حمله خونین به ‌خاطر طلاق ‌گرفتن

درحالی‌که نازنین خواهر بزرگ‌تر در بیمارستان با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد، تحقیقات برای بازداشت دو برادر آغاز شد؛ اما تلاش‌ها راه به جایی نبرد.

این در حالی بود که بعد از روزها بیهوشی، نازنین به‌ طور معجزه‌آسایی از مرگ نجات پیدا کرد و به هوش آمد. ضرباتی که بر او وارد شده بود، به‌شدت عمیق بود و رگ‌های حیاتی گردنش آسیب دیده بود، به‌همین‌دلیل پزشکان احتمال زنده‌ماندن او را بسیار ضعیف می‌دانستند.

نازنین بعد از بهبود نسبی به مأموران گفت: وقتی نوجوان بودم به عقد مردی درآمدم که دوستش نداشتم. او من را اذیت می‌کرد، من دو فرزند دارم اما تصمیم گرفتم از او جدا شوم. خانواده‌ام طلاق را بد می‌دانستند، ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم و حاضر نبودم دیگر به زندگی تلخ و سختی که با آن مرد داشتم ادامه دهم؛ اما برادرانم من را تهدید کردند و گفتند اگر جدا شوم من را می‌کشند.

بااین‌حال به حرف آنها توجهی نکردم و مخفیانه با خواهر کوچکم به تهران آمدیم. ما در تهران کار می‌کردیم و زندگی خودمان را داشتیم تا اینکه یک شب دو برادرم به خانه ما حمله کردند. من می‌دانم که شوهر سابقم در این کار دست داشته است. او به من گفته بود نمی‌گذارد راحت زندگی کنم.

من می‌دانستم اگر طلاق بگیرم، او دیگر اجازه نمی‌دهد دخترانم را ببینم. به همین خاطر همراه خواهر و دو دخترم راهی تهران شدیم. ما در خانه بودیم که یکباره دو برادرم به آنجا آمدند و با قمه به جانم افتادند. تحقیقات پلیس برای بازداشت دو برادر خشن و شوهر سابق زن جوان ادامه یافت اما پلیس به نتیجه‌ای نرسید تا اینکه یک سال قبل مأموران توانستند از طریق تلفن همراه رد شوهر سابق نازنین را پیدا و او را شناسایی کنند. این مرد بعد از دستگیری اتهامش را انکار کرد و گفت: من در این درگیری نقشی نداشتم و بی‌اطلاع هستم.

درحالی‌که هیچ ردی از دو برادر نبود، نازنین به پلیس آگاهی رفت و گفت به‌تازگی متوجه شده برادر بزرگش در یک درگیری طایفه‌ای تیراندازی کرده و حالا در زندان است. با اطلاعاتی که این زن به پلیس داده بود، برادر بزرگ نازنین به نام فرید تحت بازجویی قرار گرفت و به جرمش اعتراف کرد. وی گفت: باور کنید قصد کشتن خواهرم را نداشتم. ما در خانواده‌مان طلاق را بد می‌دانیم؛ اما نازنین از همسرش جدا شد و همراه خواهر کوچکمان به تهران آمد. او آبروی ما را برد. چند روز قبل از این ماجرا شوهر سابق نازنین با من تماس گرفت و گفت خانه نازنین را پیدا کرده است. او گفت خواهرمان آبروی ما را برده و خانه مجردی اجاره کرده است.

متهم ادامه داد: من و برادرم از شنیدن حرف‌های او عصبانی شدیم و تصمیم گرفتیم نازنین را تنبیه کنیم. به همین خاطر به خانه او رفتیم. حالا من ردی از برادرم ندارم و نمی‌دانم او کجا گریخته‌ است.

درحالی‌که پزشکی قانونی آثار 17 بریدگی عمیق قمه را روی بدن زن جوان تأیید کرده بود، پرونده دو برادر خشن به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. این در حالی بود که پلیس ردی از برادر کوچک وی به دست نیاورده بود. از سویی نازنین از برادرش اعلام گذشت کرد. در جلسه دادگاه وکیل نازنین گفت: موکلم اعلام گذشت کرده و به‌همین‌دلیل در دادگاه حاضر نشده است. او بعد از این ماجرا به افسردگی شدید مبتلا شده و زندگی سختی دارد.

وقتی فرید که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه ویژه ایستاد، ادعای عجیبی را مطرح کرد. او گفت: قبول دارم همراه برادر کوچکم به خانه نازنین حمله کردیم و هر دو قمه در دست داشتیم؛ اما من ضربه‌ای به خواهرم نزدم و بی‌گناه هستم. من شاهدی دارم که همراه ما به خانه خواهرمان آمده بود و ثابت می‌کند من هیچ ضربه‌ای به خواهرم نزده‌ام. برادرم که حالا فراری است ضربه‌های قمه را به خواهرمان زد. من فقط همراه او آنجا حضور داشتم.

با این ادعا قضات دادگاه وارد شور شدند و ادامه رسیدگی را به بعد موکول کردند. همچنین دستور داده شد تا پلیس برای بازداشت متهم دیگر پرونده اقدام کند.