به گزارش رصد ورزشی: انگار که تصادف کرده باشم، نمیتوانستم نفس بکشم و دهانم پر از خون بود؛ صدای پزشک تیم ملی را شنیدم که میگفت اگر یک برخورد دیگر داشته باشی، جمجمهات میشکند.
سعید عزت اللهی در دو بازی مقابل سوریه و عراق به میدان رفت و عملکرد درخشانی را با پیراهن تیمملی ارائه کرد. نکته جالب اینکه نمایش عزت اللهی با دو مصدومیت گره خورد؛ یکی در بازی با سوریه که آسیب دیدگی سرلک منجر به ورود زودهنگام وی شد و دیگری در دیدار با عراق که خروج این بازیکن را رقم زد.
هافبک دفاعی شماره شش تیم ملی که حالا وارث پیراهن کریم باقری محسوب میشود، در گفتگوی با "ورزش سه" به سوالات پیرامون تیم ملی پاسخ داده و درباره انتقادات راجع به تیم ملی و سرمربی اش اظهار نظر کرده است.
روایت او از مصدومیتش نیز مشخص میکند که موضوع فراتر از آن حسی بوده که در تلویزیون منتقل شده و عزت اللهی آن را سخت ترین آسیب دیدگی فوتبالش میخواند.
* پیروزی مقابل سوریه و سپس عراق. البته بازی اول تیم ملی نمایش خوبی نداشت.
من قبلاً هم گفته بودم، در همه این تورنمنتها همیشه بازی اول خیلی سخت است. اگر یک فلش بکی هم بزنیم به دوره قبل برای جام جهانی ۲۰۱۸، بازی اول ما مقابل قطر در ورزشگاه آزادی هم همینطور گره خورد و در لحظات آخر توانستیم دو گل بزنیم و برنده شویم. امسال هم بازی اول با سوریه باوجود غیبت مربیان به خاطر کرونا و همچنین اینکه زمان کمی برای تمرین داشتیم و به طور مثال من فقط یک روز تمرین کردم. این مسائل باعث شدند که بازی اول طوری که میخواهیم نباشیم اما در بازی با عراق مشخص شد که هرچه تایم بگذرد، قطعا این هماهنگی و تمرکز بیشتر میشود و باعث میشود کل تیم پیشرفت کنند و نتیجه بهتری بگیریم. سه امتیازی بازی سوریه خیلی مهم بود اما باید بگویم که دیدار با عراق بسیار دشوار بود، چون این تیم جزو حریفان گردن کلفت و قدرتمند در راه صعود به جام جهانی است.
* و بازی با عراق که پیروزی همراه با نمایشی درخشان رقم خورد.
راجع به بازی عراق فکر میکنم یک برد بزرگ و خیلی مهم برای تیم ملیمان بود چون واقعا احتیاج داشتیم. تیمی که بخواهد به جام جهانی برود نباید برایش فرقی کند جلوی چه تیمی بازی میکند. ما به تک تک سه امتیازهای این دور نیاز داریم تا بتوانیم هرچه زودتر صعودمان را قطعی کنیم. از همان بازی اول باید محکم شروع میکردیم و بازی عراق هم یک بازی حیاتی بود چون عراق همیشه برای ما مشکل ساز بوده؛ همه بچهها با تمرکز کامل و یک آرایش خیلی خوب از لحاظ تاکتیکی از لحاظی که نقات ضعفشان را شناسایی کرده بودیم به زمین رفتیم و یک برد خیلی بزرگ بود. جا دارد از همه کادرفتی و مدیریتی فدراسیون و همه بچه ها تشکر کنم. واقعا چند روزی که در قطر بودیم همه همدل کنار هم بودند. نتیجهاش را درون زمین دیدید وقتی همه مجموعه همدل بودند و داشتند تلاش میکردند، نتیجهاش این پیروزیها میشود.
* تو باوجود تمرین کمی که داشتی اما به خاطر مصدومیت سرلک خیلی زود وارد زمین شدی.
کادرفنی خیلی تلاش داشتند و با باشگاه وایله هم نامه نگاری کردند که من بازی آخر را نباشم و زودتر به اردوی تیم ملی اضافه شوم اما قبول نکردند. اروپا است و قوانین خودش و به خاطر بازی مهم با کپنهاگن در اردوی تیم باشگاهی ماندم. من از همه دیرتر به اردو اضافه شدم و فقط یک روز با تیم تمرین کردم. به همین خاطر کادرفنی نتوانست مقابل سوریه من را به زمین بفرستد چون تمرین کم و پرواز، ریسک مصدومیت را در بازیکن افزایش میدهد. اما میلاد سرلک مصدوم شد و در آن لحظه هم من بدون گرم کردن از روی سکو مستقیم رفتم داخل زمین. قبل از ورود به زمین رفتم بالای سر میلاد و دیدم که به هوش است. ما چیزی که از بالا دیدیم کاملا شوکه کننده بود و خوشحالم که این اتفاق تلخ و خطرناک به خیر گذشت و امیدوارم هیچ وقت چنین چیزی را نبینیم.
* آنچه در نمایش تو به وضوح قابل مشاهده بود، پاسهای بلندی بود که با دقت بالا ارسال میشد.
درباره پاسهای بلند باید بگویم که این جزو مشخصههای فوتبال من است. در تیم باشگاهی هم از این پاسها زیاد میدهم و خیلی هم تمرین میکنم. در بازی سوریه باتوجه به نمایش بسته تیم سوریه، ما نیاز داشتیم توپ را به جناحین بدهیم و من هم خوشحالم که تلاشم مثمرثمر بود. این دستوری است که کادرفنی داد و من هم صددرصد وظایفی که محول شده، را سعی میکنم انجام دهم.
* کسب شش امتیاز، ما را به صعود خیلی امیدوار کرده. نظر تو چیست؟
قطعا کسب شش امتیاز سند صعود به جام جهانی نیست. نباید در باد این دو برد بخوابیم چون فوتبال همیشه غیرقابل پیش بینی است. مسیر ما تازه شروع شده و قطعا تیمها با برنامه بیشتر و آنالیز دقیقتر وارد زمین خواهد شد. فکر میکنم مسیر ما سختتر خواهد شد و نباید به این فکر کنیم که شش امتیاز داریم یا دو امتیاز. بازی با کره دیدار حیاتی است و باید سه امتیاز را بگیریم و به قول معروف از نان شب واجب تر است. امارات هم تیمی است که میتواند مشکل ساز شود و فکر کنم بازیهای دشواری داریم.
* واکنشها هم به این پیروزی از طرف مردم خیلی خوب بود. یک جورهایی برای صعود امیدوار تر شدیم.
برد تیم ملی قطعا دلچسب بود و یک نقطه خیلی خوب و روشنی برای تیم ملی و مردم کشور بود و مردم شاد شدند؛ ولی فکر نمیکنم زیاد هم درست باشد که در باد این پیروزی بمانیم. ما ماه آینده هم بازی های مهمتری با امارات و کره جنوبی داریم که آنها قطعا تیمهای خوب و گردن کلفتی هستند. ما باید از الان تمرکز را بگذاریم روی آماده سازی خودمان و دوبازی مهمی که ماه دیگر داریم و فکر میکنم که باید از الان کار بکنیم که انشاالله بتوانیم این دوبازی هم مثل بازی قبل پیروز شویم.
* تیم ملی هافبک دفاعی های خیلی خوبی هم دارد.
همیشه در همه پستها ما بازیکن خوب زیاد داریم. قطعا باعث انگیزه میشود این که کنار کسایی بازی کنم که هم از لحاظ فنی و هم شخصیتی بالا هستند. بازی در تیم ملی وظیفه سختی است و من تمام تلاشم را خواهم کرد تا وقتی وارد زمین میشوم بهترین فرم خودم را نشان دهم.
* شماره شش تیم ملی را در حضور کریم باقری میپوشی. کار کردن با او چه حسی دارد؟
قطعا افتخار بزرگی است که در حضور آقا کریم من شماره شش میپوشم. همیشه هم گفته ام که آقای باقری الگوی اخلاقی و فنی من هستند و اتفاق خوبی افتاده که ایشان را کنار تیم داریم. خیلی نکات را به من میگویند و از لحاظ روحی آنقدر پر انرژی هستند که وقتی میآیند با ما تمرین کنند، از لحاظ روحی خیلی پیشرفت میکنیم. این باعث افتخار من است که آقای باقری هستند و همچنین آقای مهدویکیا و هاشمیان. این سه نفر اسطورههای کشور هستند و چه خوب که ما با کسانی کار میکنیم که یک روزی ستارههای ما بودند.
* حالا برسیم به انتقادات. میگویند اسکوچیچ شخصیت آرامی دارد و نمیتواند تیم را به خوبی مدیریت کند.
نمیدانم منتقدین چه کسانی هستند؟ من این حرفها را نمیشنوم. چه کسی گفته هر کسی شخصیت آرامی دارد، نمیتواند مدیریت خوب انجام دهد؟ این اصلا هیچ ربطی به شخصیت آقای اسکوچیچ ندارد؛ اتفاقا ایشان هر موقع که باید تند باشند، تند هستند و تیم ما تیمی است که اصلا احتیاجی به این نوع مدیریت ندارد. اینکه یک کسی بالای سر همه باشد اصلا نیاز نیست چون ما بچه نیستیم و همه بازیکنان خودشان لیدر هستند و ارزش جایگاه تیم را میدانند. این صحبتها همیشه بوده و آرامش تیم ملی را هدف گرفته است. این صحبتهای منتقدین اگر درست باشد، چنین نتایجی به دست نمیآید. کادرفنی و بازیکنان هوشیار هستند و به جز هدفشان به چیز دیگری فکر نمیکنند.
* میگفتند برد تیم ملی مقابل سوریه با خوش شانسی بوده و برنامه ای برای پیروزی نبوده.
شما بهترین بازیکن دنیا مثل مسی و رونالدو هم باشی یک عده هستند که شاید از سبک بازی، رفتار و قیافه شما خوششان نیاید. شما منتقد تحت هر شرایطی دارید. ما آن سال هم که با آقای کیروش که جزو دو تیم اول بودیم که به جام جهانی صعود کردیم خیلیها منتقد بودند و این چیزی نیست که روی تمرکز تیم اثر بگذارد و ما باید راه خودمان را ادامه دهیم و با عملکردمان سعی کنیم جواب این انتقاد ها را بدهیم که الان فکر میکنم تا حدودی این کار عملی شده و انشاالله با صعود به جام جهانی بتوانیم دل مردم ایران را شاد کنیم.
* یکی دیگر از شایعات این بود که منتظر این هستند تیم ملی عراق و سوریه را نبرد تا یک تغییر دیگر را در پست سرمربیگری رقم بزنند.
من نمیدانم این صحبتها، اگر کسی چنین حرفی زده نمیدانم چه شنیده یا چه دیده؛ من کلا بازیکنی نیستم که دنبال کارهای حاشیهای باشم و فکر هم نمیکنم چنین چیزی مطرح بوده باشد، چون تیم ملی موقعیت خوبی دارد و فضای خوبی است و فدراسیون هم همه تلاشش را میکند. جا دارد از آقای عزیزی خادم خیلی تشکر کنم که کنار تیم ملی هستند و در اردوها به ما روحیه میدهند و فکر میکنم تعامل خیلی خوبی هم از آقای اسکوچیچ دارد و در جلسهای که داشتیم هم حمایت کامل خود را از کادرفنی اعلام کردند. فضای خیلی خوبی است و این حواشی را نمیدانم داستانش چجوری است اما کل مجموعه همدل هستند و هدف همه صعود است؛ یعنی هدف مجموعه مدیریت، کادرفنی از آقای اسکوچیچ، هاشمیان، باقری و همه کسانی که هستند دنبال صعود هستند و چیز دیگری مطرح نیست.
* خب بگذریم. درباره مصدومیتت چه توضیحی داری؟
مصدومیت جزوی از فوتبال است و قطعا مصدومیت سختی برای خودم بود و من تا چند ثانیه فکر میکردم که تصادف کردهام چون شدت ضربه به حدی زیاد بود که من کل صورتم خون بود و هیچ جوره نمیشد خون را کنترل کرد. جا دارد از دکترهای تیم تشکر کنم که زود بالای سرم آمدند و رسیدگی کردند. متاسفانه دماغم دچار شکستگی شده و در رفته بود. با کمک دکترهای تیم کنار زمین آن را جا انداختند که خیلی صدای وحشتناکی بود و شاید این صحنه را چندبار در فیلمها دیده بودم و بعدش سعی کردم به بازی برگردم ولی انقدر بینی من خونریزی داشت و دهنم پرخون بود که ادامه کار نمیشد داد و داور هم وقتی این حالت را دید، اجازه کار نداد و دکترهای تیم هم تاکید داشتند از بازی بیرون بردم ولی من میخواستم ادامه دهم؛ به همین خاطر چند دقیقه برگشتم به بازی و بعد که دیدم واقعا نمیتوانم نفس بکشم ترجیح دادم تعویض شوم که یک مهره دیگر بیاید که برای تیم مثمر ثمر باشد.
* همانطور که گفتی مصدومیت در فوتبال زیاد است. میخواهم درباره دردی که کشیدی حرف بزنی.
فکر کنم مصدومیتی که این سری داشتم خیلی شرایط سختی را رقم زد. درد خیلی زیاد داشتم و همان لحظه که سر بازیکن خورد به دماغم، خون پاشید در صورتم. اما خب این اتفاقات میافتد. من خیلی درد و خونریزی شدید داشتم و حلقم پر از خون بود. پزشکان اجازه نمیدادند وارد زمین شوم و میگفتند یک ضربه دیگر بخورد احتمال دارد جمجمه ات ترک بخورد.
* اما به زمین برگشتی!
با این حال من به اصرار خودم برگشتم در زمین چون تیم ده نفره بود و ما یک هیچ جلو بودیم و آنها حمله میکردند. وارد زمین شدم و با دهان پر خون بازی کردم و چند دقیقهای در زمین بودم اما بعد نفس کشیدن برایم سخت شد چون بینی ام شکسته بود و داخل بینی چوب پنبه بود و جلوی خونریزی را گرفته بود و البته راه نفس را.
* چطور نفس میکشیدی؟
فقط با دهان نفس میکشیدم و دهانم پر از خون بود چون خونی که قرار بود از بینی خارج شود، وارد دهان شده بود. وسط زمین بودم و دیگر داور جلوی من را گرفت و گفت با این وضعیت نمیشود. فکر کنم در مصدومیت هایی که داشتم، این بیشتر از همه درد داشت، مخصوصا وقتی دماغم در رفته بود و میخواستند جا بیاندازند صدای استخوان را در عین هوشیاری شنیدم که وحشتناک بود.
* چقدر عجیب. آیا این سخت ترین مصدومیت زندگی ات بود؟
بله، واقعا همینطور است و خدا را شکر که به خیر گذشت. قبلا گفتم که انگار تصادف کرده بودم!