به گزارش خبرنگار رصد ورزشی و به نقل از ورزش سه؛ او از اولین کارشناسان داوری تلویزیونی بود که بعد از مدتی قلمزنی در نقد داوری ، در تلویزیون ظاهر شد و نظرات متفاوتش نیز از او چهره ای خبرساز ساخت. او دو روز پیش میهمان "ورزش سه" و اپلیکیشن "آنتن" بود و مصاحبه مفصل و تصویری را انجام داد. گزیده ای از حرف های نصیرزاده را در زیر می خوانید:
من از سال 61 که داوری درجه سه را شروع کردم ابتدا در بهبهان درجه سه ، سپس درجه دو را در شیراز با آقای خوشخوان ، درجه یک را درتهران با آقای داوود نصیری و درجه ملی را در اصفهان سال 79 گرفتم. من آن زمان داور لیگ کشور و جزو پانزده داوری بودم که در خوزستان در مسابقات حضور داشتم. نکته مهم درباره من اینکه از نظر بدنی بسیار آماده بودم و یکی از داورهایی بودم که دوندگی بالایی داشت و تست ها را پاس می کرد. در مجموع آمادگی جسمانی خیلی خوبی داشتم.بعد هم رفته رفته شروع کردم به طرف مدیریت فوتبال رفتم تا برنامه نود شروع شد. سال 78 برای تدریس مدیریت فوتبال به خرم آباد رفته بودم، یادم هست همان روزی بود که هواپیمای توپولوف در خرم آباد سقوط کرد. من از مغازه آقای کاوه که خودش داور بود با فردوسی پور صحبت کردم و به من گفت به برنامه نود بروم.
ماجرای ستارهمدانی
دوستان کارشناس داوری تا قبل از آن می آمدند و از داوران دفاع می کردند اما افکار عمومی متوجه می شد که اشتباه داوری وجود داشته است. کسی انتظار داشت که واقعیت داوری را بگویند اما من اشتباه ها را گفتم. بازی استقلال و پرسپولیس بود که مارکوس مرک در این بازی ستارهمدانی را به خاطر تکلی که زده بود اخراج کرد. من در برنامه نود با شکل هایی که آورده بودم توضیح دادم که همدانی باید کارت زرد می گرفت. بعد از این بود که جو به نفع ستارهمدانی برگشت. اولین نقدهایم را اما برای هفته نامه تماشاگران نوشتم. تماشاگران نشریهای بود که هیچوقت کهنه نمی شود.
از این شاخه به آن شاخه
من از کودکی دوست داشتم پزشک شوم اما داور شدم. داوری را یکباره رها کردم کارشناس شدم، کارشناسی را رها کردم و رفتم سمت تدریس ، مدتی مشاور حقوقی فدراسیون فوتبال بودم و بعد از آن مدیرعاملی را تجربه کردم. من به جز سپاهان و فولاد تقریبا در تمام باشگاه های ایران مثل استقلال ، پرسپولیس، ذوب آهن ، پیکان و... به عنوان مشاور یا مسئول کمیته انضباطی کار کرده ام.
فوتبال ایران پاک است؟
بعضی افراد از ناآگاهی برخی از مدیران استفاده می کردند و این باور را به آن ها می دادند که می توانند روی داورها تاثیر بگذارند. اما اگر به زندگی داوران نگاه کنید می بینید به غیر از آن هایی که بین المللی هستند و به دلار پول می گیرند بقیه شان وضع مالی خوبی ندارند. داوران شرافت خودشان را حفظ کرده اند. نمی خواهم شعار بدهم اما من کسی هستم که حوزه داوری را تعقیب می کنم. این تفکرات مربوط به بیرون جامعه داوری است. شنیده ام که می گویند بعضی باشگاه ها یک پولی را برای داوری می گذارند اما برخی از داوران ما حتی وسیله شخصی هم ندارند. پول یک بازیکن فوتبال در حدود 20 برابر دیه اش است اما حقوق یک داور اندازه پول آب معدنی باشگاه ها هم نیست. کدام داور را می شناسید رستوران زده باشد یا در فلان پاساژ مغازه داشته باشد؟ کدام داور طلافروشی دارد. اگر اتفاقی افتاده باید آثارش نشان داده شود. داوری ما مظلوم واقع شده و نتوانسته از خودش دفاع کند.
داوری از مربیگری جلوتر است
داوری ما از مربیگری جلوتر است؛ دلیلش هم مشخص است چون داوران بین المللی داریم اما مربی بین المللی نداریم. اشتباهات داوران فردی است نه تشکیلاتی و سازمانی . الان سطح نظارت افکار عمومی به دلیل گستردگی رسانه ای خیلی زیاد شده است. الان هر تماشاگر برای خودش یک دوربین دارد و می تواند اشتباهات داور را ثبت کند.
کمبود داور ، کمبود مهاجم
الان در فوتبال ایران کمبود داور داریم همانطور که کمبود مهاجم داریم. داور گل بنفشه نیست که رشد کند بلکه باید در یک پروسه اصولی شناسایی و تربیت شوند. الان هرچه داور هست مربوط به کمیته داوران قبلی هستند. ما الان هفت داور بین المللی داریم و در بعضی هفته ها این داوران خارج هستند و عملا کمیته داوران مجبور است از داورهای دیگر استفاده کند.
پخش زنده داوران را مطرح می کند
یک داور در بازی های پخش زنده شناخته می شود. سعید مظفری زاده اولین بار در لیگ برتر بازی تیم های پرسپولیس و سایپا را قضاوت کرد و عکسش روی جلد نشریات رفت. این باعث مطرح شدن داور می شود و کمک می کند که او بتواند در بازی های بزرگ قضاوت کند. باید داور را قبول داشته باشند و تماشاگران و تیم ها کسی را قبول دارند که بیشتر دیده باشند.
داور فرمانده بازی است
وقتی در میان صدهزار تماشاگر، بازیکنان گران قیمت و مربیان سرشناس یک نفر شخصیت ممتازی باشد خب خیلی حس خوبی است. داور با یک سوت می ایستد و دستوراتش باید اجرا شوند. او فرمانده زمین است و جذابیتش خیلی بیشتر از پول است. همه باید از دستورات داور اطاعت کنند و این حسی وصف ناپذیر است. اما همانطور که بازیکن ها گاهی با پوشیدن کفش های رنگی یا ساق بند می خواهند متمایز باشند ممکن است این اتفاق برای داور بیفتد. اما متاسفانه این موضوع خطرناکی است اگر داور بخواهد خودش را متمایز کند. بهترین داور آن است که دیده نشود. اگر داور کسی باشد که بیشترین تاثیر را داشته باشد جذاب نیست. همه مسایل در کلاس های داوری تدریس نمی شود.
فردوسی پور: الهه ناز
عادل فردوسی پور مثل آهنگ الهه ناز است که کهنه نمی شود . دکتر الهی قمشه ای می گفت هرکسی می تواند در هرجایی یک کاری انجام بدهد که هیچکس مثل آن فرد نمی تواند آن کار را بکند. عادل کارش را پیدا کرده بود. برنامه ای که ساخت برنامه تلویزیونی خوبی بود و چیز نویی بود. بخشی از به نظم درآوردن و استاندارد سازی فوتبال در این سال ها به عهده او بود. نوآوری که عادل داشت و عدالتی که در برخی از برنامه ها که نیاز بود داشت. در مجموع فردوسی پور به نظر می رسد هم یک مجری و هم یک تهیه کننده بسیار خوب بود. نحوه گزارشش الگو بود و گزارش های ورزش های دیگر را تحت تاثیر قرار داد. یک فردی است که افکارش برای تهیه یک برنامه کهنه نمی شود. کارکردن با فردوسی پور سخت بود چون ذهنش جلوتر از افراد است. این اواخر من را دعوت نمی کرد اما در مجموع عادل باشد به فوتبال کمک می کند.
سعید مظفری زاده: گلدن
من در کلاس های درجه سه به دو در یزد مدرس بودم که با مظفری زاده آشنا شدم. او استعداد و لیاقت زیادی داشت. یک موضوع مهم در داوری ظاهر است که مظفری زاده از این نظر هم شرایطش خوب بود. پدرش وضع مالی خوبی داشت و به تهران آمد وپیشرفت کرد. یک بار خداداد افشاریان میهمان مظفری زاده بود و با دیدن مدال ها و سکه هایی که گرفته بود گفت ما چند سال در داوری بودیم اندازه این سه سال حضور تو مدال نگرفته ایم. سعید لحن و نحوه ارتباط گیری خوبی داشت و می خواست پیشرفت کند. چهره ، سن ، سواد و سلامتی اش را داشت. او آنقدر توانایی داشت که من نامش را در تلفنم گلدن سیو کرده بود. خوشبختانه با اولین مسابقه ای که درلیگ برتر سوت زد( پرسپولیس و سایپا در لیگ هفتم )عکسش رفت روی جلد. کارشناس داوری آن برنامه من بودم و توانستم از حضورش در داوری فوتبال ایران دفاع کنم. در لیست بین المللی هم موفقیت زیادی را کسب کرد.
رضا غیاثی: دوستی پرسرو صدا
رضا غیاثی الان از دوستان خوب من است و تقریبا روزی یکبار باهم صحبت می کنیم. البته او اهل حرف زدن است و طولانی صحبت می کند. توانایی تحلیل خوبی دارد. گاهی مواقع زود عصبانی می شود و به همان زودی آرام می شود. اولین ابلاغ را در مسابقات لیگ برتر آقای غیاثی به من داد. آن زمان من مطلب می نوشتم و آقای غیاثی هم که اهل نوشتن است یک صفحه را با پنجاه صفحه جواب می دهد. در مقطعی مشکلاتی با هم داشتیم ، جر و بحث داشتیم و یک کارهایی کرد اما الان ارتباطمان صمیمانه است.
فیروز کریمی:It is book…
من یک دوره به عنوان وکیل باشگاه نفت با او جدل های زیادی داشتم و بعدها به عنوان مدیرعامل و سرمربی باهم کار کردیم که در نهایت بازهم به جدل ختم شد. در زمانی که او مربی بود نسبت به صحبت هایی که من انجام می دادم عصبانی بود و یک مصاحبه بامزه کرد. او گفت که در اهواز تیمی به اسم آرش کمانگیر بوده- که اصلا چنین تیمی وجود خارجی نداشت- و من بازی اش را سوت زدم و در آن بازی چند نفر کشته شدند؛ و به من لقب هوشنگ سوت خونین داده اند. البته وقتی فیروز کریمی را به گسترش فولاد آوردیم توانست تیم را که در حال سقوط بود به رتبه های بالا بیاورد. فیروز کریمی فنی اش فوق العاده است، امیر قلعه نویی می گفت او بهترین مربی بعد از انقلاب فوتبال ایران است. دانش و تاثیرگذاری اش عالی است و می تواند تیمی را از مرگ نجات دهد. خاطره ای از او بگویم ، فیروز کریمی انگلیسی بلد نیست و در یک بازی ادسون هنریکه مدافع برزیلی ما خطا کرد. کریمی از خطاهای زیاد اوعصبانی بود او را صدا کرد و گفت:"ادسون...It is book on the table" . به نظر من مشکلی که فیروز کریمی دارد این است که می خواهد به همه لطف کند اما گاهی مواقع برای موفقیت باید فقط خودت را ببینی. او می خواهد به همه لطف کند واین خوب نیست اما هنوز هم معتقدم که او بهترین مربی است.
علی خسروی: برج های دوقلو
علی خسروی کلا آدم بی آزاری است و در مجموع اولین نفری بود که کارشناسی داوری در تلویزیون کرد. آدم خوش قلبی است. یادم هست به المپیک رفته بود و انتظار داشت جام جهانی هم برود اما بعد که نرفت عصبانی شد و در مصاحبه ای گفت" علت اصلی نرفتن من به جام جهانی برخورد هواپیما به برج های دوقلو بود." علی خسروی دوست خوبی است ولی فکر می کنم به حقش در داوری رسید.