صحبت از توسعه سهل است اما حصولش سهل الوصول نیست. اگرچه تا حد زیادی بخش از دیالوگ روزانه شهروندان را تشکیل میدهد، ولیکن وجه پراتیک آن یعنی اقدامات عملی لازم در مسیر توسعه مستلزم نگرشی متفاوت است. توسعه نیازمند بستر است. فکر، اراده و عمل را یکجا می خواهد. پیش از هر چیز باید بپذیریم توسعه یک پدیده concrete است و نه abstract، یعنی پذیرفتن آن به عنوان یک امر انضمامی و نه انگاشتن آن به صورت انتزاعی. این خود مهمترین گام در مسیر توسعه به معنای کلی است، از این منظر توسعه زمانمند و مکانمند خواهد بود نه حاصل اموری فرازمانی و فرامکانی. هرچند فکر توسعه بر خود آن مقدم است و شرط لازم است ولیکن کافی نیست. پس در ترکیب با اراده، منتج به توسعه می شود. پس به این ترتیب اول تفکر توسعه به وجود می آید و سپس ممزوج شدن با اراده و ابزار و نتیجه حاصل از آن اجرا و عملیات توسعه است. این سخن را از آن رو مطرح نمودم تا بگویم علیرغم همه محاورات روزانه، توسعه چندان آسان نیست به سخنرانی و سخندانی هم نیست، ملزوماتی از جمله اندیشه، اراده و ابزار نیاز دارد. اگر چنین نبود، گمان نمیکنم دیگر مشکلی وجود داشت و همه کشور و حتی جهان کنونی خودبخود بر مدار توسعه بود. در عالم صنعت و فناوری و مدیریت نیز مسئله همین است. این تفاوتها باعث میشود برخی مدیران توسعه نگر و توسعه طلب باشند و برخی نه.
بر این باورم تفاوت نگرش مدیریتی در فولاد سنگان به عنوان یک واحد صنعتی با دیگران در همین نکته است. در قامت یک سازمان ارگانیک و پویا، نگاهی مثبت و ایجابی به توسعه دارد. این نگرش حال در آستانه جامعه عمل پوشاندن است که عموما از آن به عنوان طرحهای توسعه فولاد سنگان یاد میشود. حاصل این طرحها توسعهای با رویکرد اشتغالآفرینی، توسعه ساختاری و پایدار و ایجاد توازن در منطقه شرق کشور است. در فولاد سنگان علاوه بر اینکه چنین تفکر توسعهگرا و اراده اش موجود است ابزار حدوثش هم فراهم شده است. سرمایه مادی مهیاست و منابع انسانی هم در منطقه و کشور فراوان است و به ایجاد اشتغال خواهد انجامید. بنابراین نمی توان به سادگی و با چشمی اعورانه بزرگی این کار را نادیده گرفت و در ساحتی قلم زد و نوشت که علمش موجود نیست. یقیناً این طرحهای صنعتی، منافع ملی و منطقهای فراوان دارد. از آنجا که چنین طرحهای توسعهای در حوزه صنعت، یک امر بزرگ و ملی است، نتایج حاصل را باید در سطح کلان ملی دید. این امر نشان میدهد که توسعه منطقه به مفهوم منافع ملی پیوند خورده است و فروکاستن انتفاع ملی به یک امر فرو ملی آسیب و آفتی اساسی است. بدیهی است که همه ما شهروندان این کشور در یک جغرافیای مشخص به نام ایران هستیم. قطعاً احداث طرح ملی در منطقه سنگان، بیش و پیش از هر چیز باعث رونق منطقه خواهد شد ولیکن بنا به جبر جغرافیایی ابزار و لوازم یک طرح توسعه بزرگ را یکجا و در خود ندارد. مرادم آن است که اگر چه معدن سنگ در سنگان است اما سرمایهگذار اصلی یک کلان شرکت در بعد ملی و بینالمللی از مرکز ایران است. انرژی مورد نیاز مثلا گاز، برای استخراج معادن و فعالیت کارخانه نیز از بخش دیگری از این سرزمین تأمین میشود، بنابراین توسعه یک منطقه و به تبع یک کشور نیازمند تفکری در سطح کلان است و وسایل لازم آن هم از اقصی و نقاط مختلف تأمین می گردد. در نظر آورید که سنگ، سنگ است، حتی هزاران سال هم بماند، چون گوهرش سنگ است، صورتش نیز همین است. پس نیازمند فراوری است تا فولاد گردد. این زنجیره از استخراج تا صادرات منفعتش از آن همه است. من و دیگری ندارد.
داشتن همه اینها در کنار هم روند توسعه را کامل می کند. نخست تفکری توسعهگرا، دوم اراده توسعه، سوم ابزار و ملزومات مورد نیاز، و چهارم ترجیح منافع کلان ملی بر منافع فروملی که البته منافع ملی، قطعاً انتفاع محلی را در درون خود دارد. به دلیل داشتن نگاه ملی به توسعه زیرساختی است که فولاد مبارکه و فولاد سنگان در حوزه مسئولیتهای اجتماعی با جدیت ورود کرده اند و از راه و آب و مدرسه تا بهداشت و درمان و محیط زیست و …. را به عنوان یک مسئولیت شرکتی انجام میدهند اگرچه ماهیتشان تولیدی است ولی تاکنون به خوبی و به طور کامل به رسالت اجتماعی خود عمل نموده اند.