جدیدترین محصول پخش شبکه ی خانگی به کارگردانی منوچهر هادی منتشر شد. با ما در نقد و بررسی قسمت اول سریال دل همراه باشید.
دومین اثر شبکه ی خانگی منوچهر هادی با عنوان دل منتشر شد. سریالی که کاملا شبیه به کار قبلی این کارگردان، ویترین فوق العاده جذاب و اغوا کننده ای داره.
باز هم منوچهر هادی و باز هم لشگری از کلیشهها. این را پیش از من، تیتراژ خودِ سریال میگوید. نگویید که برای قضاوت زود است. قسمت اول یک سریال باید بهترین مقدمه برای پیشواز به حساب بیاید(همانطور که به کتابهایی با مقدمههای سطحی و بیبار و برگ رحم نمیکنیم و آنها را میبندیم) وگرنه به غیر از امثال من که بخاطر نقد، سریالها را میبینیم، باقی مخاطبان چنین اجباری ندارند و برای دانلود قسمت دوم چارهای جز «ترغیب آنها با میل خویش» نیست. گرچه حرف آخر را همین ابتدا میگویم: این مطلب در عین ناامیدی از تار و پودِ «شبکه پخش خانگی» نوشته شده است که این سریال در همین ابتدا، در این احساس نویسنده شریک است.
حضور بازیگرانی مثل ساره بیات، حامد بهداد، افسانه بایگان، مهراوه شریفی نیا، بیژن امکانیان و بهرام افشاری به تنهایی می تونه بدون توجه به محتوا، آدم های زیادی رو پای ثابت دیدن این سریال کنه.
حضور یکتا ناصر هم در این سریال طبق روال همیشه ی کارهای آقای هادی قابل حدس بود.
توجه به تیتراز و موسیقی خوب هم در کارهای منوچهر هادی یکی از نکات برجسته و همیشگی کارهاش بوده. رضا بهرام و شهاب مظفری این بار جای فرزاد فرزین و فریدون آسرایی رو پر کردن و همه ی این عوامل کنار هم باعث شده تا حداقل طرفداران سریال عاشقانه رو به سمت این سریال بکشونه.
اما وارد زندگی آرش و رستا میشیم که گویا بعد از یک فراز و نشیب عجیب و غریب وارد عاشقانه ترین شب زندگی خودشون شدن.
آرش که قرار ازدواج با دختر خاله اش رو بهم زد و خونوادش علاوه بر این دلیل، دلیل بزرگ تری برای مخالفت با ازدواجش با رستا داشتند. پدر رستا به قتل محکوم شده بود و مادر رستا در واقع مادر واقعی اون نیست و نامادریشه و این اتفاقات کنار هم دلیل بزرگی برای مخالفت خونواده ی ثروتمند آرش با این ازدواج بوده که در واقع این خونواده رو در شان خودشون نمی دونستن.
اما یکی از شخصیت های مهم سریال تورانه که مادر آرشه و به صراحت بیان کرده از رستا متنفره. توران شخصیت پیچیده ای داره که حداقل با دیدن این یک قسمت نمی تونیم در رابطه باهاش قضاوت کنیم. با شخصیتی که در این قسمت شناختیم زنی که پدرش تمام زندگیشه، از زندگی با همسرش راضی نیست، زن سلطه جویی که خوب بلده ظاهرش رو حفط کنه، اما در عین حال با تیکه پروندن طرف رو راحت هم نمیداره.
مثلا موقع ورود خانواده ی رستا به سالن وقتی مهماندار ازشون خواست کارتشون رو نشون بدن گفت: یعنی نمی تونی فرق بین مهمونای عادی با خانواده ی عروس رو تشخیص بدی؟! اینجا به ظاهر به مهماندار تشر زد ولی در واقع به خانواده ی رستا تیکه انداخت که اونقدر سطح پایینید که فرقی با مهمونای معمولی ندارید.
باید بیشتر وارد داستان بشیم تا ببینیم که این زن ذات خوبی نداره یا منطقی و درست رفتار می کنه.
از طرف دیگه زندگی شخصی رستا قابل بحثه. گذشته ای که نمی خواد راحتش بذاره و مطمئنا براش دردسر بزرگی رو درست می کنه. پسری که گویا در گذشته عاشق رستا بوده، ولی آدم نرمالی نیست و تو روز عروسی رستا پا پیچش شده.
اما حامد بهداد در نقش آرش که پسر عاشق پیشه و مبادی آداب قصه رو بازی می کنه با دیدن این قسمت هیچ قضاوتی جز عاشق بودن نمیشه در رابطه باهاش داشت.
همیشه تو قسمت اول یه جورایی انگار هنوز ویندوز بازیگرا بالا نیومده. سردرگمن، نمی دونن دارن چی کار می کنن و این باعث میشه شاید سکانس صحبت رستا و آرش داخل ماشین اونقدر نچسب باشه که براتون آزاردهنده به نظر برسه. اما معمولا تجربه نشون داده وقتی در این سریال ها پیش میریم و وقتی بازیگران با شخصیت هاشون ارتباط برقرار می کنن کم کم بازیگری به حد معقول میرسه.
این اپیزود، اپیزود معرفی بود و به نظر معقول عمل کرد برای اپیزود طوفانی که در پیش داریم. درگیری رستا با عشقی در گذشته اش و مردی که پدرش توسط پدر رستا به قتل رسیده و حالا تهدید کرده که عروسی رو به هم میریزه.
امیدواریم با این تیم قوی شاهد یه سریال خوب و جذاب باشیم. نظرات خودتون رو با ما به اشتراک بگذارید.