فروردین
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
خداوندی که خالق زیباییهاست قادر مطلق است و به هر کس نعمتی عطا فرموده که باید به آن قناعت کند. تو نیز عنان و اختیار زندگی خود را به دست هوسها و عشقهای زودگذر مسپار و بدان که زمستان زندگی تو در حال گذر است و بهار به زودی از راه خواهد رسید. دل به ظاهر زیبای دنیا و دنیاطلبان نبند که جز پشیمانی سودی نخواهد داشت.
اردیبهشت
دیشب به سیلِ اشک رَهِ خواب میزدم
نقشی به یادِ خَطِّ تو بر آب میزدم
ابرویِ یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یادِ گوشهٔ محراب میزدم
انجام این نیت خواب و خوراک را از تو گرفته و شوق آن، در وجود تو، هیاهویی به راه انداخته است. اما بدان برای رسیدن به مقصود، خیالبافی ثمری ندارد و باید واقع بین بود و با حقایق زندگی کرد. با تلاش وسیع و همتی والا، می توانی آنچه را که در رویا آرزویش را می کشی، در عالم واقعی به دست آوری و اکنون زمان آغاز است.
خرداد
به کوی میکده هر سالِکی که ره دانست
دری دگر زدن اندیشهٔ تَبَه دانست
زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
که سرفرازیِ عالم در این کُلَه دانست
از این شاخه به آن شاخه پریدن و هر روز دری را زدن به نفع تو نمی باشد. سعی کن با فکر باز و دقت و مشورت بسیار راه درستی را انتخاب کنی و در آن مسیر قدم برداری تا به موفقیت برسی. از بخت و اقبال خود شکوه مکن که همت را بیشتر شرط است تا قسمت. با همت فراوان و عزم راسخ قسمت را تغییر بده و اظهار عجز و ناتوانی مکن.
تیر
در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سفینهٔ غزل است
جریده رو، که گذرگاهِ عافیت تنگ است
پیاله گیر، که عمرِ عزیز بیبدل است
در زندگی به دنبال رفیقان یکرنگ باش و از دوستان ناباب بپرهیز و عمر را به بطالت مگذران. حرفی نزن که از عمل به آن عاجز باشی که باعث می شود مورد سرزنش و ملامت دیگران قرار بگیری. آرزوهایت نامحدود و عمر محدود است، پس در انجام امور خیری که در نظر داری شتاب کن.
مرداد
گفتم ای سلطانِ خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبالِ دل، رَه گُم کُنَد مسکین غریب
گفتمش مَگذر زمانی، گفت معذورم بدار
خانه پروردی، چه تاب آرد غم چندین غریب
از آنجایی که زندگی آرام داشته ای طاقت تحمل سختیها را نداری، اما بدان که اگر می خواهی به مقصود خود برسی باید رنج و مشقت بسیاری را تحمل نمایی. انسانهای بسیاری همچون تو در این راه قدم گذاشته اند و با صبر و بردباری به مقصود رسیده اند. احساس تنهایی مکن و با امید به خدا به راه خود ادامه بده که پایان این راه برای تو موقعیتی فراهم می کند که همه اطرافیانت حیرت زده می شوند.
شهریور
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بُگذرد ز سرِ جرمِ من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
مرتکب عمل خطایی شده ای که خود نیز به زشتی آن عمل واقفی و از انجام آن بسیار نادم و ناراحت هستی. با توجه به شناختی که از او داری می دانی او با خلق خوشش تو را خواهد بخشید، پس بیش از این سکوت جایز نیست. برای عذرخواهی قدم پیش بگذار و حرف دل را بر زبان بیاور که صلاح و خوشبختی تو در این است.
مهر
نسیمِ بادِ صبا دوشم آگهی آورد
که روزِ محنت و غم رو به کوتهی آورد
به مُطربانِ صَبوحی دهیم جامهٔ چاک
بدین نوید که بادِ سحرگهی آورد
مژده ای بر شما خواهد رسید که پایان سختی ها و مشکلات شماست. تحولی بزرگ در زندگی شما روی خواهد داد و بخت و اقبال به شما روی می آورد. سفری در پیش داری که بسیار خیر و نیکوست. در رفتن به این سفر تاخیر مکن که به مراتب عالیه خواهی رسید
آبان
آن که رخسارِ تو را رنگِ گل و نسرین داد
صبر و آرام توانَد به منِ مسکین داد
وان که گیسویِ تو را رسمِ تَطاول آموخت
هم تواند کَرَمَش دادِ منِ غمگین داد
خداوندی که خالق زیباییهاست قادر مطلق است و به هر کس نعمتی عطا فرموده که باید به آن قناعت کند. تو نیز عنان و اختیار زندگی خود را به دست هوسها و عشقهای زودگذر مسپار و بدان که زمستان زندگی تو در حال گذر است و بهار به زودی از راه خواهد رسید. دل به ظاهر زیبای دنیا و دنیاطلبان نبند که جز پشیمانی سودی نخواهد داشت.
آذر
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی
گره تمام مشکلات تو به دست توانای او باز می شود، اما وجود بعضی از افراد مغرض در این میانه مانع از ایجاد ارتباط بین تو و او می شود. سوءتفاهمات را با کمال جسارت و صداقت برطرف کن تا او تو را به مراد دل برساند. فقط فراموش نکن که باید صادق باشی.
دی
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟
فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟
بهار زندگی تو در راه است آماده باش تا از این فرصت نهایت استفاده را ببری و بدان که اگر می خواهی به مقصود خود برسی جز با رنج و زحمت مهیا نخواهد شد. از خدا طلب یاری نما و قبل از آنکه این فرصت از دست برود از آن بهره ای سودمند بگیر
بهمن
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
ساده بینی و سهل انگاری در امور زندگی مسائل را پیچیده تر و دشوارتر می کند. دیدگاهت را نسبت به اطرافت عمیق تر کن و بر آسایش امروزی تکیه مکن که گذراست. به فکر آینده باش و اگر می خواهی به مقصود خود برسی دست از خودخواهی و یکدندگی بردار و هرگز از یاد خدا غافل مشو و در تصمیم گیری های مهم با افراد با تجربه مشورت کن و به نصایح آنها عمل نما.
اسفند
به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم
بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم
الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد
مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم
از فراز و نشیب و حوادث زندگی خسته و ملول شده ای، اما با این حال حاضری تمام هستی و زندگی خود را در راه عشق قربانی کنی. اکنون که تسلیم راه عشق شده ای به خدا امیدوار باش چرا که او عشاق واقعی را دوست دارد و آنها را یاری و هدایت می کند.