خبری تلخ از بازیگر محبوب سریال ستایش | حال بد و کرونایی بازیگر سریال ستایش همه را شوکه کرد

سریال ستایش یکی از پر مخاطب ترین سریال های صدا وسیمای ایران بوده است که رکورد های جالبی را برای خود دارد. سریال ستایش در سه فصل از شبکه سه سیما پخش شده. اسدالله یکتا یکی از بازیگران محبوب ایرانی است که در سریال ستایش ایفای نقش کرده. وی به دلیل قد کوتاهی که دارد جزو بازیگران مطرح و محبوب کشورمان می باشد.

 

اسدالله یکتا با انتشار عکس زیر در اینستاگرامش نوشت :

منو توی دعاهاتون فراموش نکنید…

مخلصتون اسدالله یکتا

مرداد ۱۴۰۱ بیمارستان نور قبل از عمل

خبری ناگوار از بازیگر معروف سریال ستایش !

بیوگرافی کامل اسدالله یکتا

نام اصلی : اسدالله انصاری یکتا

متولد : 23 آذر 1326 تهران

زمینه فعالیت : سینما و تلویزیون

محل زندگی : تهران

پیشه : بازیگر

سال های : فعالیت 1344-اکنون

قد : 120 سانتیمتر

تحصیلات : سیکل

همسر : کبری گرجی

فرزندان : 4 پسر(اکبر ، احمد ، امیر و محمد) و 2 دختر

اسدالله یکتا متولد 23 آذر 1326 در تهران بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.بیوگرافی اسدالله یکتا بازیگر و همسرش + زندگینامه

او که در سینمای ایران به عنوان بازیگر کوتاه قد مطرح است تا مقطع سیکل درس خوانده و در بیش از 93 فیلم ایرانی به ایفای نقش پرداخته است.

مهاجرتی که قسمت نشد

انقلاب که شد به من پیشنهاد مهاجرت به خارج از کشور دادند اما من به خاطر ایران نرفتم.

حتی ایلوش خوشابه بازیگر مطرح سینمای آن ور آب به من گفت در خارج بازیگر کوچولو مثل تو وجود ندارد و اگر بیایی پیشرفت می کنی ولی من نرفتم با این حال چند سال بعد احساس کردم که تصمیم اشتباهی گرفته ام.

عشق و علاقه به دنیای هنر اسدالله یکتا را از مغازه زرگری تا دنیای تئاتر کشاند و او را پای بند کرد.

این بازیگر پیشکسوت دنیای هنر در سالهای ابتدایی فعالیتش یکی از بازیگران پر کار بود اما رفته رفته کم کار شد و همین موضوع زندگی او را دگرگون کرد و بعد از یک ورشکستی زندگی در تهران رها کرد و چند سالی است که در ورامین سکونت دارد.

وضعیت ازدواج و همسر اسدالله یکتا

اسدالله یکتا در سال 57 با خانم کبری گرجی ازدواج کرد و سالهاست در کنار همسرش زندگی میکند و حاصل زندگی مشترک آنها چهار پسر و دو دختر است.

خواستگاری و ازدواج در یک روز!

ازدواج من در یک روز انجام شد و در واقع صبح خواستگاری بود و شب مراسم عروسی ما بود و من قبل از اینکه به خواستگاری بروم به واسطه ای که نزد خانواده همسرم رفته بود گفتم که به آنها بگوید که من کوتاه قد هستم و خانواده همسرم هم مخالفت نکردند و خیلی زود همه شرایط ازدواج فراهم شد.

اسدالله یکتا در مناسبت های گوناگون از زحمات همسرش تقدیر میکند و عاشقانه هایی را تقدیم او که وفادارترین همسر دنیا است میکند.

فرزندان اسدالله یکتا

حاصل زندگی مشترک اسدالله یکتا و همسرش چهار پسر به نام های اکبر ، احمد ، امیر و محمد است.

پسر کوچک اسدالله یکتا علاقه زیادی به بازیگری دارد و مایل است که راه پدر را در این عرصه ادامه بدهد و با وجود مخالفت های پدر و توصیه به عبرت گرفتن از سرنوشت او باز هم میخواهد که بازیگر شود.

داستان سیگار فروشی اسدالله یکتا

اسدالله یکتا بعد از چند سال بازیگری کم کم از دنیای هنر کنار گذاشته شد مجبور شد برای فرار از بیکاری و امرار معاش به سراغ شغل دیگری برود.

عکسی از اسدالله یکتا منتشر شد و او را در حال سیگار فروشی در خیابان هفت تیر تهران نشان میداد.

انتشار این عکس از یک هنرمند پیشکسوت با حواشی زیادی روبرو شد اما آقای بازیگر در گفتگوهای مختلف با اشاره به بیکاری ، سیگار فروشی را راهی برای امرار معاش دانست و با وجود اینکه مجبور بود ساعت ها از ورامین تا تهران در راه باشد اما برای تامین هزینه های زندگی و فرار از بیکاری این کار را انجام میداد تا اینکه تحت فشار عصبی قرار گرفت و این کار را کنار گذاشت اما بعد از آن سکته کرد و مدتی در بستر بیماری بود اما هیچ یک از اهالی هنر از او خبری نگرفتند.

علاقه اسدالله یکتا به محمدعلی فردین

اسدالله یکتا در سالهای پیش از انقلاب با محمدعلی فردین بازیگر فقید سینما همبازی بود و همیشه از مرام و معرفت و بزرگی این هنرمند تعریف و تمجید میکرد.

محمدعلی فردین بازیگر و ورزشکاری بود که بعد از انقلاب خانه نشین شد و همواره طرفداران زیادی داشت که اسدالله یکتا هم یکی از آنها بود که در مصاحبه های مختلف همواره از فردین به نیکی یاد کرد و از تاثیر معنوی که در زندگی اش داشته است میگوید.

محمدعلی فردین میخواست که از اسداله یکتا دستگیری کند اما این بازیگر کمک های مالی او را قبول نکرد اما همیشه از احوال پرسی و جویای حالش شدن میگوید و از شب فوت فردین به عنوان یکی از بدترین شبهای عمرش یاد کرده است.

ماجرای بازیگر شدن اسدالله یکتا

اسدالله یکتا بازیگری را از 16 سالگی آغاز کرد و علاقه ای که به دنیای بازیگری و تئاتر داشت او را به سمت دنیای هنر رهنمون کرد.

این بازیگر کوتاه قامت سینمای ایران به صورت اتفاقی وارد دنیای بازیگری شد و یک روز که کارگر زرگری بود و برای فوت عمویش اجازه میخواست که به مراسم برود و صاحب مغازه اجازه نداد و به بهانه آوردن چای از مغازه بیرون زد و دیگر بازنگشت و چون دیر به مراسم رسیده بود حال خوب نداشت و به دل خیابان زد تا اینکه سر از تئاتر درآورد و بدون خرید بلیت وارد سالن شد و بعد از دیدن نمایش و هنگام خروج مدیر تئاتر او را دید و زنده یاد اکبر عبدی بازیگر قدیمی سینما از او برای یک بازی در نمایش دعوت کرد و بعد از چند روز اولین تمرینات آقای بازیگر در تئاتر آغاز شد.

اولین کار سینمایی اسدالله یکتا

اسدالله یکتا از بازیگران قبل از انقلاب است که بازیگری را از حدود سال 44 با فیلم مراد و لاله ساخته صابر رهبر آغاز کرد اما حضور جدی تر او مربوط به فیلم کلید بهشت حسین مدنی در سال 45 است.

اولین دستمزد اسدلله یکتا برای بازی در اولین فیلمش 1500 تومان بود که آن زمان مبلغ قابل توجهی بود و اسدالله یکتا با خرید لباس برای پدر و مادرش آنها را خوشحال کرد و آنجا بود که پدرش متوجه کار کردن او شد.

شروع فعالیت با تئاتر

اسدالله یکتا بازیگری را با تئاتر آغاز کرد و سالها به عنوان بازیگر تئاتر فعالیت داشت.

نمایش آش کاسه یه ملاقه به کارگردانی آقای صبری اولین تجربه تئاتری اسدالله یکتا بود و با بازی در این نمایش دیده شد و برای بازی در سینما انتخاب شد. اکبر عبدی کمدین قدیمی سینما او را برای بازی در تئاتر انتخاب کرد و تاثیر زیادی در زندگی این بازیگر پیشکسوت داشت.

اولین مجموعه تلویزیونی اسدالله یکتا

مجموعه چاق و لاغر در سال 63 یکی از اولین کارهای تصویری اسدالله یکتا بعد از انقلاب است که یکی از سخت ترین نقش های دوران بازیگری او بود.

فیلمشناسی

فیلمهای سینمایی اسدالله یکتا

نارگیل (1398)

ستایش(1398)

سامورایی در برلین

زندانی ها (1397)

شرایط خاص (مجموعه تلویزیونی) (1397)

چهارراه استانبول (1396)

کویر آرام (1396)

دخمه (1396)

دارکوب (1396)

نهنگ عنبر 2 (سلکشن رویا) (1395)

خفگی (1395)

ماه تی تی (1395)

گشت 2 (1395)

رسوایی (1391)

نیکان و بچه غول (1391)

مهمان بابا (1390)

صداست که می ماند (1390)

ننه نقلی (1390)

کنسرت روی آب(1389)

ورود زنده ها ممنوع (1388)

صندلی خالی (1387)

استخوونای بابام (1386)

زن بدلی (1385)

اگه می تونی منو بگیر (1385)

چند می گیری گریه کنی (1384)

کوچولوی خوش شانس (1383)

گاهی به آسمان نگاه کن (1381)

بوی کافور ، عطر یاس (1378)

عشق شیشه ای (1378)

تارهای نامریی (1376)

طالع سعد (1374)

کاکادو (1373)

مستأجر (1371)

دو همسفر (1370)

علی و غول جنگل (1369)

شنگول و منگول (1368)

هامون (1368)

زرخرید (1357)

حرفه ای (1355)

مردی در آتش (1355)

فرار از حجله (1354)

کوثر (1353)

صخره سیاه (1352)

عروس و مادرشوهر (1352)

هفت دلاور (1352)

آخرین نبرد (1351)

آشوبگر (1351)

خردجال (1351)

یک میلیونر و دو مفلس (1351)

احساس داغ (1350)

احمد چکمه ای (1350)

رعد و برق (1350)

زیر بازارچه (1350)

شب عروسی (1350)

عزیز قرقی (1350)

وحشی جنگل (1350)

آدم و حوا (1349)

ارادتمند شما عزرائیل (1349)

بابا کرم (1349)

جعفر و گلنار (1349)

رسوایی (1349)

زیبای جیب بر (1349)

شهر هرت (1349)

عروس بیانکا (1349)

فریاد انسان ها (1349)

قهرمانان نمی میرند (1349)

بهشت دور نیست (1348)

دزد و پاسبان (1349)

ضرب شست (1348)

قصه دل ها (1348)

قهوه خانه قنبر (1348)

گربه کور (1348)

گناه زیبایی (1348)

سالار مردان (1347)

قوس و قزح (1347)

کشتی نوح (1347)

عمو سبزی فروش (1346)

گل آقا (1346)

کلید بهشت (1345)

قصه سریال ستایش در فصل اول و دوم:

سریال، قصهٔ یک دختر جوانی به نام ستایش را روایت می کند که برای نجات برادرش از خطری که در پی فرار او از خدمت سربازی وی را تهدید می کرد، به دوست برادر خود، طاهر فردوس، پناه برده و با تمهیداتی برادرش را راهی مرز می نماید. محمد برادر ستایش در مرز کشته شده و طاهر به زندان می افتد. در نهایت با رضایت خانوادهٔ محمد از زندان آزاد شده و از آنجایی که مجذوب و شیفتهٔ ستایش شده بود، علی رغم مخالفت خانوادهٔ خود و خانوادهٔ ستایش و با وجود میل باطنی ستایش، با او ازدواج نموده و صاحب دو فرزند دختر و پسر می شود. طاهر همسر ستایش در پی ماجرای حسادت همسر برادر خود (انیس، همسر صابر) که برادر بزرگتر او و در واقع پسر بزرگتر حشمت فردوس (پدر طاهر فردوس) به حساب می رفت، که مبنی بر علاقهٔ شدید پدر طاهر به او و با توجه به مال و ثروت زیاد او بود، متهم به حمل مواد مخدر گشته و پس از فرار از دست مأمورین در تصادفی به کما رفته، فوت می نماید. ستایش در فراق برادر، همسر و مادر خود و با توجه به وضعیت نامناسب پدر خود به زندگی با دو فرزندش همچنان ادامه داده و برای فرار از پدر شوهر خود حشمت فردوس که به دنبال محمد می گشت تا به گفتهٔ خودش اسم وی را به یدک بکشد، راهی دیاری می گردد و در نهایت پدر خود را نیز از دست می دهد؛ ولی همچنان محکم و استوار در برابر ارادهٔ الهی به زندگی و آیندهٔ فرزندانش می اندیشد.