به گزارش خبرنگار رصد ورزشی و به نقل از ورزش سه؛ کیروش ۸ سال در ایران مربیگری کرد و تجربههایی که با او به عنوان یکی از حرفهایترین چهرههای تاریخ فوتبال ایران به دست آوردهایم، ارزان و آسان به دست نیامده که آنها را دور بریزیم و با ویلموتس مسیرهای تازهای را طی کنیم. مقایسه بین تصمیمات این دو مربی کوشش برای از بین نرفتن تجربههاست، نه به معنای تضاد با سرمربی جدید یا حس شیفتگی نسبت به تمام تصمیمات مربی پیشین.
کیروش از اولین روزهای کار در ایران به اردوهای بلندمدت اعتقاد داشت. او همیشه و پیش از هر بازی میخواست تیمش را روزهای پرشمار به اردو ببرد و بازیکنانش را زیر نظر خودش بسازد. معنای این تصمیم البته روشن بود و اگرچه میتوانست برای مربیان لیگ برتر برخورنده باشد اما این اعتقاد و نظر کیروش بود که بازیکنان در تمرینات باشگاهها برای بازی در تیم ملی آماده نمیشوند. او به کیفیت تمرینات باشگاهها در لفافه تصمیمش انتقاد داشت. کیروش آنچنان به تیمهای ایرانی و کیفیت تمرینات آنها بیاعتماد بود که بارها بازیکن لژیونر را که در باشگاهش بازی نمیکرد، به هر بازیکن آماده و در شرایط مسابقه در ایران ترجیح میداد.
یک مثال معروف از کیروش این است که وقتی علیرضا جهانبخش بازیکن داماش بود هرگز به تیم ملی دعوت نشد اما یک روز بعد از قرارداد جهانبخش با نایمخن، کیروش نام او را به فهرست تیم ملی اضافه کرد.
جهانبخش هنوز یک جلسه در هلند تمرین نکرده بود اما کیروش یک روز هم لژیونرش را از فهرست تیم ملی کنار نگذاشت، در حالیکه تا چند روز قبل جهانبخش در داماش میدرخشید و مورد نظر کیروش قرار نمیگرفت. این مثال اگرچه اغراق در وابستگی به لژیونرها را در کیروش نشان میداد اما با ما در میان میگذاشت که کیروش تا چه اندازه دلبسته به لژیونرها بود و تا چه اندازه از لیگ ایران گریزان.
کیروش بر اثر بیاعتمادی به تمرینات باشگاهها، هم انتخابهایش از جمع لژیونرها بیشتر بود و هم اردوهای بلندمدت برگزار میکرد تا تغییرات مورد نظر خودش را در بازیکنان پدید آورد. مارک ویلموتس اما خیلی آسان از نام بازیکنی مثل جهانبخش میگذرد و تیم ملی را از تجربه او بیبهره میکند و هم اردوی بلندمدت نمیخواهد و با چند روز تمرین سراغ بحرین یا عراق میرود. اردوهای کوتاهمدت ویلموتس میتواند یکی از دلایل دو شکست ایران مقابل بحرین و عراق باشد. در مورد بازی آخر، فدراسیون فوتبال مسئول است که با پرداخت نکردن مطالبات سرمربی -که قهر ویلموتس را در پی داشت- باعث شد فرصت تیم ملی برای اردو کمتر باشد.
گذشتهها گذشته. تیم ملی باید ۷ فروردین ۹۹ در آزادی به دیدار هنگکنگ برود، ۱۲ فروردین به کامبوج سفر کند، ۱۵ خرداد در آزادی با بحرین بازی کند و ۲۰ خرداد باز هم در آزادی مقابل عراق. هفته بیست و چهارم لیگ برتر ۲۸ اسفند تمام میشود و تیم ملی ۸ روز بعد در آزادی بازی آسانی را برگزار میکند، بعد سفری به کامبوج خواهد داشت و ۵ روز بعد مقابل کامبوج بازی میکند. فاصله ۸ روز با آخرین بازی در لیگ و فاصله ۵ روز بین دو بازی تیم ملی و البته با محاسبه مسافرت، بازیکنان را تحت فشار قرار میدهد. اگرچه هنگکنگ و کامبوج را در دور رفت آسان شکست دادیم اما فراموش نکنیم که تیم ملی به تمام امتیازات بازیهایش برای صعود نیاز دارد و فقط کافی است در یک بازی دچار اشتباه شود تا رویای جام جهانی بر باد برود. بنابراین هنگکنگ و کامبوج هم خطرناک هستند. دو بازی سخت تیم ملی مقابل بحرین و عراق، در روزهایی برگزار میشود که ۲۳ روز از پایان لیگ گذشته و البته معلوم نیست جام حذفی در آن روزها در جریان باشد یا نه اما مهمترین پروژه مارک ویلموتس در ایران آن ۲۳ روز است که هفته سیام لیگ برتر برگزار میشود تا ۱۵ خرداد که ایران با بحرین بازی میکند. در آن ۲۳ روز ویلموتس باید سرنوشت ایران را در مرحله گروهی جام جهانی تعیین کند و این مسئولیتی سنگین و بزرگ است.
آیا ویلموتس برای ساختن تیمش از امروز تا آن اردوی آخر، باز هم فرصتهایی میخواهد تا تیمش را بسازد و به نتیجه بهتری درباره ترکیب تیم ملی برسد؟ اردوهای بلندمدت و بازیهای تدارکاتی از نیازهای تیم ملی تا آن روزهای سرنوشتساز است و معلوم نیست فدراسیون فوتبال که هر بار روزهای فیفا را از دست میدهد، چه فرصتهایی را برای تیم ملی فراهم میکند. تیم ملی برای فرار از این موقعیت خطرناک و صعود از گروه برنامهای فوقالعاده نیاز دارد اما اگر شما خبری از این برنامه شنیدهاید، ما هم شنیدهایم.