یک منبع آگاه ضمن اشاره به دستگیری چند متهم پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسر داریوش مهرجویی، از دستگیری باغبان خانواده داریوش مهرجویی خبر داد. اعتماد ضمن اعلام آیت خبر که هنوز از سوی مراجع قضایی و انتظامی تایید نشده است، بخشی از گفتوگوی منتشر نشده از وحیده محمدیفر (همسر داریوش مهرجویی ) را منتشر کرده که همسر داریوش مهرجویی در آن، اشاره مهمی هم به ماجرای باغبان داشته است.
بهرام رادان که اجرای مراسم را بر عهده داشت پشت تریبون قرار گرفت و متنی را قرائت کرد و سپس پیکر داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر در جایگاه قرار گرفتند.
فرهاد آییش به عنوان اولین سخنران با بیان تسلیت به مردم ایران در بخشی از سخنانش گفت: از آغاز کار هنری خلاقانهت کنارت بودم و افسوس که امروز کنارت نیستم. ای مهر فرزانه این چه روزگاری است که رنج از آسمان میبارد.
مسعود کیمیایی به عنوان دیگر سخنران این مراسم در حالیکه بغضی در گلو داشت در جملاتی کوتاه گفت: هیچ چیزی نمیتوانم بگویم. نمیدانم درباره داریوش مهرجویی چه بگویم. درود بر مهرجویی.
بهمن فرمانآرا به عنوان دیگر سخنران روی صحنه حاضر شد و گفت: داریوش جان قرار نبود این ملاقات اینگونه باشد. ما کجا زندگی میکنیم که یکی از بزرگترین هنرمندان مملکت باید سلاخی شود و ما اینجا دور هم جمع شویم.
وی افزود: من با داریوش سال ۶۶ به ایران برگشتم، او فوق لیسانس فلسفه و من کارگردانی سینما گرفته بودم، با هم دوست بودیم، روزها و شبها گذراندیم و الان چه بگویم، واقعا چیزی نمیشود گفت. چطور همه دوربینها کار نمیکنند؟ وقتی دلشان نمیخواهد.
وی افزود: داریوش باید تنها در کنار همسرش سلاخی شود؟ ما کجا داریم زندگی میکنیم؟ من زیاد درباره این موضوع حرف نمیزنم، دل ما شکسته، آیا باید هر هفته اینطور جمع شویم که یکی دیگر از میان ما رفت؟ حق داریوش خیلی بیشتر از این بوده است.
در ادامه علی مصفا نیز پشت تریبون قرار گرفت و متنی را قرائت کرد و گفت: هیچکس سزاوار چنین مرگ تلخ و غمباری نیست چه رسد به داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر. دلم خوش است که نسل جوان فیلمهایت را خواهد دید. داریوش هنرمندی واقعی بود و همه آثارش لایههای پنهانی داشت و در مفهوم از سطح به عمق میرفت.
وی افزود: در این سالها با داریوش مهرجویی دوستانی صمیمی بودیم، حالا فقط دلسوزی و افسوس دارم که هفت ماه اخیر با داریوش قهر بودم و با او حرف نمیزدم.
مصفا در ادامه متن پیام صفا مهرجویی را به این شرح قرائت کرد: دنیا نه تنها هنرمندی فوقالعاده و منحصر به فرد که پدری اعلا و منحصر بفرد را از دست داد. پدری که ذهنش سرشار از تاریخ و هنر و نام نقاشان و فیلمسازان محبوبش بود، نامهایی که همه من را شکل دادند. امیدوار بودم دوباره با او حرف میزدم و از آخرین رمانی که خواندم میگفتم. من میدانم و مطمئنم یاد پدرم در خاطر ایرانیها باقی میماند و خواهد ماند؛ هم از طریق آثارش و هم به خاطر زندگی شریفش. از صمیم دل از هموطنانم و به ویژه از هنرمندان ممنونم. برای دوستداران پدرم و خانوادهام آرزوی شکیبایی میکنم.
در ادامه بهرام رادان متن پیام کیانوش عیاری را که به دلیل بستری بودن نتوانست در این مراسم حاضر شود، قرائت کرد که در بخشی از آن آمده است: زندهیاد داریوش مهرجویی در تاریخ سینمای ایران ماهرترین ترسیمکننده زندگی بود و او حتی در فیلمهای فلسفیاش این پیچیدگی را ترسیم کرده است. او با بینش و دانش خود میتوانست روایت مطلوبی از هر نوع زندگی ارائه دهد. این جنایت وحشتناک معمای تازهای است که به زودی برای مردم ایران ابعاد آن مشخص خواهد شد.
در ادامه محسن امیریوسفی به دعوت بهرام رادان روی صحنه حاضر شد و پیام کانون کارگردانان سینمای ایران را قرائت کرد که در بخشی از این پیام آمده است: بعد از مرگ غمانگیز کیومرث پوراحمد شاهد مرگ فجیع داریوش مهرجویی در آغاز پاییز هستیم. به قول هوشنگ گلشیری آن قدر عزا بر سر ما ریختهاند که فرصت زاری کردن نداریم.
در بخش دیگری از پیام کانون کارگردانان آمده است: شبی بود که شاهرگ سینماگر متفکر ایران را بریدند. سینمای فلسفی به سختی نفس میکشید نشانههای از نفس افتادنش مشخص بود. به نظر میرسید که بعد از اعتراضات سال گذشته سینمای روشنفکرانه با محدودیتهای بیشتری مواجه خواهد شد.
وی در ادامه گفت: کانون کارگردانان سینما از مسئولین میخواهد هر چه زودتر قاتل و قاتلین در هر لباسی که هستند را معرفی کنند و با آنها برخورد شود و همچنین فضا را برای رشد سینمای ایران باز کنند.
در ادامه مرضیه برومند (مدیرعامل خانه سینما) پشت تریبون قرار گرفت و گفت: نمیدانم چه بگویم. قرار بود متنی بنویسیم و من بخوانم هیچکس، جلسهای در خانه سینما برگزار شد و هیچکس هیچ چیزی به خاطرش نیامد و هیچ کلماتی نمیتوانست این درد بزرگ را توضیح دهد. من نمیدانم چه بگویم و از گفتن عظمت دردی که خانه سینما به دوش میکشد ناتوان هستم. کارگردان درخشانی که اگر نگوییم شاخصترین حتما تاثیرگذارترین کارگردان سینما بود. داریوش مهرجویی با فیلم دایره مینا باعث شد سازمان انتقال خون تاسیس شود و این تاثیر هنرمند است. فیلم گاو راه سینمای بالنده و روشنفکر ایران را به روی جهان باز کند. از مسئولان سینمایی توقع دارم هنرمندان تا زندهاند به آنها رسیدگی کنند.
وی افزود: از هنرمندان نترسید بگذارید حرف بزنند و کارشان را بکنند. جوانان ما بهترین و دلسوزترین آدمهای این مملکت هستند. آستانه درد هنرمند پایین است و ما خیلی زود ناراحت میشویم، درکمان کنید. اگر با ما خوب باشید ما کنار شما با رژیم صهیونیستی هم میجنگیم، این روزها دلمان خون است.
در ادامه پیام صوتی مریم مهرجویی برای حضار پخش شد: از طرف خودم و برادرم از همه تشکر میکنمم، میدانم همه ما در یک شوک بزرگ هستیم و علت آن هم این است که همهمان شیفته داریوش مهرجویی هستیم و میتوانم بگویم پدرم با همه داد و بیدادهایی که داشت قلبش ساده و بی شیله پیله بود و به خاطر همین تا لحظه آخر به قلبش اطمینان داشتم و نور قلبش بود که میتوانست من را در رابطهمان جلو ببرد.
در پایان مراسم مونا مهرجویی فرزند (داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر) روی صحنه حاضر شد و گفت: نمیدانم چه بگویم فقط بابت حضورتان تشکر میکنم. الان تنها احساسی که دارم این است که مادر و پدرم کنارم ایستادهاند و میخواهند سرپا بمانم.