اخبار حوادث: حادثه مرگ آرلی، دختربچه 3ساله که خانوادهاش معتقد بودند بدنش به تسخیر شیطان درآمده است پاییز سال گذشته میلادی در کلیسایی در شهر سانتاکلارا کالیفرنیا رخ داد. آرلی 3ساله نیمهشب 23سپتامبر2021 گریهکنان از خواب بیدار شد.
اخبار حوادث: بنا بر اعلام پزشکی قانونی، در شب حادثه آرلی 3ساله حدود 14ساعت در داخل کلیسا شکنجه شده بود. هر یک از متهمانی که در مراسم جنگیری حضور داشتند مرتکب آزار فیزیکی علیه او شده بودند. آنها بهصورت دورهای در این 14ساعت به قسمتهای مختلف بدن دختربچه 3ساله فشار میآوردند تا به عقیده خودشان، شیطان را از بدن او خارج کنند.
وی که سر و وضعی آشفته داشت گفت: ظهر می خواستم از خانه مان در قرچک به مترو شهرری بروم. به همین خاطر سوار یک پراید شدم. در میان راه راننده که حدود 35 سال سن داشت و ماسک به صورت زده بود، سر صحبت را با من باز کرد.
اما من پاسخ او را ندادم و گفتم می خواهم پیاده شوم. اما او در ماشین را قفل کرد و یک باره شروع به فحاشی کرد. او می گفت چرا پاسخش را نمیدهم. او به من حمله ور شد سرم را زیر صندلی برد. او صندلی شاگرد را به روی سرم خواباند و سپس مرا به پارکینگ یک خانه مخروبه برد و به زور آزارم داد.
او تهدید کرد از من فیلم گرفته و اگر از او شکایت کنم فیلم سیاه را پخش میکند و آبرویم را می برد. او بعد از آزارم مرا سوار ماشین کرد و در حاشیه ورامین از ماشین بیرون انداخت. وقتی چشمانم را باز کردم فقط دیدم مقابل مجتمعی به نام گل نرگس هستم. من با سختی خودم را به پلیس آگاهی رساندم.
دختر جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی آزار و اذیت فجیع وی را تایید کردند.
با اطلاعاتی که دختر جوان به پلیس داده بود ماموران به ردیابی راننده شیطان صفت پرداختند و پس از یک ماه توانستند وی را بازداشت کنند.
پدرام 37ساله مدعی بود دختر جوان را نمی شناسد و او را آزار نداده است ولی با توجه به مدرک های موجود برایش کیفرخواست صادر شد و در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در آن جلسه دختر جوان برای وی درخواست اعدام را مطرح کرد اما راننده شیطان صفت جرمش را منکر شد و گفت: من آن روز دختر جوان را سوار ماشین کردم. همان موقع همسرم با موبایلم تماس گرفت و گفت باید زودتر به خانه بروم.
چون لازم است بچه مان را به درمانگاه ببریم واکسن بزنیم. من به او گفتم فورا به آنجا می روم اما دختر جوان ممانعت کرد و گفت باید او را به مقصد برسانم. او از بدرفتاری های پدرش به من گلایه میکرد و سپس پیاده شد. حالا نمیدانم چرا چنین شکایتی را علیه من مطرح کرده است.
در حالی که شواهد نشان میداد او دروغ میگوید، قضات دادگاه در شعبه 11 کیفری یک استان تهران وارد شور شدند و وی را به اعدام محکوم کردند.