مونا فرجاد زاده ۲۵ فروردین۱۳۶۳ است.مونا فرجاد دختر جلیل فرجاد و خواهر مارال فرجاد بازیگر ایرانی میباشد.مونا فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است.مونا فرجاد مونا فرجاد فارغالتحصیل رشته اقتصاد نظری است و فعالیت سینمایی خود را در مقام بازیگری از سال ۱۳۸۲ با سریال مزرعهٔ آفتابگردان آغاز کرد.
مونا فرجاد بازیگر ایرانی و متولد ٢٥ فروردین ۱۳۶۴ در تهران بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایران است. فارغ التحصیل رشته اقتصادنظری است و خواهر و پدرش هنرمند هستند.
مونا فرجاد دختر کوچک جلیل فرجاد و خواهر کوچکتر مارال فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون است.مونا فرجاد اصالتا مرندی و تورک زبان است.
به لطف حضور پدر در سه سالگی در برنامه ای بنام بهاران به کارگردانی پدرش بازی کرد ، سپس در شش سالگی در سریال بنام حکایتی و حکمتی به کارگردانی یاسینی بازی کرد .
مونا فرجاد تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.
بازی در سریال مزرعه آفتابگردان در سال ۱۳۸۲ شروع جدی مونا فرجاد در بازیگری بود ، سپس با حضور در سریال پرطرفدار خوش رکاب و ساختمان پزشکان در نقش کتی شناخته تر شد.
در کنار بازیگری علاقه زیادی به نویسندگی دارم شاید بخشی از این موضوع به نحوه تربیتم باز می گردد ، چرا که پدرم همیشه ما را به کتابخوانی تشویق می کرد کلاس های آقای اصغر فرهادی و سروش صحت را نیر گذراندم .
چون به نظرم بسیار بی نظیر ، توانمند ، باجذبه است. برنده سه بار جایزه اسکار است و آن قدر تاثیرگذار و خوب بازی می کند که همیشه از دیدن فیلم ها و بازی هایش به شدت لذت می برم خیلی دوستش دارم و نوع بازی اش را می پسندم .
وی که علاوه بر بازیگری در کار دوبله نیز فعالیت دارد از دو سالگی با بازی در مجموعه بهاران (۱۳۶۵) به همراه پدرش بازیگری را شروع نمود و سپس در چندین فیلم و سریال نقش کودک را ایفا نمود.
رابطه بسیار خوبی با پدر و مادرمان داریم و با آنها دوست هستیم. وقتی کم سن و سال بودیم پدرم همیشه به ما می گفت : «اگر بدترین کار دنیا را هم کردید از ما پنهان نکنید و بدانید حتی اگر دعوای تان کنیم در نهایت شما را حمایت خواهیم کرد.» همیشه با آنها راحت بودیم و هرگز اجازه ندادند ترسی وارد قلب و ذهن ما شود. شاید همین صحبت های پدرم باعث شده که من و خواهرم همیشه با پدر و مادرمان صادق باشیم و آنها را مانند دوست ، کنارمان داشته باشیم و حرف های مان را صادقانه با آنها مطرح کنیم.
شهرت و محبوبیت بخش لاینفک بازیگری است که بسیار خوشایند است. اما ذات بازیگری این که تو شخصیتی را از روی یک نوشته و متن به وجود می آوری برایم شگفت انگیز است؛ جان دادن به شخصیتی که وجود خارجی ندارد. این برایم خیلی لذت بخش است.
علاقه پدرم به بازیگری برمیگردد به زمانی که بچه بود، با دیدن فیلم سنگام عاشق سینما شده و کارگردانی و بازیگری را در دانشگاه هنرهای زیبا خواند. ضربالمثلی بین سینماگران متداول است که میگوید؛ «کسی که کوبیده سینما را بخورد، دیگر نمیتواند این حرفه را رها کند!». من و خواهرم مارال از کودکی در فیلمها و سریالهای مختلف بازی میکردیم. دو ساله بودم در سریال بهاران که پدرم کارگردانش بود، بازی کردم که خانم مرجانه گلچین نقش مادرم را بازی میکرد. هر کاری که بازیگر کمسن و سال لازم داشت، معمولا من و خواهرم گزینههای بازی در آن نقشها بودیم. همین باعث شد که به این حرفه علاقهمند شده و بازیگری بخشی از وجودمان شد. دیگر نتوانستیم به کاری جز بازیگری فکر کنیم.
بیشتر بازیگران و کارگردانان به این نکته اشاره میکنند که فرزندان آنها علاقهای به اینکه حرفه آنها را ادامه بدهند، ندارند شاید به دلیل سختیهایی که این حرفه دارد اما شما این شغل را ادامه دادهاید.
حرفه بازیگری از دور جذابیتهای زیادی دارد، من عاشق بازیگریام اما قاطعانه میگویم که یکی از سختترین حرفههای دنیاست. به همین دلیل معمولا فرزندان بازیگران و کارگردانان و… علاقهای ندارند وارد سینما شوند. چون آنها با همه وجود سختیهای این حرفه را چشیدهاند و میدانند که جذابیتهای فیلمسازی فقط از دور زیباست.بازیگری روح آدم را درگیر میکند و بعد از مدتی خستگی روحی و جسمی بشدت آزارت میدهد. با همه اینها شیرینیهایی هم دارد که نمیگذارد از این حرفه جدا شوی.
هیچ چشماندازی ندارد! فقط میتوان خوشبین و امیدوار بود. هر لحظه امکان دارد که کنار گذاشته شوی؛ با یک انتخاب اشتباه و پذیرفتن نقشی که در خوب یا بد شدن آن عوامل زیادی دخیلند. مردم و همکارانمان در این حرفه بسیار کمطاقتند؛ اگر نقشی را به دهها دلیل نتوانی خوب از کار دربیاوری، خیلی زود کنارت میگذارند.