تجاوز وحشیانه 2 مرد به دختر 17 ساله در تاکسی + جزئیات

دختر 17 ساله که برای رفتن به خانه سوار بر خودروی زرد رنگ شده بود نمی دانست سرنوشت تلخی در خودروی تاکسی در انتظارش است. 2 مرد آزارگر به زودی محاکمه می شود.

رکنا در خرداد سال 97 نوشت: چندی پیش ساعت ١١ و ٤٠ دقیقه صبح ماموران کلانتری ١٦٠ خزانه در جریان آدم ربایی نافرجام ٢ مرد جوان قرار گرفتند و با حضور در خیابان ابریشم شرقی در منطقه عبدل آباد دو ابلیس را که از سوی صاحب فروشگاه و نیروهایش زمینگیر شده بودند دستگیر کردند.

تصاویر بیشتر به دختر تجاوز شده اینجا کلیک کنید

تحقیقات در محل نشان از آن داشت که دختر ١٧ ساله زمانیکه سوار بر تاکسی زرد رنگ شده هدف تعرض یکی از متهمان به نام علی قرار گرفته و وقتی راننده تاکسی نیز قصد داشته نیت شومش را به اجرا برساند دختر نوجوان در فرصتی مناسب پا به فرار گذاشته و با درخواست کمک از صاحب فروشگاه موفق به دستگیری آنها شده اند.

بدین ترتیب پرونده تعرض در تاکسی زرد رنگ در شعبه هفتم دادسرای مور جنایی تهران مورد بررسی قرار گرفت و هانیه به بازپرس گفت: ساعت ١٠ شب در منطقه میدان امام حسین (ع) منتظر تاکسی بودم و حتی چند خودروی شخصی نیز که به سمت میدان خراسان می رفتند جلوی پایم توقف کردند اما منتظر ماندم تا سوار بر تاکسی شوم .

جهت اطلاع از امار و خبر های داغ در مورد کرونا کلیک کنید

وقتی سوار تاکسی شدم مرد میانسال که پشت فرمان بود گفت که ابتدا این مرد جوان را در بزرگراه آهنگ پیاده می کنم و سپس شما را می رسانم و در مسیر نیز مسافر جوان نیز با راننده درباره کار صحبت می کردند تا اینکه راننده اقدام به روشن کردن سیگار کرد و سپس مرد جوان خواست تا برای دور بودن از دود سیگار در صندلی عقب بنشیند که پس از حضور وی در صندلی عقب علی از من خواست تا شماره ام را در اختیارش بگذارم که مخالفت کردم اما وی گوشی ام را گرفت و با گوشی ام به موبایلش زنگ زد و بعد سرم را گرفت و به پایین کشاند و در همان وضعیت به من تعرض کرد.

در میان اخبار

هانیه ادامه داد: خودرو در کنار خیابان توقف کرد و علی پشت فرمان نشست و مرد میانسال به سراغ من آمد و خودرو دوباره شروع به حرکت کرد.

به دنبال راه فرار بودم و از آنها خواستم تا برایم آب بخرند که در جلوی فروشگاهی ایستادند و علی برای خرید آب از خودرو پیاده شد و من نیز که از ترس حالت تهوع داشتم به این بهانه از خودرو پیاده شدم و در این فرصت پا به فرار گذاشته و داخل فروشگاه شد و خواستار کمک شدم که صاحب مغازه و کارگرش علی و بهمن را زمینگیر کردند.