رکنا در 3 آبان 98 نوشت : ماموران با حضور در محل درگیری پی بردند که یکی از جوانان که از اهالی محل است با چاقو ناصر 60 ساله را هدف ضربات چاقو قرار داده و از محل پا به فرار گذاشته است.
تحقیقات ادامه یافت و مشخص شد مهدی 21 ساله ،ساعت 4 عصر نیز با مرد 45 ساله ای داخل پارک شب بو درگیر شده که حمیدرضا و ناصر پس از زخمی شدن به بیمارستان منتقل شده اند.
ماموران کلانتری 102 پاسداران برای دستگیری متهم جوان وارد عمل شدند تا اینکه ساعت 22و 30 دقیقه موفق شدند مهدی را به کمک پدرش دستگیر کنند.
تجسس های پلیسی از جوان مرموز کلید زده شدتا این که ساعت 11و 30 دقیقه از بیمارستان چمران گزارش دادند حمیدرضا به خاطر جراحات و خونریزی به کام مرگ فرو رفته است.
همین کافی بود تا بازپرس مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران در جریان این درگیری مرگبار قرار گیرد وی دستور داد تا مهدی برای تحقیقات تخصصی به دادسرای ناحیه 27 منتقل شود.
مهدی که 21 سال دارد صبح سه شنبه 25 اسفند ماه روبروی بازپرس جنایی ایستادو گفت: هفته گذشته در پارک نشسته بودم که حمیدرضا به سراغم آمد و خواست تا با هم به خانه دوستش برویم وکارت بازی کنیم.
وقتی به خانه رفتیم کمی نوشیدنی الکلی خوردیم و با ناصر و حمیدرضا سرگرم بازی شدیم و زمانیکه قصد داشتم از خانه خارج شوم احساس کردم یک ساعت بیهوش بودم و همه علائمی که قبلا در بیمارستان پس از بی هوشی را داشتم حس می کردم و قدرت راه رفتن نداشتم.
از آن روز احساس می کردم که این2 مرد در بیهوشی به من تجاوز کرده اند و پس از آن هر وقت با حمیدرضا درباره اتفاقات شب میهمانی صحبت می کردم حرفهای عجیبی می زد و همه این اتفاقات باعث شد تا باور کنم مرا به عمد بیهوش کرده اند تا تجاوز کنند.
وی ادامه داد: عصر دوشنبه داخل پارک بودم که حمیدرضا به سراغم آمد و به خاطر طلب پول و اتفاقاتی که فکر می کردم با او درگیر شدم.
وقتی درگیر شدیم حمیدرضا به سمتم چاقو کشید و نمی دانم چه شد که ناگهان گفت سوختم و به سمت تعمیرگاهی که در نزدیکی پارک بود رفت که در این مرحله من نیز به سمت خانه حرکت کردم که در مسیر ناصر را سر کوچه دیدم و قصد داشتم با او درگیر شوم که احتمال دادم ناصر چاقو داشته باشد به همین خاطر به خانه رفتم و چاقوی کوچکی از آشپزخانه برداشتم و وقتی قصد داشتم از خانه خارج شوم مادرم درباره چاقو پرسید که گفتم آن را داخل اتاق گذاشته ام و با عجله به سمت خانه ناصر رفتم.
قاتل جوان که ادعا می کند گاهی اوقات حشیش می کشد ادامه داد: وقتی با ناصر روبرو شدم او را هدف ضربات چاقو قرار دادم و فرار کردم.
مهدی در پایان گفت: در زمان درگیری با حمید من چاقو نداشتم و نمی دانم چه اتفاقی افتاده است و احتمال می دهم افراد دیگری قصد داشتند او را بکشند و قتلش را به گردن من بیندازند.
بنا به این گزارش، تجسس ها برای افشای راز این درگیری و تحقیقات ویژه، بازپرس مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد متهم در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.