امیر هوشنگ ابتهاج شاعر و نویسنده سرشناس ایرانی متخلص به سایه متولد 6 اسفند ماه 1306 در رشت است. هوشنگ ابتهاج اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پور سینای این شهر بود. بامداد امروز 19 مرداد 1401 دختر هوشنگ ابتهاج در صفحه شخصی خود در اینستاگرام خبر فوت پدرش را داد و جامعه هنری کشورمان را شوکه کرد. وی در سن 94 سالگی و به دلیل کهولت سن درگذشت. تسلیت به جامعه هنری و مردم خوب ایران.
نام اصلی: امیرهوشنگ ابتهاج
تولد: ۶ اسفند ۱۳۰۶
محل تولد: رشت، گیلان
تخلص: سایه
ملیت: ایرانی
پیشه: شاعر
زندگینامه هوشنگ ابتهاج
«هوشنگ ابتهاج»، یا «ه.ا.سایه» شاعر معاصر ایرانی و از محبوب ترین شاعران در میان جوانان و دوست داران شعر است. از معروف ترین آثار او میتوان به شعرهای «ارغوان» و «زندگی» اشاره کرد.
او شاعری توانا است که به هر دو سبک کهن و نو شعر می سراید. علاوه بر تواناییها و هنرمندی او، دلایل دیگری نیز در شهرت و شناخته شدن آثار او موثر بودهاند؛ بهطور مثال، شعر او بارها توسط هنرمندان و خوانندههای محبوب ایرانی، بهصورت ترانه و تصنیف، اجرا شده است.
از عوامل دیگر محبوبیت او در میان مردم، همراهی او با روح زمانه و شرایط اجتماعی است. شعر او نسبت به آنچه در اجتماع میگذرد بی تفاوت نیست. او مضامین اجتماعی و دغدغههای مردم را، با هنرمندی به رشته شعر درمیآورد.
هوشنگ ابتهاج (سایه) کیست ؟
هوشنگ ابتهاج از شاعران معاصر ایران است. او به هر دو سبک کلاسیک و نو، شعر میسراید. ابتهاج علاوه بر شعر و ادبیات، در زمینه موسیقی نیز فعالیت داشته و از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه «گلها» در رادیو ایران و پایهگذار برنامه موسیقی «گلچین هفته» بوده است.
او بعد از حادثه خونین میدان شهدا (ژاله) و کشتهشدن مردم به دست نیروهای رژیم وقت، بههمراه «محمدرضا لطفی»، «محمدرضا شجریان» و «حسین علیزاده»، به نشانه اعتراض، از همکاری با رادیو کنارهگیری کرد.
غزلیات، تصنیفها و اشعار نوی او بارها توسط هنرمندان بزرگی چون محمدرضا شجریان، حسین قوامی و شهرام ناظری و خوانندگان دیگری مانند علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی اجرا شده است. دو تصنیف معروف «تو ای پری کجایی» و «ایران ای سرای امید» یا «سپیده» از سرودههای او هستند.
تولد و دوران کودکی هوشنگ ابتهاج
امیرهوشنگ ابتهاج در ششم اسفند ماه ۱۳۰۶ در خانواده ای سرشناس از اقلیتهای مذهبی، در شهر رشت زاده شد. پدرش «میرزا آقاخان ابتهاج» از بزرگان رشت بود. ابتهاج تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات متوسطه را در رشت گذراند و سپس برای ادامه تحصیل راهی تهران شد.
او از همان کودکی به هنر علاقه داشت و در کنار درس به فراگیری نقاشی و مجسمهسازی نیز مشغول شد. به گفته خودش:
در همان هشت تا ده سالگی برای غذا پختن حرص میزدم. یک بار هم سه ماه تابستان مرا فرستادند پیش یک خانم خیاط. شاید چون در خانه شلوغ میکردم. گلدوزی و دِسْمِه دوزی هم از او یاد گرفتم. مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» نوازنده ارکستر سمفونی تهران، مشق ویولن کردم.
در بیوگرافی امیر هوشنگ ابتهاج لازم به ذکر است که او اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود.
پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
دوران تحصیل امیرهوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامهی تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری، قاآنی، لقمان و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد.
ازدواج و همسر هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج در سال 1337 وقتی 31 ساله بود با آلما مایکیال ازدواج کرد که ثمره آن چهار فرزند بنام های یلدا متولد 1338، کیوان متولد 1339، آسیا متولد 1340 و کاوه متولد 1341 می باشد.
اولین مجموعه شعر هوشنگ ابتهاج
استاد ابتهاج در سال 1325 وقتی 19 ساله بود به عشق دختر مورد علاقه خود بنام گالیا که ارمنی بود اولین مجموعه شهر خود را بنام نخستین نغمه ها منتشر کرد.
تخلص (سایه) هوشنگ ابتهاج
تخلص شعری ابتهاج، «ه.ا. سایه» است به همین سبب او در میان مردم و شعر دوستان به نام سایه نیز مشهور است. ابتهاج در مورد دلیل انتخاب این تخلص میگوید:
حروف و کلمات برای من رنگ دارند. «ر» خاکستری، «گ» نارنجی و «ج» سیاه است. «ی» کلمات برایم سرد و گرماند. سایه کلمهای سرد است. گلابی کلمهای گرم. بهگمان من، در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتیبودن و فروتنی و بیآزار بودن هست. اینها برای من جالب بود و با طبیعت من میساخت. خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حرف نرم بدون ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابل خشونت و حتی میشود گفت وقاحت.
ورود هوشنگ ابتهاج به رادیو تا استعفا
از سال 1350 وقتی 44 ساله بود سرپرست برنامه گل ها در رادیو ایران شد و برنامه موسیقیایی گلچین هفته را پایه گذاری کرد و در سال 1357 بعد از حوادث میدان ژاله به همراه محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و حسین علیزاده در 17 شهریور 1357 از رادیو استعفا داد.
کتاب های هوشنگ ابتهاج تا قبل از انقلاب
هوشنگ ابتهاج بعد از نخستین نغمه ها در سال 25، مجموعه شعرهای سراب در سال 1330 را منتشر کرد و تا قبل از انقلاب اسلامی مجموعا هفت کتاب از شعرهای ایشان منتشر شد.
بعد از انقلاب نیز 5 جلد کتاب او چاپ شده است.
ماجرای مهاجرت هوشنگ ابتهاج به آلمان
هوشنگ ابتهاج درمورد مهاجرت به آلمان می گوید: رفتن من به آلمان اجبار نبود، اول یکی از بچه هایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه ام تنها نباشد، بعد بچه های دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم سال 64 رفتم.
مهاجرت نکردم و گاهی تهران هستم. او درمورد زندگی در آلمان می گوید: در طول روز دو سه ساعت بیشتر نمی خوابم، صبح خیلی زود بیدار می شوم، چایی درست می کنم و با کمی نان خشک صبحانه می خورم.
روزها می نشینم تلویزیون تماشا می کنم و می بینم دنیا روز به روز دیوانه تر می شود، بعد ناهار می خورم و دوباره دیوانگی دنیا را تماشا می کنم که بدانم آخر این دیوانگی دنیا به کجا خواهد کشید.
بعد شب هم کمی می روم و میخوابم، ویروس شعر گفتن هم همیشه هست و هر از گاهی چیزهایی می نویسم.
فعالیت های اجتماعی هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت و از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران، پس از کناره گیری داوود پیرنیا و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.
تعدادی از غزل های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است. در سال ۱۳۷۴ به ایالات متحده آمریکا و شعرخوانی و سخنرانی درباره ی دیوان حافظ در شهرهای برکلی، لوس آنجلس، دالاس، نیویورک، فیلادلفیا، سان دیه گو، سیاتل سفر کرد.
فعالیت های شاعری هوشنگ ابتهاج
سایه (هوشنگ ابتهاج) هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.
مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سال های ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران بهشمار میرود.
ابتهاج در مجموعه های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
سایه پس از درگذشت احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، مثنوی «قصه خون دل» را به یاد و در رثای او سرود. بسیاری از کارشناسان برآنند که بخش عمدهای از معروفیت ابتهاج، مدیون وابستگی او به حزب توده ایران بودهاست.
در مهرماه سال ۹۵ بیست و سومین جایزه بنیاد موقوفات افشار را که در این بنیاد برگزار گردید به هوشنگ ابتهاج اهداء شد.
در این جلسه علاوه بر سید مصطفی محقق داماد و غلامعلی حداد عادل شخصیتهای برجسته فرهنگی چون محمدرضا شفیعی کدکنی، حسن انوری، فتحالله مجتبایی، علی اکبر صالحی، سیدرضا صالحی امیری، احمد مسجدجامعی، عبدالحسین مختاباد، ژاله آموزگار و… حضور داشتند.
شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج
ارغوان شعری درخشان از هوشنگ ابتهاج است. این شعر که درمیان مردم از شهرت و محبوبیت برخوردار است؛ خطاب به درخت ارغوانی است که در حیاط خانه شاعر روییده است.
شعر ارغوان، رنگی اجتماعی دارد و مضمون اصلی آن، حسرت آزادی و امید به فردایی بهتر است. شاعر در اندوه بیعدالتیها و حسرت آزادی، با درخت ارغوان که نمادی از امید به آینده، بهار و رویش دوباره است؛ سخن میگوید.
به کارگیری زبان شعری روان، وزن متناسب با مضمون شعر و استفاده از تشبیهها و استعارههای هنرمندانه از ویژگیهای این شعر است؛ اما علاوه بر هنر شاعری ابتهاج، آنچه که باعث محبوبیت و ماندگاری ارغوان در میان مردم شده است، بیان دغدغههای اجتماعی مردم در این شعر است.
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آنچنان نزدیک است
که چو بر میکشم از سینه نفس
نفسم را برمیگرداند
شعر ارغوان در فضایی غم آلود، آغاز میشود. آنچه که شاعر توصیف میکند چیزی جز رنج و سیاهی نیست. این فضا تا آخر شعر ادامه پیدا میکند؛ اما در پایان نور امیدی به آیندهای روشن بر این فضای تیره میتابد.
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
شاعر در پایان اگرچه غمگین است، ارغوان که نمادی از رویش و امید است را به پایداری برای فردایی بهتر و آزاد، دعوت میکند.
آثار هوشنگ ابتهاج عبارتند از:
نخستین نغمهها، ۱۳۲۵ سراب، ۱۳۳۰ سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲ شبگیر، مرداد ۱۳۳۲ زمین، دی ۱۳۳۴ چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴ یادنامه، مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن) تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰ یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰ حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج) تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)بانگ نی
از این میان سیاه مشق و تاسیان تنها دفترهایی هستند که ابتهاج با تجدیدنظر در محتوا به چاپهای بعدی رساند و مجموعه و چکیدهٔ همهٔ شعرهایش است. بانگ نی نیز در پاییز ۱۳۹۵ بدون آگاهی او منتشر شد.
زندگی فعلی هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج در حال حاضر در شهر کلن کشور آلمان زندگی می کند.
خاطرات هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود درباره بسیاری از چهرههای به نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد.
او در این کتاب تائید میکند که آزادی اش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به آیتالله خامنهای و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفته است. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد میشود.
علت فوت هوشنگ ابتهاج متخلص به شایه
یلدا ابتهاج دختر هوشنگ ابتهاج شاعر بزرگ و معروف ایرانی دقایقی قبل با انتشار عکسی از پدرش خبر فوت پدرش را رسانه ای کرد . هوشنگ ابتهاج از شاعران غزل سرای معاصر است که طرفداران زیادی نیز دارد . یلدا ابتهاج با انتشار عکسی از سایه اینگونه نوشت :
بگردید ، بگردید ، در این خانه بگردید
در این خانه غریبید ، غریبانه بگردید