الناز شاکردوست که این روز ها با فیلم های خود مخاطب را به سینما می کشاند و بسیار پر کار هم هست شایعات زیادی را پیرامون خود می بیند . بازار اخبار ضد و نقیض از ابتلای افراد مشهور و سلبریتی به کرونا این روز ها حسابی داغ شده است . اما یک عکس از الناز شاکردوست رو تخت بیمارستان بازار شایعات را دوباره داغ کرد . در فضای مجازی شایعه شده است الناز شاکردوست بخاطر ابتلا به کرونا بستری شده است در صورتی که این عکس الناز شاکردوست مربوط به صدمه دیدن الناز شاکردوست سر صحنه فیلمبرداری است و ارتباطی با ویروس کرونا و ابتلا به ان ندارد .
امروز، سه شنبه 3 بهمن ماه، هنگام فیلمبرداری فیلم سینمایی «دو طبقه روی پیلوت» در شهرک استقلال در منطقه تهرانسر، سانحهای برای الناز شاکردوست پیش آمد و این بازیگر به بیمارستان منتقل شد.
عکس منشوری از دختری در آغوش مهران مدیری بعد از کنسرت + تصاویر
الناز شاکردوست با پستی جدید در اینستاگرامش از سلامتی خود خبر داد و اعلام کرد که حادثه پیش آمده امروز هنگام فیلمبردارى به خیر گذشت و آسیب وارد شده بزودى مداوا خواهد شد.
فرزاد موتمن درباره وضعیت الناز شاکردوست در اینستاگرامش نوشت: حادثه براى الناز، جدى بوده اما خوشبختانه به خیر گذشته . آرزو میکنیم که هـر چه سریعتر، مداوا بشه و از بیمارستان با سلامتى کامل ، مرخص بشه.
اخبار منتشر شده در مورد ابتلا به کرونا این بازیگر کذب است.
به گزارش خبرنگار رصد ورزشی ؛ الناز شاکر دوست و ساعت لاکچری و گرانقیمت وی که به تازگی سوژه رسانه ها شده است.الناز شاکردوست در 7 تیرماه سال 1363 در محله پاسداران تهران متولدشد. او فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران می باشد و علاوه بر بازیگری در زمینه عکاسی و طراحی صحنه و لباس فعالیت دارد.
الناز شاکردوست را باید یک پولیگارد دانست . در فیلم سفارشی بازی می کند مالیات نمی دهد و ساعت ریچادمیل به قیمت دست کم دو میلیارد تومان و کارتیه به قیمت 350 میلیون تومان می پوشد
الناز شاکردوست بازیگر سینما و تلویزیون و فارغ التحصیل لیسانس رشته نمایش و طراحی صحنه از دانشگاه آزاد تهران مرکز و فوق لیسانس هنر از دانشگاه لندن انگلستان می باشد.الناز شاکردوست مجرد است و تا حالا ازدواج نکرده است.
پدرش تاجر ابزار آلات صنعتی و مادرش خانه دار است، دومین فرزند خانواده است یک برادر بزرگتر بنام علی و یک خواهر کوچک تر از خود بنام الیکا دارد. البته شباهت الناز و برادرش بسیار زیاد است.الناز شاکردوست علاقه ی زیادی به مادرش دارد.
بازیگری را با تئاتر دانشجویی شروع کرد. در سال 1382 وقتی 19 ساله بود توسط کیومرث پوراحمد کارگردان سینما برای فیلم گل یخ از تئاتر کشف شد تا بدین ترتیب اولین تجربه خود جلوی دوربین را بدست آورد.
دوست صمیمی الناز شاکردوست
عجیب ترین نکته در زندگی او دوست صمیمی اوست. یکی از دوستان صمیمی و مورد علاقه اش گوهر خیر اندیش است و با وجود ۳۰ سال اختلاف سنی با هم رابطه ای کاملا دوستانه و صمیمانه دارند.
شهرت
شاکردوست رفته رفته با فیلم های عروس فراری سال 84، قاعده بازی سال 86، اتوبوس شب سال 85، کیش و مات در سال 88، دوخواهر، دلخون و … به سوپر استار سینما تبدیل شد.
علاقه به موسیقی
از کودکی عاشق بازی و نواختن پیانو بود. با اینکه در خانواده اش هیچ پس زمینه فعالیت در موسیقی وجود نداشت اما استعداد ذاتی اش او را به نواختن و یادگیری پیانو و آواز خواندن کشاند.
ورزش مورد علاقه
بدنسازی و TRX (کشش عضلانی) و اسکی در فصل آن، از مهم ترین ورزش هایی است که معمولا در برنامه ورزشی من قرار دارند یوگا هم به خاطر شرایط سلامت جسم و روح مهم است.
الناز شاکردوست از محدود بازیگران زن اهل فوتبال است که اکثر فوتبال های مورد علاقه اش رو می بیند. او طرفدار دو آتیشه پرسپولیس هست ولی اهل کل کل کردن در مورد فوتبال نیست.
مسافرت
سفر کردن را همیشه دوست دارم از 23 سالگی سعی کردم همه دنیا را شهر به شهر بگردم، جاهایی که می روم و مرا با عنوان الناز شاکروست نمی شناسند و به عنوان یک انسان با من برخورد می کنند این علاقه را بیشتر می کند.
هنرمندان مورد علاقه الناز شاکردوست
الناز شاکردوست در بین خوانندگان پاپ رضا صادقی و در میان بازیگران زن بازی گوهر خیراندیش و گلشیفته فراهانی، از بین بازیگران مرد مرحوم منوچهر نوذری و شهرام حقیقت دوست را می پسندد. گوهر خیر اندیش از دوستان صمیمی او است که حداقل ۳۰ سال از او بزرگتر است.
من عاشق بازیگری بودم و هستم. حتی اگر قرار باشد روزی کار نکنم باز عاشق این حرفه می مانم. آدم نمی تواند عشقش را رها کند. الان تصمیم دارم برای چند ماهی به لندن بروم تا درسم را در رشته سینما ادامه بدهم. قطعا وقتی برگردم از این آموخته ها برای هنر و سینمای مملکتم استفاده می کنم. نمی روم که خارج بمانم. می توانم این ادعا را داشته باشم که یک دختر کاملا ایرانی و وطن پرست هستم و تمام زندگی ام را برای خاک مملکتم می دهم.
هیچ وقت آدم بی تفاوتی نبوده ام. شاید سکوت کرده ام اما همیشه سینما برای من اهمیت داشته است. شاید اگر ببینم کار خوبی ساخته نمی شود خودم کمکی را که می توانم انجام بدهم. کمااینکه فیلم «تابو» را خودم تهیه کردم چون هیچ تهیه کننده ای حاضر نبود این هزینه سنگین را برای پروژه ای که در روستا و با شرایط سخت، کار می شد، بپذیرد. البته در همان اوایل راه جناب آقاى محمد امامی که جزو تهیه کنندگان این مملکت هستند و سینما برای شان حکم کار و کاسبى ندارد، به یارى ساختن این اثر ارزشمند آمدند و فیلم را خریدند. در هر صورت صحبت من این است که حداقل سعی کرده ام همان پولی را که از سینما درآورده ام خرج همین سینما کنم چرا که برایم ارزشمند است.
مصاحبه الناز شاکردوست
الناز شاکردوست از بی اهمیت بودن پول و شهرت در کارش می گوید
من خیلی وقت است دیگر به خاطر دیده شدن، پول و. . . کار نمی کنم. اگر نگاه کنید طی چند سال اخیر کارهای زیادی نداشته ام؛ در حالی که مثلا همین سال گذشته دست کم می توانستم شش، هفت فیلم بازی کنم. بعد از «قلب یخی» که اولین سریال رسانه ای بود، مجموعه های بسیاری به من پیشنهاد کار دادند و حتی پول های خوبی هم می دادند اما من نرفتم. شاید هر بازیگری جای من بود قبول می کرد اما وقتی به این شکل جلوی دوربین نمی روم و پول ملاک انتخاب هایم نیست اما بازهم چنین جملاتی را می شنوم که هر نقشی را برای پول بازی کرده ام و بسیار دلم می گیرد و حتی دچار یأس می شوم. سعی کرده ام با «نه گفتن» به خیلی پول ها و کارها آن هم در سن و سالی که دارم ثابت کنم این طور نیست که من فقط می خواهم دستمزدی بگیرم و فیلمی بازی کنم. خدا را شکر از بچگی زندگی و خانواده خوبی داشتم و هیچ وقت به خاطر ثروت وارد بازیگری نشدم. حتی اولین فیلمی را که برای قراردادش رفتم با ماشینی پای قرارداد رفتم که پدرم برایم خریده بود؛ منظورم این است که هیچ وقت نیاز مالی به این کار نداشتم و پول هرگز دغدغه من نبوده.
اگر به خاطر پول وارد کار شده بودم در این یک دهه کارم باید میلیاردها تومان درمی آوردم. فکر می کنم برای خوشبخت زندگی کردن آنقدر که به احساس خوب و رضایت شخصی نیاز است، احتیاجی به پول نیست. آدم ثروتمند فردى است که به بى نیازى روحى رسیده باشد و ذهن روشنی داشته باشد. بى نیازى به پول نیست! شهرت هم مقوله جذابی برای من نیست.
ماجرای عکس الناز شاکر دوست قبل از عمل!
هنوز هم به خاطر چهره ام به من پیشنهاد بازی در فیلم هایی می شود اما چون دیگر بزرگ شده ام و «نه گفتن» را یاد گرفته ام دیگر این اجازه را نمی دهم. البته نمی توان گفت زیبایی چهره در بازیگری بی تاثیر است اما من سعی کرده ام خودم به این مساله متکی نباشم؛ مثلا در فیلم «چراغ قرمز» دو نقش را بازی کردم یکی نقش دختری بود که لنز مشکی داشت با موهایی خاص و حتی در بینی ام با جاسازی لوله های پستانک، فرم تازه ای به صورتم داده بودند و بینی ام پهن شده بود و گریم جالبی داشتم که شباهتی به چهره خودم نداشت.
اما بعد از این چند سال می بینم آن عکس ها را برداشته اند در اینترنت به عنوان عکس های قبل از عمل الناز شاکردوست پخش کرده اند؛ در حالی که در جاهای دیگر دنیا از تلاش بازیگر برای درهم شکستن زیبایی چهره اش، به عشق نقش و بازیگری تقدیر می شد. شاید حتی یکسری از بازیگرهایی که به اصطلاح فیلم های هنری بازی می کنند حاضر نباشند کاری را که من انجام داده ام انجام بدهند.
انجام دادن یکسری کارها جرأت و شهامت می خواهد و حتی پذیرش آن از سوی مخاطب هم جسارت لازم می خواهد. من بارها ثابت کرده ام چهره ام و چطور به نظر رسیدن صورتم در فیلم ها برایم مهم نبوده؛ مثلا در دومین فیلمی که بازی کردم یعنی «مجردها» که حتی برایش کاندیدا هم شدم با آن عینک ته استکانی گرد و. . . این کار را کردم که بگویم برای من بازی و بازیگری مهم است. حال اگر بعضی ها نمی خواهند این را بپذیرند احتمالا یا از روی حسادت است یا برای شان صرف ندارد.
آرزوی الناز شاکردوست برای جوانان علاقمند به عرصه بازیگری
امیدوارم با تلاش بتوانند به جایگاه خوبى در هنر برسند؛ نه اینکه به یک ویترین اولیه کفایت کنند، چون یک چیز کاملا مشخص است که زیبایی شاید شرط لازم باشد اما کافی نیست؛ کمااینکه چهره های زیبای بسیاری داشتیم که هیچ اتفاقی برای شان نیفتاد. به هر حال مخاطب باهوش است و در سینما شاید تنها ده دقیقه شما را به خاطر چهره ببیند اما اگر هوش و توانایی بازیگری نداشته باشید نمی توانید مخاطب را تا انتها روی صندلی سینما نگه دارید.
امیدوارم سینمای ما به جایی برسد که برای بهتر شدن و تعالی سینما به جای استفاده ابزاری از چهره خوب یک بازیگر، از او و توانایی هایش استفاده بهتر داشته باشند. خودم دلم می خواهد دست مخاطبی را که لطف دارد و به خاطر من به سینما می آید بگیرم و برای تماشای یک قصه خوب دعوتش کنم؛ این آرزوی من است.
همیشه سعی کردم مستقل باشم و هنوز هم هستم. هیچکس نمی تواند ادعا کند که او توانسته الناز شاکردوست را سرکاری بیاورد. من همیشه خودم تلاش و انتخاب کردم. فیلمبرداری کاری که تمام می شود، می روم خانه یا به سفر می روم چون دوست ندارم در خیابان باشم.
شهرت برای من یک رنج است
از ۲۳سالگی سعی کرد ه ام همه دنیا را شهر به شهر بگردم. سفر کردن را همیشه دوست داشتم اما از جایی به بعد بیشتر به آن علاقه پیدا کردم چون وقتی به جایی می روم که مرا به عنوان الناز شاکردوست نمی شناسند، به عنوان یک انسان با من برخورد کرده، بدون هیچ قضاوتی به من نگاه می کنند. هیچ وقت دوست نداشتم خود را گم کنم یا خود واقعی ام را به خاطر شهرت از یاد ببرم. شاید از نگاه خیلی ها که به شهرت نرسیده اند یک آرزوی بزرگ باشد اما برای من درد است؛ چرا که با خودش تنهایی می آورد. هیچکس دیگر تو را به خاطر خودت دوست ندارد. آدم هایی جذبت می شوند که به خاطر خود واقعی ات تو را نمى خواهند بلکه به خاطر اسم الناز شاکردوست است.
مرد محافظ درون من
این درد و تنهایی ناشی از شهرت شما را رشد می دهد. وقتی آدم معروفی می شوید هرکسی به خودش این اجازه را می دهد که حتی راجع به جزیی ترین مسائل شخصی شما قضاوت و حتی با دروغ درباره شما قصه بافی کند. من نه به خاطر شهرت و نه به خاطر هیچ چیزی در این دنیا دروغ نگفته ام، نمی گویم و نخواهم گفت. شاید خیلی ها بگویند الناز شاکردوست رفتارهای پسرانه دارد. این برای آن است که از جایی احساس کردم باید به خاطر حفاظت از مونث درونم و زنانگی هایم طوری رفتار کنم که کسی حتی در تفکر خودش به آن مونث درون من نزدیک نشود.
این رفتارهایی که از نظر بعضی ها پسرانه است براى من یک دیوار حفاظتی است. هر انسانی با وجود جنسیت درونش یک مونث یا مذکر درون دارد، در هنرمندها اصولا- چه مرد و چه زن- آن بخش مخالف درونشان غالب است. در همه دنیا همین است و در هر قشر هنری دیده می شود. حالا من هم از آن بخش درونی ام برای محافظت از خودم استفاده کردم.
بعد از اتفاقی که در دریا افتاد و نزدیک بود غرق شوم تا مدت ها وقتی زیر دوش حمام می رفتم احساس می کردم در حال خفه شدن هستم یا شب های بسیاری خوابم نمی برد چون مدام حس می کردم انگار دارم زیر آب می روم. اینها تاثیرات بدی است که از بعضی کارها با آدم می ماند یا پس از تمام شدن بازی ام در «اسب سفید پادشاه» تا سه ماه بیمار بودم و تب داشتم؛ حتی شب ها درخواب می گریستم، بعد از آن هنوز حتی فیلمی را نتوانسته ام قبول کنم. فکر نکنم منتقدی بتواند ایراد بگیرد که جایی مثلا راکورد بازی ام را نگه نداشتم یا در پردازش شخصیت کم کاری کرده ام. شاید این مساله ناشی از آن باشد که من نقش را از جایی دیگر بازی نکردم بلکه زندگی کردم.
از آنجا که یکسری خانواده ها اجازه داده اند فرزندانشان به شکل الگو به من نگاه کنند حس می کنم موظف هستم خیلی مسائل را رعایت کنم. یعنی فقط مسوول شخص خودم نیستم و باید جوابگوی خیلی از خانواده ها باشم.
حس الناز شاکردوست به زندگی
متفاوت بودن برای من این است که سعی کرده ام همیشه در لحظه زندگی کنم. هرگز حسرت گذشته را نخورده ام و هیچ وقت کار امروز را به فردا موکول نکرده ام. هدف های زیادی دارم که امیدوارم به همه آنها برسم؛ البته در اینکه سینما هدف اصلی من است حرفی نیست و می خواهم هر آنچه بهتر است برایم در سینما اتفاق بیفتد. سخن آخر اینکه زندگى و موفقیت یک مقصد نیست، یک سفر است؛ سفرى که تا پایان عمر جریان دارد. موفقیت پیش رفتن مدام است نه به نقطه پایان رسیدن. . .
در یک قدمی مرگ
یکبار در سال 93 در فیلم تابو در سکانسی در ساحل توسط گرداب به دریا کشیده شد و در لحظه آخر غرق شدن توسط افراد محلی از روی کشتی فرسود نجات پیدا کرد.
زمستان سال 96 در جریان فیلمبرداری فیلم دو طبقه روی پیلوت بخاطر شوخی یکی از عوامل و کشیدن تخت از ارتفاعی افتاد و به شدت از ناحیه کمر آسیب دید او چندین هفته در بیمارستان بستری بود و مدتی هم برای ادامه درمان به خارج از کشور رفت و هنوز هم فیزیوتراپی می شود.