-
تاریخ انتشار: 1398/11/08 15:26
کد خبر: 5586

نتیجه حضور مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی چیست؟

منتقدان کارلوس کی‌روش همیشه می گفتند با پولی که به کی‌روش می‌دهیم می‌شود یک مربی بهتر و بی‌حاشیه‌تر را به ایران آورد. اما چرا این اتفاق نیفتاد؟

به گزارش  رصد ورزشی و به نقل از فوتبالی؛ بنا به ادعای سخنگوی فدراسیون فوتبال سرمربی جدید تیم ملی ایران یک ایرانی است. مرزبندی کردن بین مربی ایرانی و خارجی شاید چندان موضوعیتی نداشته باشد به خصوص آنکه مربیان خارجی بد هم در فوتبال ایران کم نداشته‌ایم اما رسیدن به مربیان ایرانی که چندان رغبتی برای نوگرایی از خود نشان نداده اند بدجور توی ذوق می‌زند. باید بپذیریم که انتخاب کی‌روش برای سرمربیگری تیم ملی یک اتفاق بود و تداوم حضور او روی نیمکت تیم ملی یک شانس که از عدم اقبال سایر تیم‌ها و کشورها به سرمربی پرتغالی ناشی می‌شد. وگرنه ما با دو برابر همان پولی که به کی‌روش دادیم یک توریست بلژیکی هم برای تیم ملی آوردیم که نیمکت تیم ملی را با نیمکت کنار سواحل جزایر قناری اشتباه گرفته بود و حالا فوتبال ایران را در آستانه عدم صعود به جام جهانی قرار داده است. مشخص است در یک فرایند قابل پیش بینی، نیمکت تیم ملی به یک ایرانی می‌رسد آن هم به دو گزینه‌ای که یک بار تجربه نشستن روی این نیمکت و عدم موفقیت را دارند. 

واقعیت این است که امیرقلعه نویی با تیمی به ارث رسیده از ستاره‌های به بلوغ رسیده پس از جام جهانی ۲۰۰۶ کاری در آسیا پیش نبرد. قلعه نویی در اوج دوران سرمربیگری اش در استقلال تیم ملی را گرفت و البته در ضربات پنالتی به ضعیف ترین کره تاریخ باخت.

17

دیگری هم علی دایی است که تیمش نه زیبا بازی کرد و نه توانست فوتبال ایران را به جام جهانی برساند. شکست ایران از عربستان در ورزشگاه آزادی یکی از تلخ ترین صحنه های تاریخ فوتبال ایران را خلق کرد. شاید گفته شود که انتخاب آنها در آن زمان به دلیل کم تجربگی‌شان اشتباه بود اما درد آن است که به وقت مقایسه، احساس نمی‌شود که چیزی به عیار مربیگری آنها اضافه شده باشد. آنها دائم در همین فوتبال ایرانی با المان‌های فنی و روحی تکراری خود پیش رفته‌اند و در عرصه بین‌المللی چیزی برای عرضه نداشته‌اند. حالا عنان تیم ملی در برهه‌ای که صعود به جام جهانی به خطر افتاده به آنها پیشنهاد شده است. 

البته قلعه نویی با استقلال تا نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا هم پیش رفت اما حریف نماینده کره جنوبی نشد آن هم در حالیکه استقلال در بازی برگشت در تهران میزبان بود و می توانست با مدیریت کردن بازی رفت در سئول، به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسد.

سوال این است که اگر حکم به انتخاب یک ایرانی برای نیمکت تیم ملی داده شده، آیا امیر قلعه‌نویی و علی دایی بهترین گزینه‌ها بوده‌اند؟ برتری آنها در این سال‌ها به مربیان دیگر چه بوده؟ قلعه‌نویی این همه سال با ستاره‌های ریز و درشت با ۵ قهرمانی در لیگ برتر شانس بیشتری برای سرمربیگری دارد. تیم ملی هم پر از ستاره است اما بوده زمانهایی که تراکتورسازی و سپاهان هم پر ستاره بوده اند و تیم امیر نتوانسته نتیجه بگیرد و قهرمان شود یا دایی که تیم‌هایش همیشه با یک سیستم بازی کرده‌اند و عمق فوتبالش از کرج فراتر نرفته! بازیکنانی که یکی مثل کی‌روش را که استاد تاکتیک و برنامه بود بالای سر خود دیده‌اند، چگونه با حضور مربیانی که هنوز از نوشتن یک برنامه ساده تمرینی حرفه ای و تاکتیکی عاجزند کنار می‌آیند؟

فوتبال ایران پس از گذر از ناکامی‌های پیاپی مربیان ایرانی به کارلوس کی‌روشی رسید که رانده شده از پرتغال و اروپا به دنبال فرصتی جدید برای اثبات مجدد خود می‌گشت. اما اسفناک این است که بعد از پایان استیلای کی‌روش و انتخاب غلط ویلموتس دوباره به همان مربیانی رسیدیم که به خاطر ناامیدی از آنها به کی‌روش پناه بردیم. ما منتقدان فنی کی‌روش یک عذرخواهی بدهکاریم به حامیان فنی او چرا که فکر می‌کردیم آوردن کی‌روش بیشتر به خاطر قدرت پول ما بوده و با آن می‌شود هر مربی نامداری را به ایران آورد. هر چند کی روش به خاطر ضعف مدیران ما، از نظر حاشیه ای و مدیریتی راه خطایی رفت که دستاورد فنی اش را هم تحت تاثیر قرار داد.

حواس مان نبود که واقعا آمدن کی‌روش به ایران یک اتفاق بوده و البته می‌دانستیم که این مربی پیشنهاد چرب‌تری هم ندارد. همانطور که با اولین پیشنهاد بهتر هم ایران را ترک کرد. اما این خوش خیالی‌مان به اینکه می‌شود پس از کی‌روش باز هم یک مربی بزرگ آورد، الان با این مدیران ساده‌لوحانه جلوه می‌کند. از فدراسیونی که دائم در حال انتخاب بد است چه توقعی می‌رفت و می‌رود که هوشمندانه و با برنامه مربی تعیین کند؟ حالا هم که به اجبار انتخاب مربی ایرانی افتاده باز انتخاب‌هایش افکار عمومی را راضی نمی کند. 

مربیگری در تیم ملی که فرصت زیادی برای برگزاری اردوهای آماده سازی در اختیار نیست نیاز به تجربه، بینش و خصوصیاتی دارد که یک مربی با تجربه زیاد آن را به دست می‌آورد. واقعیت این است که مربیان ایرانی معرفی شده برای هدایت تیم ملی، این توانایی را در ذات نشان نداده‌اند. توانایی اینکه تا قبل از شروع هر اردو و بازی، بازیکنان مورد نظر خود را به شکلی بهینه انتخاب کنند و برای هر کدام از آنها برنامه و دستورالعمل تاکتیکی مشخصی تعیین کرده باشند و از آن مهمتر قادر باشند که در مدت زمان کم و با چند جلسه تمرین، تاکتیک و روش بازی خود را در ذهن بازیکنان جا بیاندازند. 

 از آخری باری که علی دایی روی نیمکت تیم ملی نشست یازده سال می‌گذرد. آیا در این یازده سال مربیان ایرانی رشدی متناسب با زمان داشته اند؟ آیا می‌توان چند مربی قابل با سابقه بین‌المللی پیدا کرد که فوتبال مدرن را بفهمند و حداقل بتوانند یک برنامه تمرینی تاکتیکی مناسب برای تیم‌شان بچینند؟ اگر داریم که آنها به قلعه‌نویی و دایی ارجح‌اند و اگر نداریم که بدا به حال این فوتبال و بگذار به دوران افول فوتبال ملی ایران سلام کنیم! به فوتبال سنتی و به مربیانی که چند سال در رقابت با یک مربی سنتی اروپایی مثل برانکو حرفی برای گفتن نداشتند.

پیامدهای انتخاب سرمربی ایرانی یا تا پایان خرداد و یا تا پایان مرحله مقدماتی جام جهانی در قاره آسیا مشخص می شود.


کپی لینک کوتاه خبر: https://rasadvarzeshi.com/d/3nwzo3