مهوش وقاری بازی گر مطرح کشورمان است که سال گذشته در تاریخ 25 فروردین همسر را از دست داد. همسر ایشان جناب آقای محسن قاضی از پیشکسوتان سینمای کشورمان بود که خاطرات زیادی با فیلم های ایشان داریم. مهوش باقری روز گذشته با انتشار یک پست در فضای مجازی خبر از فوت برادر خود را داد و نتوانست این داغ بر دل نشسته را تحمل کند.مهوش باقری در تاریخ 1333 در تهران متولد شده است.
نام اصلی : مهوش وقاری
متولد : 1333 تهران
زمینه فعالیت : سینما ، تئاتر و تلویزیون
پیشه : بازیگر
مدرک تحصیلی : لیسانس علوم سیاسی
سالهای فعالیت : 1367 تاکنون
قد : 157 سانتیمتر
همسر : محسن قاضی مرادی
مهوش وقاری متولد 1333 در تهران بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایران است
فارغ التحصیل لیسانس علوم سیاسی در سال 1355 است و بازی در سینما را از بعد از انقلاب آغاز کرد.
وضعیت ازدواج و همسر محسن قاضی مرادی
مهوش وقاری 20 شهریور 1359 وقتی 26 ساله بود با همکارش محسن قاضی مرادی که آن زمان 39 سال سن داشت ازدواج کرد اما این زوج در طول 41 سال زندگی خود صاحب فرزندی نشدند.
ماجرای آشنایی با محسن قاضی مرادی
ما هر دو کار شناس دفترکل تربیت معلم بودیم. از سال 56 که من به تربیت معلم منتقل شدم با محسن قاضی مرادی آشنا شدم و در دوران کار به دو دوست صمیمی تبدیل شدیم ، به طوری که من همیشه در کار ها با ایشان به عنوان یک پیرمرد مشورت می کردم.
دو بار بچه دار شدیم
من و محسن دو بار بچه دار شدیم ، اولین فرزندمان با یک بیماری ژنتیکی متولد شد و زمانی که دو ماهه بود از دنیا رفت.
فرزندان دوم را هم زمان بارداری متوجه شدم مشکل دارد و با توصیه پزشکان بچه را سقط کردیم و بعد از آن قید بچه دار شدن را زدیم.
دعوای زن و شوهری
خیلی زیاد دعوا می کنیم ، اما در سن و سال ما دعوا ها بیشتر جنبه دلسوزی دارد. ناراحتی من از این است که محسن باید ورزش کند تا بتواند بهتر راه برود. ناراحت می شوم وقتی می بینم آدمی که تند و فرز بوده و این همه فعالیت داشته الان کند راه می رود و منشا آن بی تحرکی است. متاسفانه محسن دلش برای خودش نمی سوزد.
روز اول مدرسه
روز اول مدرسه بهترین خاطره من را شکل می دهد. به یاد دارم در آن زمان بچه ها را به کودکستان نمی فرستادند و خانواده ها ترجیح می دادند خودشان از بچه هایشان نگهداری کنند. وقتی روز اول مهرماه شد من باید برای اولین بار ، مدت طولانی را در بیرون می گذراندم و وقتی وارد کلاس شدم به جای این که روی صندلی بنشینم روی میز نشستم. با این که سال ها از آن روز ها گذشته اما امروز هم وقتی روز اول مهرماه می شود بشدت دلتنگ آن روز ها می شوم و این بهترین خاطره زندگی من است.
عاشق ساحل دریا
برای مسافرت ، هم سفر به شمال و هم جنوب کشور را دوست دارم ، شمال را به دلیل نشستن کنار ساحل و تماشا کردن آب خیلی دوست دارم. شنیدن صدای آب ، به من آرامش می دهد.
اوقات فراغت
بیشتر پیاده روی می کنم ، زیرا به ورزش علاقه زیادی دارم. در دوران نوجوانی ام عضو تیم فوتبال دختر ها و در کنار آن عضو تیم پینگ پنگ مدرسه بودم. همیشه قدم زدن را دوست داشتم و هنوز هم دارم.
سینما یا تلویزیون؟
من تلویزیون را بیشتر دوست دارم زیرا بیشتر در این مدیوم کار کردم و دیده شدم. به همین دلیل هم حس خاصی به تلویزیون دارم ضمن این که معتقدم با تلویزیون به خانه همه مردم می رویم.
بازی مشترک با همسر
در اوایل کار ، خیلی کم همبازی می شدیم ، البته یادم می آید در سریال «نام پرنده ای که رها شد» نقش خواهر و برادر را بازی کردیم ، اما اولین سریالی که در نقش زن و شوهر بازی کردیم همسران بود. در سال های اخیر قبل از مریض شدن محسن تهیه کننده ها و کارگردان ها ما را به عنوان همسر پسندیدند و این اواخر کارهای زیادی را با هم بازی کردیم.
علاقه به موسیقی
عاشق موسیقی سنتی هستم و باید بگویم از طریق یکی از دوستانم با عرصه موسیقی آشنا شدم. موسیقی از چیزهایی است که با شنیدن آن بسیار به آرامش می رسم و با وجود این که دوره کامل آن را گذرانده ام اما مدت هاست سراغ آن نرفته ام زیرا مشغله های زندگی دیگر اجازه نمی دهد به سراغ علاقه هایمان در زندگی برویم.
مطالعه
عاشق اشعار مولانا هستم و در کنار آن رمان های تاریخی و آثار ذبیح الله منصوری را دوست دارم و جزو ملزومات زندگی من هستند ، اما الان بیشتر مطالعات من در حد خواندن اخبار اینترنت است.
طنز بازی نکردم
من در کارهای طنز حضور نداشتم به همین دلیل هم نمی دانم استعدادش را دارم یا نه اما به جرات می توانم بگویم که در تمام طول سال های زندگی ام طنز را درک کرده ام.
سعید سلطانی
سعید سلطانی را به عنوان یک فرشته می شناسم البته معتقدم روابط انسانی از همه چیز مهم تر است و در چنین شرایطی قطعا کارگردانی که به بازیگر آرامش بیشتری می دهد بهتر است زیرا بازیگر راحت تر می تواند کار کند.