خوشگذرانی هانیه توسلی و شبنم فرشادجو در ترکیه | هانیه توسلی بیست سال جوان شد

هانیه توسلی بازیگر باتجربه سینما و تلوزیون است . او به تازگی در سریال زخم کاری ایفای نقش کرده است که از ماندگارترین نقش های او در زندگی حرفه ای اش است . هانیه توسلی در سریال ها و فیلم های زیادی ایفای نقش کرده است او بازیگر گرانی نیز به حساب می آید . در ادامه عکس دیده نشده از هانیه توسلی به همراه شبنم فرشادجو در خارج از کشور را مشاهده می کنید این دو بازیگر از دوستان صمیمی یکدیگر هستند و اوقات خود را با هم سپری می کنند . بعد از این عکس چکیده ای از بیوگرافی هانیه توسلی و شبنم فرشادجو را می خوانید . 

بیوگرافی هانیه توسلی و همسرش

هانیه توسلی متولد 14 خرداد 1358 در همدان بازیگر سینما ، تلویزیون می باشد

فارغ التحصیل لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد تهران است که جز بازیگری به شدت به عکاسی و نقاشی علاقمند است و عاشق گربه می باشد

خانواده

پدرش مرحوم نادر تقی توسلی سرهنگ ژاندارمری و مادرش خانه دار بود ، چهار خواهر نیز دارد و می گوید دوران کودکی بسیار شادی داشتم

خواهرانش موفق اش

خواهر بزرگ هانیه بنام «هما» مدتی در یک مجله منتقد بود و حالا کار ترجمه می کند ، خواهر دیگرش «مهسا» جراح مغز و اعصاب می باشد

یک خواهرش بنام «هدیه» در آمریکا زندگی می کند و خواهر کوچکش تحصیلکرده رشته طراحی شهری است

از تئاتر تا دستیاری

تئاتر را به شکل غیر حرفه ای از سال 1374 وقتی 16 ساله بود از همدان شروع کرد تا اینکه سال 1378 در 20 سالگی بعد از قبولی در دانشگاه راهی تهران شد کنار تحصیل بعنوان دستیار کارگردان در فیلم «آخر بازی» به کارگردانی همایون اسعدیان همکار داشت

دانشگاه و اساتید

دانشگاه خیلی در شکل گیری سلیقه و فکرم تاثیر نداشت با این وجود من در دانشگاه دو استاد خوب بنام نغمه ثمینی و آقای محمد چرمشیر داشتم

بازیگری حرفه ای

در سال 1379 زمانی که بعنوان بازیگر در جشنواراه تئاتر تبریز حضور داشت توسط نصرالله قادری (کارگردان) که داور جشنواره بود برای بازی در تئاتر «پدر» انتخاب شدچند ماه بعد برای اولین بار با فیلم کوتاه «روی جاده نمناک» بازی جلوی دوربین را تجربه کرد

تلویزیون و شهرت

خانم بازیگر در پاییز 1379 با سریال «غریبه» وارد قاب تلویزیون شد و سرانجام سال 1380 با فیلم «شام آخر» تجربه حضور در سینما را نیز بدست آورد

او در رمضان سال 96 با سریال «میوه ممنوعه» به کارگردانی حسن فتحی در کنار علی نصیریان ، گوهر خیراندیش و امیر جعفری به شهرت رسید

عکاسی برای خود

عکاسی را دوست دارم اما حالا بخاطر اینکه مد شده همه بازیگران عکاسی می کنند و نمایشگاه می گذارند ترجیح می دهم کارم را رسانه ای نکنم

عاشق گربه ام

از قدیم گربه در خانه ما خیلی مهم بود ، در زیرزمین یک کرسی داشتیم که گربه‌ ها زیرش جمع می‌شدند و زاد و ولد می‌کردند

شیشه زیرزمین ما همیشه شکسته بود و آنها راحت می ‌رفتند و می ‌آمدند ، ما هم به گربه ‌ها غذا می ‌دادیم و زندگی خوبی کنار ما داشتند

من الان هم شش گربه دارم که البته هیچکدام از آنها پرشین کت نیستند و من گربه‌ های خیابانی را نگه می ‌دارم

تنبل معروف کلاس

تا دلتون بخواد در دوران دبیرستان تجدید آورده و تنبل خفن کلاس بودم ، تقلبم تا دلتون بخواد کردم که باحال ترینش 25 صدم را با تعویض ورقه با دوستم به 14/25 رساندم

ازدواج و فرزند

تابحال خواستگاری به آن شکل مرسوم نداشتم که بیایند خانه و چایی بریزم هنوز مجردم

شاید هیچ وقت بچه ای به دنیا نیاورم ، بچه داشتن کار بسیار سخت و پر مسئولیتی است اصلا نمی ‌توانم بفهمم چه‌ جوری آدم ‌ها اینقدر ر راحت بچه ‌دار می ‌شوند مخصوصا آدم هایی که می ‌دانند مشکلات مالی دارند ولی باز بچه‌ دار می ‌شوند

سرپرستی یک دختر 

سرپرستی از راه دور یک دختر بچه اردبیلی را برعهده دارم ، رابطه ما از طریق سیستم بنیاد کودک می باشد و آنها هر شش ماه نیازهای اصلی بچه را برایم م فرستند

خودم هم تلفنی با بچه صحبت می کنم و برخی مناسبت های مثل تولدش در آذر ماه و روزهای عید خیلی برایم اهمیت دارد

بیوگرافی شبنم فرشادجو و همسرش

شبنم فرشادجو متولد 16 بهمن 1356 در تهران ، بازیگر سینما و تلویزیون است

فارغ التحصیل فوق لیسانس کارگردانی نمایش از دانشکده هنر و معماری تهران می باشد که از 18 سالگی بروی صحنه رفت و از 22 سالگی جلوی دوربین است

 

شروع از کلاس بازیگری

سال 1374 در 17 سالگی که تصمیم گرفتم کلاس بازیگری بروم که بین کلاس های آقای تارخ و سمندریان ، کلاس های سمندریان را بخاطر تئاتری بودنش انتخاب کردم

 

هم دوره ها و تئاتر

در کلاس های آقای سمندریان با مجید بهرامی ، امید عباسی ، لیلی رشیدی ، مجید صالحی ، شبنم دولتشاهی و حامد محمد طاهری هم دوره بودم

ما به همراه یکدیگر یک گروه تشکیل دادیم و از همان جا با نمایش «آنتیگونه» اولین تجربه بازی حرفه ای روی صحنه را تجربه کردم

 

در جلوی دوربین

چهار سال بعد از تئاتر در سال 1378 با فیلم «مرد بارانی» به کارگردانی ابوالحسن داوودی در کنار فرامرز قریبیان و رویا تیموریان جلوی دوربین رفت

سال 1382 هم با مجموعه «بانکی ها» به کارگردانی مهدی مظلومی وارد قاب تلویزیون شد تا اینکه سال 1386 با سریال «میوه ممنوعه» به شهرت نسبی رسید

 

تجربه همکاری با مدیری

در سال 1394 سریال «شوخی کردم» اولین همکاری من با آقای مهران مدیری بود که آن کار را واقعا دوست داشتم

آیتم هایی که من و هادی کاظمی داشتیم و باید برایش 7 الی 8 صفحه دیالوگ حفظ می کردیم ، خیلی جذاب بود و واقعا به اندازه یک تئاتر وقت و انرژی گذاشتیم البته من در سال 1385 با آقای مدیری در «باغ مظفر» سابقه همکاری داشتم و به سبک کاریشان علاقمند بودم

 

کاپیتال تیم اسکواش

من کاپیتال تیم اسکواش بانوان هنرمند هستم ، اینکه چرا من این رشته را انتخاب کردم به این دلیل است که من از توی چشم بودن فرار می کنم بخاطر همین هم دنبال رشته ای بودم که خیلی تو چشم نباشم

 

نامزدی با یک آلمانی

شبنم فرشادجو سوم شهریور 1395 با انتشار عکسی از خود کنار یک پسر آلمانی نوشت: نمیتونم چشم ازت بردارم او سپس در گفتگویی اعلام کرد یکی از دلایل مهم ازدواج کردنم بچه داشتن است اما کارم سخت خواهد شد و باید مدام بین تهران و فرانکفورت در سفر باشم در نهایت اما این نامزدی به سرانجام ازدواج ختم نشد و خانم بازیگر مجرد می باشد

 

همسر ایده آل من

مهمترین خصوصیاتی که در ازدواج برایم مهم است صادق بودن و وفاداری است سن بالاتر از خود را دوست دارم و صداقت برایم مهمترین ویژگی است

من فوق لیسانس دارم و دوست دارم همسرم در سطح تحصیلات خودم و بالاتر باشد توقع کمی دارم و دنبال همسر پولدار و خوشگل نیستیم

 

علاقه به کوهنوردی و سفر

کوهنوردی را خیلی دوست دارم اما به خاطر هوای آلوده خیلی وقت است کوه نرفته ام مگر این که خارج از تهران باشم

سفر خیلی زیاد می روم و باید بگویم که بخش بیشتر دستمزدهایم را خرج سفر می کنم در کارهای گروهی شرکت می کنم

 

جایگاه من تئاتر است

خیلی به دنبال کارگردانی نیستم ، جایگاه من تئاتر است و دنبال متن خوب و بدون دردسر می گردم و از دوستان خوبم دعوت می کنم تا یک نمایش خوب را اجرا کنم

 

اهدای سلول های بنیادی

چند سال پیش از طرف سازمان اهداکنندگان سلول های بنیادین با من تماس گرفته شد و از من برای عضویت در بانک اهدای سلولهای بنیادین دعوت کردند بعد از تماس از سازمان من هم با مهناز افشار تماس گرفتم و به اتفاق هم رفتیم و عضو شدیم

 

دختر هایپری بودم

در کودکی و نوجوانی خیلی پر چنب و جوش و به اصطلاح شیطان بودم و اصولا دوست داشتم با آدم هایی که خیلی جدی و مقرراتی بودند دچار چالش بشوم همیشه با این آدم ها مشکل داشتم و نوعی یک دختر هایپر بودم

 

ماجرای علاقم به به تئاتر

من از کودکی به همراه پدر و مادرم به سینما و دیدن تئاتر می ‌رفتم ، سال 72 شانزده ساله بودم که فیلم مسافران آقای بهرام بیضایی را دیدم

آن فیلم اتفاق بزرگی برای من بود ، مسافران را 4 بار در سینما شهر قصه دیدم

بعد متوجه شدم ایشان کتاب هم می نویسند تا اینکه دوستانم نمایشنامه ای از آقای بیضایی را به من هدیه دادن که با خواندن آن دیدم چقدر به تئاتر علاقمند شده ام