محمد و صدرا که 23 و 24 ساله هستند در تشریح شکایتشان گفتند: ما پروژهای با پلیس کار میکردیم و در حال ماموریت بودیم .ما در خیابان 17 شهریور در حال نقطه زنی بودیم که یک باره 2 پسر جوان به ما حمله کردند .آنها ما را ربودند و به شدت کتک زدند.ما فرار کردیم و به کمک فرمانده مان توانستیم 2 متهم را بازداشت کنیم.
به دنبال اظهارات 2 شاکی ، 2 متهم جوان به نامهای آرمان و هومن که به کلانتری منتقل شده بودند جرم شان را گردن گرفتند اما گفتند به اشتباه 2 مامور را ربوده اند.
علیه آرمان و هومن کیفر خواست صادر شد و آنها در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام آدمربایی پای میز محاکمه ایستادند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه دو شاکی به تشریح ماجرا پرداختند .
نخستین شاکی گفت :من و دوستم در حال انجام وظیفه بودیم که یکباره پسر جوانی که بعدا متوجه شدیم آرمان نام دارد مقابل مان ایستاد .او نام و مشخصات ما را خواست. ما به او برگه ماموریت نشان دادیم اما یکباره فریاد زد و گفت ما مامور قلابی هستیم .همان موقع دوستش هومن هم به ما حمله کرد. آنها ما را به شدت کتک زدند و به زور سوار ماشین کردند .
وی ادامه داد :آنها دستبند و باتوم ما را گرفتند .اما من در پشت چراغ قرمز از فرصت استفاده کردم و داخل ماشین گاز اشک آور زدم و فرار کردم. اما آرمان مرا تعقیب کرد تا اینکه من به یک فروشگاه صوتی و تصویری فرار کردم که مجهز به دوربین مدار بسته بود. آرمان همان جا باتوم و دستبند مرا به داخل مغازه انداخت و فرار کرد . همان موقع با فرمانده مان تماس گرفتم و ما به تعقیب آنها پرداختیم تا اینکه چند دقیقه بعد متوجه شدم فرمانده مان و دوستم 2 پسر جوان را دستگیر کرده اند.من از آنها به اتهام آدم ربایی شاکی هستم.
دومین نیز گفت: وقتی صدرا فرار کرد و سرنشین خودرو به تعقیب او رفت من توانستم فرار کنم. چند دقیقه بعد فرمانده مان به کمکم من آمد و توانستیم ن متهم را دستگیر کنیم .من هم از آنها شکایت دارم .
سپس آرمان 30 ساله که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد.
وی گفت : 2 روز قبل از این ماجرا برادرم در تله 2 مامور قلابی گرفتار شده بود .برادرم اعتیاد دارد و در حال خماری دو مامور قلابی او را به زور سوار ماشین کرده و همه اموالش را دزدیده بودند. من از این ماجرا ناراحت بودم.
وی ادامه داد :ماجرا را برای دوستم هومن تعریف کردم .ما در حال عبور از خیابان 17 شهریور بودیم که هومن دو مامور را به من نشان داد و گفت آنها احتمالا همان مامور های قلابی هستند که از برادرم زورگیری کرده بودند. او می گفت نشانیهایی که برادرم داده با آنها مطابقت دارد.
وی گفت: من همان موقع به سراغ دو مامور رفتم و از آن ها برگه مأموریت خواستیم .اما آنها فحاشی کردند. ما میخواستیم تا با هم به کلانتری برویم اما آنها قبول نکردم .ما آنها را سوار ماشین کرده بودیم که یکی از آنها فرار کرد . من قبول دارم 2 مامور را اشتباهی گرفته بودم. اما در کلانتری مرد سالخورده ای به سراغ من آمد و گفت میخواهد ماجرا را حل کند.او خواست تا برگه ای را امضا کنم.اما بعد از امضا برگه 2 مامور به اتهام آدم ربایی از ما شکایت کردند.
این متهم به قضات دادگاه گفت: من اهل شهرستان لرستان هستیم .وقتی بازداشت شدم به ناچار گوسفندان پدرم را فروختم تا توانستم با وثیقه از زندان آزاد شوم.حالا هم دو فرزند کوچک دارم .من قبول دارم اشتباه کردم اما اتهام آدم ربایی را قبول ندارم .من آنها را اشتباه گرفته بودم و فقط از آنها خواستم تادو مامور به همراهم به کلانتری بیایند و همه چیز روشن شود.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: شاهدان گفتهاند شاکی ها به دو متهم برگه مأموریت نشان ندادهاند .موکلم باید با پلیس 110 تماس میگرفت تا ماجرا روشن شود اما چون سواد نداشت دست به اشتباه زد و آنها را به زور سوار ماشین کرد.
وی ادامه داد: متهم دیگر این پرونده که با قرار وثیقه آزاد است در دادگاه حاضر نشده. اما من از طرف هر دو متهم تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا