سیاوش خیرابی بازیگر سینما و تلوزیون ایران متولد 29 آذر 1363 در تهران است. سیاوش خیرابی که قبل تر اعلام کرده بود ازدواج نکرده و هنوز به جمع بندی درستی از این موضوع نرسیده با انتشار این استوری در فضای مجازی خبر ساز شد. سیاوش خیرابی راجب این عکس صحبتی نکرده و مشخص نیست فرزند خودش است یا نه.
سیاوش خیرابی متولد 29 آذر 1363 در تهران ، بازیگر سینما و تلویزیون است
فارغ التحصیل فوق دیپلم رشته مهندسی نرم افزار کامپیوتر از دانشگاه آزاد می باشد که در کنار بازیگری سر از مشکلات فنی ماشین در می آورد و یک استقلالی است
خانواده
سیاوش یک برادر بزرگتر بنام آرش و یک برادر کوچکتر از خود بنام اورنگ دارد که با پدر مشغول کار عکاسی می باشند و رستوران داری هم می کنند
این خانواده اصالتا تبریزی بوده و پسوند فامیلی تبریزی هم دارند
از درس تا خوانندگی
در کودکی خیلی شیطون بودم و درسخوان هم نبودم، اما اولین سال در دانشگاه قبول شدم ولی با این حال اگر بازیگر نمی شدم حتما خوانندگی را در پیش میگرفتم
شرع فعالیت هنری
از سال سوم راهنمایی با حضور در تئاتر مدرسه به بازیگری علاقمند شد تا اینکه زمان دانشحویی از طریق یکی از دوستان اش با کانون سینماگران جوان آشنا شد
نهایتا سال 1382 در 19 ساله بود برای یادگیری بازیگری وارد این کانون شد
در جلوی دوربین
سال 1386 وقتی 23 ساله بود در فیلم تلویزیونی «تلخون» بازی کرد تا اینکه با سریال «ترانه مادری» در سال 1387 با محسن افشانی به شدت دیده شد
اما اوج درخشش او سال 1392 در سریال «آوای باران» با آزاده زارعی و مهران احمدی بود
سینما
با فیلم حسن پنهان در سال 1386 نقش کوتاهی را در سینما تجربه کرد اما در این عرصه حضور موفقی نداشتند و تابحال تنها 13 فیلم بازی کرده است
شغل دوم
او نیز همچون دیگر همکاران خود چندسالیست فست فودی بنام کنجد را افتتاح کرده که مدیرت آن توسط دو برادرش می باشد، خودش نیز اغلب اوقات آنجا حضور دارد
همسر سیاوش خیرابی
برای ازدواج به جمع بندی نهایی نرسیده ام، فکر می کنم هنوز وقت هست فعلا دغدغه ام این است که بازیگری را به جای باثباتی برسانم، بعد به ازدواج فکر خواهم کرد
از پراید تا سورنتو
وقتی بحث ماشین بازی به میان می آید از پرایدش می گوید که اولین ماشینی بود که بعد از دریافت گواهینامه خرید و عاشقانه آن پراید نقره ای مدل 83 را دوست داشت
این روزها بنز و فراری و سورنتو هم سوار می شود ولی دلش هنوز با همان پراید است و می گوید روزگار با آن ماشین خوش تر بود
اهل لابی نیستم
من نه لابی کردن بلد هستم و نه از آن بازیگرها هستم که موقع کار به کارگردان ها و دستیارها زنگ بزنم و بگویم حواس تان به من باشد
همیشه دنبال این بوده ام که نقش متفاوتی را تجربه کنم که حال و هوایش فرق داشته باشد
فنی ماشین را می شناسم
فنی ماشینم را خوب می شناسم، در حدی که اگر خراب شد بدانم مشکل از کجا است اما پایم را در کفش مکانیک ها نمی کنم ،فقط در حدی که باطری به باطری کنم
شهرت را دوست دارم
کسی که بازیگر می شود باید قبول کندکه شهرت جزئی از زندگی اش است
یکسری از دوستان می گویند وقتی در رستوران همه نگاه مان می کنند نمی توانیم راحت غذا بخوریم اما باور کن اگر مردم در رستوران من را نگاه نکنند اذیت می شوم
با خودم می گویم یعنی دیگر مردم مرا دوست ندارند ؟ همه ما مدیون نگاه مردم هستیم و به همین دلیل به شخصه هیچ وقت از شهرت اذیت نشده ام
از باند بازی شاکی است
شروع من با تلویزیون بود، اما باند بازی های سینما اجازه نداد من و هم نسل هایم به جایگاهی که شاید حق مان هم بود، دست پیدا کنیم
یک سری از افراد که در سینما نفوذ دارند، از آدم های خودشان در کارهای سینمایی استفاده می کردند و هیچ وقت فرصت لازم را به من و امثال من نمی دادند
پیشنهادهای شریفی نیا
آقای محمدرضا شریفی نیا به من لطف دارند و برای چند پروژه مثل «اخراجی ها 2 و 3» ، «رسوایی» و «معراجی ها» پیشنهاد دادند که همکاری میسر نشد
فیلم های سینمایی
● حس پنهان – 1385
● نفوذی – 1387
● لج و لجبازی – 1388
● یکی برای همه – 1391
● خیابان یک طرفه – 1390
● بازگشت لوک خوش شانس – 1393
● حال خوب من – 1391
● همه چی آرومه – 1392
● جلب سیار – 1392
● مرغ تخم طلا – 1392
● شهر در امن و امان است – 1393
● جواد و فرشته – 1393
● استخر – 1393