دیوید بکام شش قهرمانی در لیگ برتر، دو قهرمانی جام حذفی، یک قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا، دو قهرمانی در جام MLS در ایالات متحده، یک قهرمانی لیگ ۱ فرانسه و یک قهرمانی لالیگا در اسپانیا را به دست آورد. دیوید بکام در استادیومهای سراسر جهان ضربات آزاد را به گوشه دروازهها میفرستاد. اما در مستند جدید دیوید بکام در نتفلیکس، فیشر استیونز کارگردان نگاهی بیسابقه به آنچه واقعاً دیوید بکام را در طول مسیر هدایت میکند، میاندازد. آنچه فاش شده مسلماً از هر چیز دیگری متحیرکنندهتر است، و دیوید بکام میگوید باز کردن درِ خانه و درِ ذهنش برای این مستند تنها راه برای بیان این داستان بود.
بکام به نتفلیکس گفت: «در طول زندگیام همیشه همه کارها را به بهترین شکل انجام دادهام. اگر قرار بود مستند بسازم باید آن را درست انجام میدادم. من فقط یک بار این کار را انجام خواهم داد.»
در این مجموعه چهار قسمتی اوایل دوران حرفهای این ورزشکار در منچستریونایتد، رابطهاش با همسرش ویکتوریا، و نحوه مانور دادن او بر روی فشارها و پیچیدگیهای زندگی چه در داخل و چه خارج از زمین شرح داده شده است.
اینجا در مورد برخی از جنبههای زندگی بکام، از جمله اولین ملاقات با همسر آیندهاش، سرگرمیهای شگفتآور سالم او و زندگیاش در حال حاضر به عنوان یک مرد خانواده را بخوانید.
بکام گفت: «نمیخواستم این مستند را برای خودم بسازم. میخواستم آن را برای خانوادهام، برای بچههایم، برای نوهها، برای مادر و پدرم بسازم که به آن نگاه کنند و چیز قشنگ و مهمی داشته باشند، زیرا این سفر پرماجرایی بوده است. کاری که در زندگیام توانستم انجام دهم غیرقابل باور است.»
بکام سرگرمیهای زیادی دارد؛ از جمله زنبورداری!
در صحنه آغازین قسمت ۱ مستند، کارگردان فیشر استیونز سوژه خود را در حالی که با لباس محافظ به کندوهای خود سر میزند، دنبال میکند. ویکتوریا بکام در سال ۲۰۲۲ ویدئویی از دیوید در حال بررسی کندوهای خود را به اشتراک گذاشت، اما در مستند، ستاره بازنشسته فوتبال فاش میکند که او و همسرش ایدههای متناقضی داشتند در مورد نامی که باید بر روی این عسل بگذارند و بفروشند. بکام در این اپیزود میگوید: «کمی مشاجره در خانه وجود دارد. من فکر میکنم باید نامش را «زنبورهای طلایی» بگذاریم. ویکتوریا «چیزهای چسبناک دیبیز» را دوست دارد.»
ووگ بریتانیا در سال ۲۰۲۰ گزارش داد که بکام این سرگرمی را در حین قرنطینه شروع کرد. استیونز میپرسد: «چه سرگرمیهای دیگری مانند این داری؟» بکام پاسخ میدهد: «لگو»، و بعد توجهش را به سمت همان چیزهای چسبناکش برمیگرداند.
بکام قبل از شروع رابطه طرفدار اسپایسگرلز بود!
اپیزود اول مستند بکام تا حد زیادی به فراز و فرودهای اوایل دوران حرفهای این ستاره میپردازد، از جمله کارت قرمز ویرانگری که در مرحله یکهشتم نهایی جامجهانی ۱۹۹۸ پس از خطا روی دیگو سیمئونه آرژانتینی دریافت کرد. با این حال، این قسمت همچنین به بررسی آنچه در زندگی خصوصی بکام در آن زمان میگذشت نیز میپردازد، از جمله نحوه آشنایی او و ویکتوریا.
در آن زمان ویکتوریا نمیدانست که دیوید دقیقاً میداند او کیست. دیوید و همتیمیاش گری نویل اولین بار ویکتوریا را در تلویزیون دیدند. بکام در مستند فاش میکند که به نویل گفته بود که قصد دارد با «پوش اسپایس» (لقب ویکتوریا بکام) ازدواج کند و گفت: «آن یکی را آنجا میبینی؟ من با او ازدواج خواهم کرد؛ و میخندیدیم و شوخی میکردیم، و من میگفتم: «من با او ازدواج میکنم، آن دختر شیک با لباس مشکی.»
وقتی مل سی و ویکتوریا در سال ۱۹۹۷ به تماشای بازی منچستریونایتد رفتند همه چیز شروع شد.
بکام به یاد میآورد: «قبل از بازی یکی از بازیکنان وارد رختکن شد و گفت: دو اسپایس گرلز اینجا هستند. من گفتم: کدام؟ و او گفت: آن اسپورتی و آن دختر شیکپوش؛ و من گفتم: عالی شد.» آن روز بکام بهتر از همیشه بازی کرد.
البته، وقتی نوبت به ویکتوریا میرسد فوتبال کافی نیست.
ویکتوریا در مستند میگوید: «من اصلاً اهل فوتبال نیستم. آن موقع اهل فوتبال نبودم، الان هم اهل فوتبال نیستم. اما عکسهای او را در مجلات دیده بودم، و او واقعا خوشقیافه بود... این که به بازیها میرفتم واقعاً یک جورهایی فقط برای تماشای او بود.» و هنگامی که این زوج باهم شروع به صحبت کردند رابطه آغاز شد. ویکتوریا گفت: «من جذب او شده بودم. به همین سادگی.»
بکام بیشتر از چیزی که ممکن است به یاد داشته باشید اهل مد و فشن بود!
بکام علاوه بر اینکه یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال انگلستان است، همیشه به مد و فرهنگ علاقه داشت و در طول دوران حرفهای طولانی خود هم در داخل و هم در خارج از زمین توجهات را به خود جلب میکرد. از زمانی که در تعطیلات با ویکتوریا سارونگ (پارچهای که مثل لنگ دور کمر میبندند) پوشید، تا لباس عروسی بنفش تیره آنها تا مدل موهای مختلف و لباسهای خاصش، تماشای بکام در تمام این سالها جذاب و لذتبخش بوده است.
معمولا ترجیح میدهد همه چیز خصوصی باشد، اما مایل بود از خیلی چیزها جلوی دوربین حرف بزند!
در طول چهار بخش این مستند، بکام به طرز شگفتانگیزی آسیبپذیر میشود و به قسمتهای دردناک حرفهاش فکر میکند، از آن کارت قرمز غمانگیز در سال ۱۹۹۸ تا ناراحتی بابت بد شدن رابطهاش با سر الکس فرگوسن. در مورد خروج غیرارادی خود از منچستریونایتد صحبت میکند و همچنین اینکه پدر شدن چه حسی دارد. بکام از اعتراف به اشتباهات خود در حرفه و زندگی شخصیاش هراسی ندارد. کارگردان استیونز میگوید تماشای بکام در این لحظات مانند نگاهی کمتر دیده شده به ذهن مردی است که همیشه در انظار عمومی خونسرد و بیخیال جلوه میکرد.
استیونز در پادکست Skip Intro نتفلیکس که در ۱۰ اکتبر پخش شد، گفت: «من بیش از دو سال در کنار او برای درست کردن این مستند نشستم. این کار برای او آسان نبود. او هرگز به سراغ روان درمانی نرفته، هرگز واقعاً در مورد این مسائل حرف نزده بود... میخواست داستان خود را تعریف کند، اما نمیدانست چطور این کار را انجام بدهد. او پس از برخی از آن مصاحبهها واقعا ناتوان میشد، زیرا چیزهایی که سالها از ذهنش دور کرده بود را دوباره زنده میکرد.»
مهمتر از همه؛ بکام مرد خانواده است
یکی از تاثیرگذارترین لحظات این مجموعه در پایان قسمت ۴ اتفاق میافتد. بکام همراه با همسرش ویکتوریا و فرزندانش بروکلین، رومئو، کروز و هارپر احساساتی میشود و به زندگیای که در کنار حرفه باورنکردنی خود ساخته فکر میکند.
«با مرور تمام بخشهای زندگیام خیلی چیزها برایم روشن شد؛ و یکی از آن چیزها، که برای من مهمترین است، این است که ما چه به دست آوردیم.»
بکام به عنوان یک پدر نمیتواند جلوی هجوم عواطف خود را بگیرد. «ما سعی کردیم فرزندانمان را به عادیترین شکل ممکن بزرگ کنیم. اما وقتی پدری دارند که کاپیتان تیم ملی انگلیس بود و مادری دارند که پوشاسپایس است ممکن بود خیلی بد تربیت شوند، ولی اینطور نیستند. به همین دلیل است که میگویم به فرزندانم بسیار افتخار میکنم، و از فرزندانم و رفتارشان بسیار متحیر هستم.»