مسئول تبلیغاتی پرسپولیس می خواست به شاگردان یحیی روحیه بدهد و از سرانجام وظیفه پستی بگذارد. از الماس کوه نور و دریای نور و سایر غنایمی که نادر شاه افشار از فتح هند با خود آورد مایه گذاشت، بی آنکه لحظه ای به این فکر کند که تیمش باید در همان کشور به میدان برود! آن هم در سطح باارزش لیگ قهرمانان آسیا و برای ۶ مسابقه نه یکی!
و به همین سادگی فشاری عجیب روی تیم پرسپولیس وارد آمد. بازیکنان و مربیان و کادر، بیدلیل با کارشکنی یا حتی نگاه های غضب آلود هندیها روبرو شدند و یکی نبود بگوید آخر بنده خدا؛ این چه کاری بود؟ چه فایده ای داشت؟
نتیجه اینکه زعمای قوم و ریشسفیدان جمع شدند تا به قول معروف با استفاده ازتکنیک «ماست مالی» ماجرا را جمع کنند ! از اینجا به بعدش را می توانید حدس بزنید چرا که روزی صد بار این اتفاق در همه شئونات زندگی برای همه ما میافتد! تعریف کردن بی دلیل برای دلجویی، توجیه اینکه منظوراین نبود و در نهایت تقصیر دستهای پشت پرده بود که میخواستند میان دو ملت دوست را به هم بزنند!
واقعا چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟!
چرا از همان اول کار را به اهلش ندهیم و هزینه بی دلیل نتراشیم؟!