امیر آقایی بازیگر سینما و تلوزیون ایرانی است که در شهر ارومیه به دنیا آمده است. امیر آقایی از چهره های مطرح سینما و تئاتر ایرانی می باشد که کارنامه موفقی در زمینه هنر دارد. امیر آقایی ازدواج نکرده است و تحصیلات خود را در رشته کارگردانی به پایان رسانده است. امیر آقایی در کنار بازیگری به نقاشی و عکاسی هم علاقه دارد و در سال 1389 مجموعه شعری سروده است به نام بید ها در باد که به چاپ رسیده است.
امیر آقایی متولد 10 مرداد 1349 در ارومیه بازیگر ، نقاش و عکاس درجه یک است
فارغ التحصیل لیسانس رشته کارگردانی می باشد که از تئاتر شروع کرد و با سینما دیده شد تا اینکه با تلویزیون به شهرت رسید و حالا نویسندگی هم می کند
از ارومیه تا تهران
تنها یک خواهر دارد و پدرش سال 1358 در 9 سالگی او در یک سانحه رانندگی فوت کرد ، گذشت تا اینکه به همراه خانواده به محله گلشن تهران نقل مکان کردند
او حالا کنار زبان مادری اش (ت,رکی) به زبان استانبولی هم مسلط است
شروع با نوشتن
در تهران به مدرسه شبانه روزی رفت تا روزها بتواند در یک کارخانه تراشکاری نان آور خانه باشد و در کنار آن با حمایت دایی اش «محمود آیدین» شروع به نوشتن کرد
کلاس بازیگری و تئاتر
اواخر دبیرستان در مسیر محل کارش بیلبورد کلاس های آزادی بازیگری او را به آموزشگاه بازیگری کشاند و زیر نظر احمد آقالو و خسرو دهقان دوره های بازیگری را دید
از آنجا تئاتر را شروع کرد تا اینکه سال 74 وقتی 25 ساله بود بعنوان سیاهی لشگر در فیلم «ضیافت» مسعود کیمیایی حضور داشت و در ادامه سال 1375 با گروه تئاتر آزیتا حاجیان مسیر هنری اش حرفه ای و جدی تر شد
در جلوی دوربین
در سال 1379 وقتی 30 ساله بود از تئاتر به ابراهیم حاتمی کیا معرفی شد که به این ترتیب با سریال «خاک سرخ» اولین تجربه بازی در جلوی دوربین را بدست آورد
سینما و شهرت
سال 1380 حرفه ای با فیلم «ارتفاع پست» وارد سینما شد تا اینکه سال 1384 با سریال «اولین شب آرامش» چهره اش در شبکه سه به شهرت رسید
تجربه عکاسی و کتاب
علاقه خاصی به عکاسی دارد و در این رابطه می گوید: در گذشته همراه با مهدی پاکدل برای عکاسی بسیار سفر می کردیم و در هوای گرگ و میش قدم میزدیم و در سکوت عکاسی میکردیم
آقای بازیگر کنار عکاسی اولین مجموعه شعر خود بنام بیدها در باد را سال 1389 توسط انتشارات حوض نقره منتشر کرد
ازدواج
هیچ وقت به خواستگاری نرفته ام و هنوز به صورت جدی به ازدواج فکر نمی کنم با اینکه ازدواج اتفاق مهمی است و یک روز باید به آن فکر کنم
اهل سفر و موبایل
بسیار اهل سفر کردن است و برایش به مقصد رسیدن مفهومی ندارد ، مسیر سفر است که برایش مهم است و معتقد است که اولین جذابیت سفر اینست که موبایل را خاموش کنی و ارتباطت با تمام دنیا قطع شود
می گوید اولین نشانه های عرفان در هزاره سوم ، نداشتن موبایل است
تنهایی
اصولا آدم معاشرتی نیست، هر چند دوستان زیادی دارد اما تنها در همین حد که آنها را ببیند و برای تفریح کنارشان باشد ولی دوست واقعی نداشته است
ایده لوژی عجیب
او برای خود قوانینی دارد که هیچ جا نوشته نشده است ، مثلا ربا به هر شکلش برایش حرام است حتی سودی که دولت برای بانک ها در نظر گرفته است
یا مثلا امکان ندارد نقشی را بپذیرد که قبل از او به شخص دیگری پیشنهاد شده و آن آدم به هر دلیلی شرایطش برای ایفای آن مهیا نشده است
چون معتقد است درباره چیزی که متعلق به او نیست حتی نباید فکر کند
رویای نوبل
رویای من نوبل بود، خیلی غم انگیز است آدم از پشت کوه با رویای نوبل بیاید بعد دغدغه اش بشود سیمرغ بلورین !
نمی خواهم بگویم دغدغه ام سیمرغ بلورین است چون واقعا اینگونه نیست منظورم این است که حتما اتفاق بدی افتاده که اینقدر پیمانه هایمان کوچک شده است
انصراف از پایان نامه
آقایی بعد از عقد قرارداد با فیلم سیاسی «پایان نامه» که در مورد حوادث بعد از انتخابات 88 بود ترجیح داد با پرداخت جریمه 170 میلیونی قید حضور در آنرا بزند
البته این بازی نکردن صرفا به پرداخت جریمه تمام نشد و مدتی ممنوع الکار هم بود
سیمرغ بلورین
این هنرمند در سال 1398 وقتی 49 ساله بود برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم «شنای پروانه» از جشنواره فیلم فجر شد
بازی در سریال حریم سلطان
در تمام این سال ها پیشنهادات زیادی از ترکیه داشتم و نمی پذیرفتم تا اینکه یک سریال بی نظیر تاریخی بنام «حریم سلطان» پیشنهاد شد که قبول کردم
بسیار سر قرارداد اذیتشان کردم چون می خواستم بعد از آن به ایران بازگردم
قرارداد بستم ، تست لباس و گریم رو رفتیم و چند روز هم فیلمبرداری شد اما یک روز از ایران زنگ زدند و گفتند برگردم ، گفتم یعنی چه ؟ گفتند صلاح نیست برگرد
نویسندگی و ترجمه کتاب
در دولت خاتمی کتاب های من چاپ می شد اما در دولت بعدی (احمدی نژاد) کتاب هایم تجدید چاپ نشد ، به صراحت می گویم از کتاب هایم ارتزاق نکردم
کتاب دغدغه شخصی ام است ، نمی توانم که ننویسم ولی خوب مشکلات سد راهمان است
نحوه ورود امیر آقایی به بازیگری
وی بازیگری را از تئاتر شروع و در صحنه نمایش آنسوی آینه بازی کرده و در انجا با بهرام عظیم پور آشنا و به دنیای سینما و تلویزیون ورود کرد.
ورود امیر آقایی به سینما
اولین حضور او در سینما به فیلم ارتفاع پست در سال 1380 بازمی گردد.
بازی امیر آقایی کوچه بی نام
سال 1393 سال پرکاری برای آقایی بود. او در این سال ابتدا در فیلم کوچه بی نام به ایفای نقش پرداخت. امیر آقایی در کوچه شهید بی نام که روایت اتفاقات زندگی یک خانه بود با فرهاد اصلانی، باران کوثری و پانته آ بهرام هم بازی شد.
بازی امیر آقایی در 360 درجه
او پس از آن جلوی دوربین سام غریبیان رفت و به همکاری با میلاد کی مرام و پریناز ایزدیار در فیلم 360 درجه پرداخت. 360 درجه داستان به زندان افتادن و آزاد شدن یک مرد جوان را روایت کرد.
همکاری امیر آقایی با نیکی کریمی
آقایی در کارنامه اش سابقه ی بازی جلوی دوربین نیکی کریمی را هم دارد و در فیلم شیفت شب به همراه محمدرضا فروتن و لیلا زارع به ایفای نقش پرداخت. امیر آقایی در سال 1394 یک بار دیگر با ابراهیم حاتمی کیا و این بار در فیلم بادیگارد همکاری کرد که در این فیلم هم بازی پروز پرستویی بود.
ورود امیر آقایی به تلویزیون
او از سال 1381، با سریال خاک سرخ وارد تلویزیون شد.
امیر آقایی از سال 1381 وارد تلویزیون شد؛ او در اولین تجربه اش در سریال خاک سرخ به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بازی کرد و در ادامه در سریال هایی مانند باغ بلور، اولین شب آرامش، بی گناهان و سرزمین کهن هم حضور داشت.
بازی امیر آقایی سریال سرزمین کهن
سریال سرزمین کهن یک سریال پربازیگر بود که البته به دلایلی با توقف پخس مواجه شد، در این سریال علاوه بر امیر آقایی، علی شادمان، شهاب حسینی، محسن تنابنده، محمدرضا فروتن و نیکی کریمی حضور داشتند. سرزمین کهن ساخته ی کمال تبریزی بود.
در ادامه این مطلب به معرفی اسامی فیلم و سریال های امیر آقایی خواهیم پرداخت.
بازی امیر آقایی در سینما
شب، داخلی، دیوار (1399)
سم پاشی (1398)
گواهی امضا (1398)
شنای پروانه (1398)
دیدن این فیلم جرم است (1397)
مردی بدون سایه (1396)
روسی (1396)
حریم شخصی (1395)
بدون تاریخ بدون امضا (1395)
لینا (1395)
فصل نرگس (1394)
بادیگارد (1394)
پری دریایی (1394)
شیفت شب (1393)
چهارشنبه 19 اردیبهشت (1393)
360 درجه (1393)
کوچه بی نام (1393)
هیس! دخترها فریاد نمی زنند (1392)
زندگی خصوصی (1390)
سعادت آباد (1389)
مرگ کسب و کار من است (1389)
ما همه گناهکاریم (1389)
دوزخ، برزخ، بهشت (1387)
کیمیا و خاک (1387)
نیلوفر (1387)
آخرین نقش (1386)
زن دوم (1386)
روز برمی آید (1385)
راه طی شده (1384)
ارتفاع پست (1380)
فصل نرگس
بازی امیر آقایی تلویزیون
1396 نوار زرد
1395 چرخ و فلک بازیگر اپیزود خالد
1393 آسمان من
1392 یادآوری
1392 سرزمین کهن
1389 ارمغان تاریکی
1387 بی گناهان
1384 اولین شب آرامش
1382–1381 باغ بلور
1381 خاک سرخ
هنرنمایی امیر آقایی در نمایش خانگی
قلب یخی (فصل سوم) (1391)
عالیجناب(1396)
رقص روشی شیشه( 1397)
آقازاده( 1399)
تله فیلم های امیر آقایی
سکوت خدا
نویسندگی امیر آقایی
می توانستم سربه هوایت باشم (1378)
دختر ماه هفتم (1380)
من از جغرافیای جهان فقط راه خانه ام را بلدم (1383)
بیدها در باد (1389)
زمان به وقت ما همیشه ابتدای شب است (1394)
باخود و با دیگری اش (1395)
جوایز و افتخارات امیر آقایی
برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر / شنای پروانه
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر / بدون تاریخ، بدون امضاء
کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد بیستمین جشن سینمای ایران / بدون تاریخ، بدون امضاء
برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد دورهٔ پنجم انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران / سعادت آباد
کاندید دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد بیست و نهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر / مرگ کسب وکار من است
کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد دوازدهمین جشن سینمای ایران / زن دوم
فعالیت های خود را از چه سالی شروع کردید؟
از سال 1374 کار بازیگری را بصورت جدی و حرفه ای شروع کردم سالها بود که علاقمند به کار تئاتر بودم و بر اثر یک اتفاق بالاخره وارد این عرصه شدم به لحاظ تحصیلات هم قصد داشتم در زمینه کارگردانی فعالیت کنم اما در نهایت بازیگر شدم.
اولین تئاتر حرفه ای شما چه بود ؟
اولین کار من تئاتری بود به اسم “آنسوی آینه” که در خدمت گروه و استاد خوبم خانم آزیتا حاجیان بودم.
چه طور شد که از روی صحنه و تئاتر به کار تصویری و تلویزیونی دعوت شدید ؟
وقتی تئاتر “سه سال و یک دوم ” که نویسنده و کارگردان آن بودم در تئاتر شهر اجرا می شد با آقای بهرام عظیم پور آشنا شدم در آن زمان حاتمی کیا سریال خاک سرخ را کار میکردند ایشان من را به آقای حاتمی کیا معرفی کرد و حدود دو ماه تمرین و تست را انجام دادیم و بالاخره بخاطر لهجه آذری که داشتم.
آن کار را پذیرفتم و برای آن سریال انتخاب شدم و حدود یکسال مشغول بازی در آن سریال بودم و همیشه هم به آقای حاتمی کیا می گویم اگر بخاطر شما نبود هیچ وقت پایم را از تئاتر شهر بیرون نمی گذاشتم.
چه ویژگی ها و عواملی باعث شد این کار را پذیرفتید؟
قطعا این موضوع دیر یا زود اتفاق می افتاد چرا که پس از سالها تئاتر بازی کردن و گذراندن چند دوره کلاسهای آزاد سینمایی ، ظاهر شدن در جلوی دوربین آقای حاتمی کیا برای من غنیمتی بود خصوصا این که من خودم آذری زبان هستم و باید متن فارسی می خواندم و آنرا به لهجه جنوبی در این فیلم پیاده می کردم که خودش یک پروسه سختی بود و همین موضوع به حضور من در فیلم سینمایی بعدی آقای حاتمی کیا بنام ارتفاع پست منجر شد.
فرق کار سینما و تلویزیون را چطور دیدید؟
کار نگاتیو با کار دیجیتال با هم فرق می کند در کار نگاتیو یک سلوکی هست که در کار دیجیتال وجود ندارد.در کار تلویزیونی مونیتور هست بارها کارگردان می تواند برداشت داشته باشد و کار را اصلاح کنـد اما در کار سینما و نگاتیو این حس را به شما می دهد که همه را باور کنی وقتی همه شرایط آماده می شود و شخصی می گوید “صدا و دوربین ، حرکت ” شما باور می کنی که کار شروع شده است.
تا به حال برای پول بازی کردید؟
تا امروز به خاطر پول فیلمی را بازی نکردم چون به نظرم به بی حرمتی به کاری است که انجام می دهم. اگر قرار بود برای پول فیلم بازی کنم کم پیشنهاد نداشتم.
به نظرم در ایران آخرین چیزی که یک بازیگر به آن فکر می کند نقشی است که قرار است بازی کند. خارج از ایران بازیگران در آرامش به نقشی که قرار است بازی کنند فکر می کنند، برایش تمرین می کنند، ورزش می کنند، به خودشان می رسند و بعد منجر می شود به خلق نقشی مثل دی کاپریو در «از گور برگشته».
اما در ایران بازیگر اول می پرسد پول حقوق من از کجا آمده، نکند از جایی آمده باشد که فردا مجبور شویم جواب پس بدهیم، کارگردان کیه، فیلم های قبلی اش چیه، مبادا قبلا فیلمی ساخته باشد که مردم دوست نداشته اند.بازیگران مقابل من چه کسانی هستند، آن ها در کارنامه کاری شان چه فیلم هایی بازی کرده اند، دیالوگ هایی که می خواهم بگویم به کسی برنخورد، علیه صنفی نباشد، با قومیت ها مشکلی ایجاد نشود و… یعنی آخرین چیزی که یک بازیگر به آن قکر می کند نقشی است که قرار است ایفا کند.