سعید، مرد جوانی بود که با همدستی مردی به نام امیر به انگیزه سرقت اموال و اتوبوس دوستش، او را در روزهای پایانی خرداد سال ۷۸ به قتل رساند. با کشف جسد راننده، سعید بازداشت و با اعتراف به قتل، روانه زندان شد اما همدست او همچنان متواری بود. سعید مدتی بعد در شعبه ۱۱۴۴ دادگاه بعثت محاکمه شد و والدین مقتول و 5 فرزند او برای متهم قصاص خواستند.
سعید در جلسه محاکمه گفت: متاهلم و 2 فرزند دارم. بیکار وگرفتار اعتیاد بودم. مقتول دوستم بود که بعد از دو سال او را دیدم. به دلیل درد پاهایش تریاک مصرف میکرد. از من خواست برایش از شهرستان تریاک بخرم و قرار شد ۵۰۰ هزار تومان پول برایم بیاورد. بعد از آن با مردی به نام امیر که خلافکار و معتاد بود اتفاقی دوست شدم. او به من پیشنهاد داد از دوستم سرقت کنم. اول قبول نکردم اما بعد پذیرفتم. آن روز من و امیر سوار اتوبوس دوستم شدیم، بعد در یک فرصت مناسب او را کف اتوبوس هل دادیم، دست و پایش را بستیم و گوشی، مقداری پول و وسایل داخل اتوبوس را سرقت کردیم و رفتیم. جسد را در گودالی انداختیم، اموالش را برداشتیم که گوشی او را امیر برد. اتوبوس را هم به نمایشگاهداری به مبلغ 10 میلیون و 200 هزارتومان فروختیم و هر کدام سهمی برداشتیم. در این سالها همسرم جدا شد و بچههایم را دیگر ندیدم. پشیمانم و طلب بخشش دارم.
حکم قصاص او صادر و در دیوان عالی کشور تائید و به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. سرانجام همدست فراری او نیز بعد از ۱۰ سال بازداشت و زندانی شد. او نیز حکم قصاص گرفت و چند سال بعد در زندان رجاییشهر کرج قصاص شد. اما سعید بلاتکلیف در زندان مانده بود.محمدی، قاضی شعبه سوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر گفت: این مرد زندانی ۲۴ سال در بلاتکلیفی به سر میبرد. جلسه صلح و سازشی با خانواده مقتول برگزار شد. آنها گفتند که اگر او دیه را بپردازد، وی را میبخشند.