روز اولی که درباره پایتخت صحبت شد قرار بود موضوع این سریال حولِ خانوادهای باشد که از شهرستان و پس از اتفاقهای بسیار در نهایت به تهران یعنی پایتخت میآیند. آن زمان بحث روی این بود که این خانواده اهل کجا باشند. من سیستان و بلوچستان و استان گلستان - علی آباد کتول- را پیشنهاد دادم.
در نهایت علی آباد و گلستان انتخاب شد. در ابتدا از موسیقی کتولی استفاده کردیم، اما محدودیتهایی در موسیقی کتولی داشتیم و آرام آرام تصمیم گرفتیم به سمت مازندران بیاییم. از پایتخت ۳ موسیقی مازندران را وارد این سریال کردیم.
سریال پایتخت فرصتی برای اقدامات فرهنگی مناسب در حوزه موسیقی است. این سریال با اقبال بسیاری روبه رو شده و بیشتر مردم این سریال را پیگیری میکنند. یکی از اتفاقهای مهم در این مجموعه، بخش موسیقی است تا بتوانیم ریشههای موسیقی اصیل ایران را در قالب این سریال به مخاطب معرفی کنیم.
در پایتخت ۲ خانوادهی نقی به جنوب سفر کردند. ما در آنجا مفصلها و نقاط پیوندی موسیقی جنوب و شمال را پیدا کردیم. در پایتخت ۵ خانوادهی نقی معمولی به ترکیه سفر کردند. من با موسیقی مناطقِ مختلف ترکیه آشنا هستم به همین دلیل برای موسیقی فصل پنجم، موسیقی ناحیه «کارادنیز» را مورد استفاده قرار دادم که بسیار شبیه به موسیقی مازندران است. این منطقه درست مانند مازندران در حاشیه دریا و در شمال ترکیه قرار دارد.
وقتی با چند تن از نوازندگانِ «کارادنیز» ترکیه آشنا شدم و از آنها خواستم تا برایم ساز بنوازند، وقتی صدای سازشان را شنیدم فکر میکردم که آنها دست من را خواندهاند و میدانند که من چه چیزی میخوام. وقتی چیزهایی که در سریال ضبط کرده بودم را برایشان پخش کردم آنها هم بسیار تعجب کردند. وقتی مردمانِ مازندران و فُرم چهرهی مازنیها را به آنها نشان دادم؛ از این همه شباهت بسیار متعجب بودند. راستش را بخواهید من فکر میکنم پیوندی میان مردمان کارادنیز و مازندران وجود دارد که باید ردپایش را در تاریخ جستجو کرد.