوی پیشرفت فوتبال را هم میگیرد چراکه راه ورود اندیشههای جدید را به فوتبال میبندد.
دهه شصتیها میآیند
روز یکشنبه صبح فوتبال ایران با خبر قبول هدایت سپاهان توسط محرم نویدکیا، ستاره سابق این تیم از خواب بیدار شد. نویدکیا که در این چند سال همیشه آلترناتیو مربیان سپاهان بود و هر بار نتایج تیم ضعیف میشد، نامش بر سر زبانها میافتاد حالا به عنوان سرمربی باید سپاهان را هدایت کند و فصل بد این تیم با امیر قلعهنویی را به فراموشی بسپارد. نویدکیا در حالی هدایت طلاییپوشان را برعهده میگیرد که پیش از این حتی تجربه نشستن روی نیمکت تیمهای دسته دو یا یک را هم ندارد. اما نویدکیا تنها چهره جدید نیست که قرار است در فصل آینده هدایت یک تیم قدرتمند و مدعی را برعهده بگیرد. چندی پیش سیدمهدی رحمتی، دروازهبان شهرخودرو نیز با قبول هدایت این تیم مشهدی در لیگ قهرمانان آسیا و فصل آینده رسما به جرگه مربیان پیوست.
اگر براساس تاریخ تولد درنظر بگیریم بعد از نسل مربیان متولد اواخر دهه 40 و دهه 50 مثل علی دایی، علیرضا منصوریان، یحیی گلمحمدی، فرهاد مجیدی، مهدی تارتار، محمود فکری، مجتبی سرآسیایی، ساکت الهامی و چند نفر دیگر که همگی از بازیکنان سابق فوتبال بودند، کمکم نسل مربیان دهه 60 هم وارد فوتبال ایران خواهند شد.
محرم نویدکیا و سیدمهدی رحمتی هر دو متولد دهه 60 هستند و بازیهای این دو بازیکن هنوز در خاطره بسیاری از جوانان علاقهمند به فوتبال وجود دارد. البته رحمتی که هنوز هم بازی میکند و در لیگ قهرمانان آسیا قرار است، درون دروازه شهر خودرو بایستد. البته میتوان با اغماض جواد نکونام را هم مربی دهه شصتی خواند. نکو که امسال تیمش توانست سهمیه آسیا بگیرد متولد آذر 59 است و او هم تا همین چند سال پیش بازی میکرد. در کنار این چهرههای سرشناس دو مربی دهه شصتی دیگر هم قرار است فصل بعد در لیگ برتر ایران مربیگری کنند؛ یکی وحید بیاتلو سرمربی سابق تیم نود ارومیه که هدایت ماشینسازی را برعهده خواهد داشت. بیاتلو تنها 33 سال دارد و فصل بعد عنوان جوانترین مربی لیگ را دراختیار خواهد داشت و دوم محمد ربیعی، سرمربی تیم مس رفسنجان که موفق شد این تیم را با قهرمانی در لیگ دسته یک به لیگ برتر برساند. ربیعی نیز متولد 1360 است و قبلتر هدایت چند تیم دسته یکی نظیر بادران و شهرداری بندرعباس را برعهده داشته بود.
تیم ایرانی، مربی ایرانی
آنچه در این میان مهم به نظر میرسد، پاسخ به این پرسش است که آیا این مربیان دهه شصتی آموزشهای لازم برای نشستن روی نیمکت را دیدهاند یا خیر؟ وحید بیاتلو و محمد ربیعی تمام مدارج مربیگری را گذراندهاند و دارای مدرک سطح A آسیا هستند. آنها همچنین سالها در دستههای پایینتر تجربه کسب کردهاند اما برای سیدمهدی رحمتی پاسخ این سوال منفی است. او مدرک مربیگری ندارد و حتی نمیتواند رسما به عنوان سرمربی روی نیمکت تیمش بنشیند تا وقتی که مدرک خود را اخذ کند به همین دلیل قرار است شهرخودرو با کمک مربی تیم به عنوان سرمربی قرارداد ببندد اما در واقع سرمربی تیم رحمتی است. در مورد محرم هم باید گفت او در سال 97 موفق به اخذ مدرک مربیگری B آسیا شده است اما از آن سال برای دریافت مدرک مربیگری سطح A که برای نشستن روی نیمکت یکی از تیمهای لیگ برتر نیاز است، اقدام نکرده و حالا او هم مثل رحمتی بدون مدرک قرار است سرمربی تیم باشد. البته این دو بازیکن به واسطه کار کردن با مربیان بزرگی در سطح باشگاهی و ملی قطعا تجربیات لازم را دارند اما داشتن مدرک و تخصص چیز دیگری است.
با این حال اگر بحث مدرک را کنار بگذاریم از سمت دیگر میتوان حضور چنین مربیانی در لیگ را در مجموع مثبت ارزیابی کرد. هم به این دلیل که آن چرخهای که در ابتدا گفته شد، شکسته میشود و هم اینکه تفکرات جدیدی وارد فوتبال ایران خواهد شد. امسال (حداقل تا الان که این نوشته منتشر میشود) قانون منع جذب مربیان خارجی در فوتبال ایران برقرار است و به جز استقلال که تلاش دارد استراماچونی را به نیمکت تیمش بازگرداند بقیه تیمها هم لیست بازیکنان و هم کادرفنی خودشان را با ایرانیها پر کردهاند.
گرچه قانون منع حضور خارجیها که برای نجات تیمها از زیر بار بدهیهای ارزی وضع شده به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ناقص و ناکارآمد است اما شاید بتوان یکی، دو مورد مثبت هم از نتایجش نوشت. یکی از این نتایج مثبت حضور مربیان دهه شصتی در فوتبال است. سپاهان که دیروز با محرم نویدکیا قرارداد بست در ابتدای فصل نقل و انتقالات به شدت دنبال جذب یک مربی خارجی برای نیمکتش بود و شنیده شد در این راه با برانکو هم مذاکراتی داشت.
پوستاندازی نیمکتها
در حال حاضر بیشتر تیمهای لیگ برتر مربیان فصل بعد خود را شناختهاند. استقلال و تراکتور دو نیمکت داغ اما بیسرمربی هستند که باید دید در ادامه به چه کسانی میرسد همچنین تیم نفت مسجد سلیمان هم با کنارهگیری تارتار فعلا بدون مربی مانده است. در میان 13 تیم باقیمانده لیگ، بیشتر تیمها هدایتشان را به سرمربیانی سپردهاند که تازهنفس به حساب میآیند یا اگر هم مدت زیادی است در کسوت مربی کار کردهاند اما سابقه چندانی در لیگ برتر ندارند.
ذوبآهن بعد از قطع همکاری با لوکا بوناچیچ هدایت تیمش را به رحمان رضایی سپرده تا مدافع سابق تیم ملی فوتبال کشورمان اولین تجربه سرمربیگریاش در لیگ را داشته باشد. او البته پیش از این در ذوبآهن به عنوان مدیرفنی مشغول به کار بود. صنعت نفت آبادن هم گویا همچنان قرار است با بهنام سراج که او هم تجربه زیادی در لیگ برتر ندارد، ادامه دهد. سراج فصل پیش بعد از جدایی اسکوچیچ از صنعت و پیوستنش به تیم ملی، هدایت تیم را برعهده گرفت. نساجی هم با محمود فکری ادامه میدهد که از اواسط فصل پیش روی نیمکت تیم نشست و نتایج خوبی هم به دست آورد. فکری در اوایل دوران مربیگریاش هدایت شیرین فراز کرمانشاه در لیگ برتر را برعهده گرفت اما بعد از سقوط این تیم تا سال 99 به نیمکت هیچ کدام از تیمهای لیگ برتر نرسیده بود.
سایپا نیز دوباره به ابراهیم صادقی مربی جوان خود که فصل قبل تیم را در لیگ نگه داشت، اعتماد کرده است. صادقی با سایپا نخستین تجربه سرمربیگریاش را در لیگ از سر میگذراند. پیکان و پرسپولیس و فولاد هم ازجمله تیمهایی هستند که با مربیان فصل قبل خود که هر سه به نوعی جزو نسل جدید مربیان فوتبال ایران به حساب میآیند، ادامه میدهند. از میان تمام تیمهایی که زیاد سرمربی عوض میکنند تنها گلگهر سیرجان است که سراغ یک گزینه قدیمی و مطمئن رفته و امیرقلعهنویی را به عنوان سرمربی انتخاب کرده است.
چرخه جدید
مربیانی که تازه وارد لیگ شدهاند یا حداقل تازهوارد هستند و چرخه مربیان قدیمی را شکستهاند احتمالا تا سالها بعد در همین سطح باقی خواهند ماند و خودشان چرخهای جدید خواهند ساخت. البته اندک اندک مربیان دهه شصتی همانند رحمتی و نویدکیا هم به این جمع اضافه خواهند شد و اگر ساختار درستی برای رسیدن آنها به نیمکت تیمها وجود داشته باشد، میتوانند جلوی شکلگیری چرخه جدید را بگیرند.
امسال مسعود شجاعی و سیدجلال حسینی و پژمان منتظری و سایرین که سالهای آخر فوتبالشان را پشت سر میگذارند در آیندهای نه چندان دور اگر علاقه داشته باشند قطعا به جمع مربیان دهه شصتی اضافه خواهند شد. قاعدتا هیچکس دوست ندارد 10 سال بعد همین مربیانی که بالا نام بردیم را ببینند که در میان تیمهای لیگ برتر دست به دست میشوند. البته اگر آنها بتوانند نتایج خوبی با تیمهایشان کسب کنند، دلیلی برای جابهجاییشان نیست ولی همه میدانیم که چنین چیزی در فوتبال محال است.
منبع: اعتماد