این دادگاه در حالی برگزار شد که نخستین متهم این پرونده یعنی مردی که برای نخستینبار به این زن در مسیر تهران به شهریار تجاوز کرده بود، هفته گذشته از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شد. بر اساس آنچه از سوی پلیس اعلام شده این مرد ضمن اعتراف به تجاوز به زن جوان در بیابانهای اطراف تهران، شکایت سه زن و دختر دیگر را هم به همین جرم در پرونده خود دارد.
دادگاه رسیدگی به این پرونده، با اظهارات زن جوان آغاز شد. او خطاب به قاضی توکلی گفت: «آن شب از سر کار به خانه باز میگشتم. حوالی میدان آزادی در انتظار تاکسی بودم تا به خانهمان در شهریار بروم. سوار یک پراید سفیدرنگ شدم، بعد از چند دقیقه مرد شیکپوشی که مسافر صندلی جلو بود، پیاده شد، اما ناگهان راننده جوان مسیرش را تغییر داد؛ از او درباره تغییر مسیر سوال کردم، اما او جواب من را نمیداد، شروع به داد و فریاد کردم، التماس کردم اشک ریختم، حتی به او گفتم همه پول، طلا و هر چیز با ارزشی را که دارم با خود ببرد و مرا رها کند، اما هیچ فایدهای نداشت، او مرا به مکان خلوتی برد و با تهدید و کتکزدن به من تجاوز کرد.
بعد هم طلا و وسایل با ارزش من را با خودش برد. من هم با آن وضع خراب چند ساعت در بیابانهای تاریک پیادهروی کردم. نمیدانستم کجا هستم و باید چکار کنم، حتی موبایلی نداشتم که با آن تماس بگیرم؛ صدای پارس سگ و تاریکیای که حتی جلوی چشمم را هم نمیتوانستم ببینم تا اینکه به کنار یک جاده آسفالت رسیدم. چند تا ماشین بیاعتنا از کنار من رد شدند تا اینکه یک پرشیا سفیدرنگ که دو پسر جوان در آن بودند، جلوی من توقف کرد. پاهایم میلرزید، توان ایستادن نداشتم. از آنها خواستم که من را به پاسگاه پلیس ببرند. به آنها پناه آوردم، وقتی روی صندلی عقب پرشیا نشستم کمی احساس آرامش کردم، به آنها اعتماد کردم و ماجرای تلخی که برایم اتفاق افتاده بود را برای آنها تعریف کردم.
تجاوز دوم به زن جوان در گاوداری
در مسیر تهران بودیم که آنها تغییر مسیر دادند. درواقع پسری که صندلی جلو نشسته بود به راننده اصرار کرد که به طرف گاوداری بروند. من دوباره ترسیدم، التماس کردم که من را کنار جاده رها کنند، اما هیچ فایدهای نداشت، آنها مرا به گاوداری بردند و همان پسری که راننده را مجبور به تغییر مسیر کرد، به من تجاوز کرد.» وقتی صحبتهای تکاندهنده شاکی به اینجا رسید، قاضی از او درباره دیگر سرنشین پرشیا و نقش او در این پرونده سوال کرد که این زن پاسخ داد: «تنها کسی که آن شب با من خوشرفتاری و کمکم کرد همین پسر جوان بود. او آن شب به من تجاوز نکرد. قبل از رسیدن به گاوداری هم چند بار سعی کرد که دوستش را از این تصمیم منصرف کند. آن شب او اصرار کرد که مرا تا نزدیکی خانه برساند. من از این پسر جوان هیچ شکایتی ندارم.»
پس از پایان صحبتهای شاکی نوبت به متهمان این پرونده رسید. محمد همان کسی که آن شب به زن جوان کمک کرده بود، در اظهاراتی کوتاه ضمن تأیید صحبتهای شاکی به قاضی گفت: «من آن شب خیلی سعی کردم که به این زن کمک کنم. او به ما پناه آورده بود، اما سیامک گوشش به این حرف بدهکار نبود. من هر کاری که میتوانستم برای کمک به او انجام دادم.» سپس نوبت به سیامک رسید تا در جایگاه قرار بگیرد و از خودش دفاع کند. این پسر جوان، اما با رد همه صحبتهای مطرحشده، مدعی شد که آن شب در گاوداری فقط به این زن کمک کرده است: «من فقط قصد کمک به او را داشتم. اگر آن شب کنار جاده مانده بود، معلوم نبود که چه بلایی سرش میآمد. او را به گاوداری بردیم تا آبی به دست و صورتش بزند، بعد ٢٠هزار تومان به او پول دادم و تا نزدیکی خانه او را رساندیم.» بعد از صحبتهای عجیب سیامک نوبت به سومین متهم رسید.
او همان راننده پرایدی است که به گفته این زن در بیابانهای اطراف تهران به او تجاوز کرده بود. این مرد هم برخلاف اظهارات قبلیاش مدعی شد که به این زن تجاوز نکرده و یک طلب قدیمی باعث شده تا این زن از او شکایت کند. او در توضیح بیشتر به قاضی گفت: «من یک مغازهدار هستم. این زن نزدیک به ٦٠هزار تومان بابت خرید آبمیوه به من بدهکار است. او برای اینکه پول من را ندهد این داستانها را تعریف کرده. من به این زن تجاوز نکردهام.»
در پایان این جلسه هیأت قضائی وارد شور شدند تا بهزودی رأی دو متهم این پرونده را صادر کنند؛ این در حالی است که پرونده متهم ردیف اول در پلیس آگاهی پایتخت تحت رسیدگی است