بعد از چندبار وعده و وعید به مجیدی بابت پرداختن مطالبات وی، او این توقع را داشت تا با دست پر از باشگاه خارج شود.
به گزارش طرفداری و به نقل از فرهیختگان، فرزاد مجیدی، پیشکسوت استقلال که فصل گذشته یکی از اعضای کادرفنی این تیم بود، مطالباتی از باشگاه دارد که هنوز پرداخت نشده و او به همین منظور، دیروز راهی ساختمان باشگاه شد تا بتواند با مدیرعامل آبیها دیداری داشته باشد. با وجود حضور مجیدی در ساختمان باشگاه، اما علی فتحاللهزاده در دفترش حضور نداشت و کمک سرپرست سابق استقلال نیز جهت پیگیری مطالباتش به بخش مالی رفت که ظاهرا کار به درگیریهای لفظی کشیده میشود و حتی پای پلیس نیز به این موضوع باز میشود.
با این وجود هرکدام از طرفین روایت خود را از این داستان دارد. ابتدا مجیدی در این خصوص صحبتهایی را مطرح کرده و عنوان کرد: «من 14 سال در این تیم بودهام. من در استقلال سمت مربی، سرپرست و مدیر اجرایی داشتهام، سالها در این تیم بازی کردهام و حتی زمین چمن را آب دادهام. اما امروز برخوردی که با من صورت گرفت بسیار زشت و زننده بود که اگر بخواهم بگویم خجالتزده میشوم. اتفاقات شرمآوری رخ داد، شرمآور، شرمآور و شرمآور! وی در ادامه استقلالیها را تهدید به شفافسازی این ماجرا بعد از بازی با پیکان کرده و گفت: «بهزودی خیلی از حرفها را میزنم ولی فعلا سکوت میکنم.»
با این حال طبق شنیدهها بهنظر میرسد وعدههای مداوم مسئول امور مالی باشگاه استقلال تا حدود زیادی این ماجرا را کشدار کرده و درنهایت به درگیری فیزیکی بین طرفین منجر شده است. درواقع بعد از چندبار وعده و وعید به مجیدی بابت پرداختن مطالبات وی، او این توقع را داشت تا با دست پر از باشگاه خارج شود، اما پاسخ منفی مسئول امور مالی به مجیدی برای پرداخت معوقاتش باعث میشود تا جرقه درگیری زده شده و بین طرفین تنش ایجاد شود.
با این حال استقلالیها اعتقاد دارند شروعکننده دعوا مجیدی بوده تا جایی که او در همان بدو حضور در باشگاه استقلال صدایش را بالا برده و سعی میکند تا کار را به تنش و درگیری بکشاند. یکی از شاهدان درگیری گفت: «مجیدی که از گذشته مطالباتی دارد، بهنظر میرسد برای شلوغکاری به باشگاه آمده بود و خودش شروعکننده جروبحث بود و تازه او میز مسئول امور مالی را بههم زده و گلدانها را شکسته! مجیدی میگفت امور مالی فقط به من دروغ میگویند و من را سرکار میگذارند. با این حال ما میخواستیم در آرامش مشکل را حل کنیم، اما بعد به اتاق امور مالی رفته و شروع به داد و بیداد کرد.»