رومینا عاشق پسری به نام بهمن بود . جزئیات خواندنی از مرگ رومینا را در ادامه می بینید : دیگر کسی نیست که از خبر قتل رومینا به دست پدرش مطلع نباشد. قتلی که به قلب بسیاری چنگ کشید و احساسات جامعه را جریحه دار کرد. روستای سفیدسنگان سیاهپوش این دختر 14ساله شد. مردم روستا متاثر و ناراحت از این قتل هستند و هر از چند گاه به رومینا اشرفی سر می زنند تا در قبرستان سرسبزشان تنها نباشد. با یکی از هم محله ای های رومینا که سر مزارش ایستاده بود به گفتگو پرداختیم که از نظرتان می گذرد:
از زمان قتل رومینا از بهمن خاوری خبری هست؟
بله. پسره دوباره هم آمده سرخاکش. من ندیدم اما می گفتند پسره آمده و گفته من خیلی خیلی دوستش دارم. درش می آورم... گفته زنم بود.
گفته رومینا را در می آورم بعد چه کار کند؟
در می آورم و می برم محله خودمان خاک می کنم. این برای من بوده درست است که سن مان فرق داشت، من عاشقش بودم. این ها را گفته است. بچه محل است غریبه که نیست.
پسر را می شناسید؟
بله.
چه کاره است؟
باشگاه می رفت ! اینجا همه بیکارند. پدرش کشاورزی دارد خودش هم سر کار می رفت اما نمی دانم چه کاره است. باشگاه بدنسازی می رفت پسره. می گفتند قبلا هم یک دختر را فراری داده بود.
اسم دختره چه بود؟
اما اسم دختر را نمی دانم چون بچه محله ما نبود. از آستارا فراری داده بود.
یعنی سابقه داشته است؟
اینطور می گفتند. می گفتند پسره نمی تواند زن نگه دارد و پدر این بیچاره ( رومینا اشرفی ) گفته: «من به او دختر نمی دهم. این خودش را نمی تواند نگه دارد من چطور دخترم را به او بدهم؟ من دخترم را می گیرم، یکسال هم شده و دخترم را می کشم. همه این حرفها را شنیده اند.
مرد سری از روی تاسف تکان می دهد و می گوید: بیچاره 14 ساله مرد. به 14 سالگی هم نرسید. 13 سال و 6ماهه بود. مردم می گویند...
آرام از کنار مزار رومینا اشرفی دور می شود.
منبع : رکنا