مهدی حیدری، اقتصاددان در ابتدا به بازاربدهی در دنیا پرداخت و گفت: اگر بخواهیم از زاویه بالا نگاه کنیم تمام بازارهای بدهی دنیا در حدود ۱۳۰ تریلیون دلار ارزش دارد یعنی کل مانده اوراق این مقدار است، GDP دنیا تقریبا ۹۵تریلیون دلار است که اگر بخواهیم با کل تولید ناخالص داخلی کشورهای دنیا مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که این نسبت در حدود ۱.۳۷ است یعنی به اندازه یک و چهار دهم برابر تولید ناخالص داخلی جهان اوراق بدهی سررسید نشده وجود دارد.
وی افزود: بنابر دلایل مختلفی در اقتصاد آمریکا اوراق بیشتری چاپ میشود و به این دلیل که خود دلار محلی برای سرمایهگذاری است در آمریکا ۴۶ تریلیون دلار اوراق وجود دارد و GDP آمریکا در حدود ۲۳ تریلیون دلار است پس نسبت اوراق به GDP در کشور آمریکا ۲ خواهد بود.
این اقتصاددان افزود: اگر صورت و مخرج آمریکا را جدا کنند یعنی دنیای بدون آمریکا آن زمان خواهیم دید که مجددا نسبت اوراق به GDP برای کشورهای دنیا غیر از آمریکا در حدود ۱.۱۷ و یک و دودهم خواهد بود و در حدود ۶۸ درصد و دو سوم اوراق، دولتهای محلی و یا نهادهای فرادولتی است و در حدود یک سوم اوراق دولتی، پس اگر بخواهیم کلی بگوییم از هر ۳ دلار اوراق ۲ دلار آن دولتی و ۱ دلار آن شرکتی است.
وی گفت: رشد انتشاراوراق در بخش ssa و یا همان دولت، فرادولت و دولتهای محلی روندی صعودی داشته است و در کشورهای مختلف مانند چین، آمریکا، کانادا و …کشور آمریکا بالاترین عدد را دارد و بعدی کشور چین، فرانسه و … است.
این اقتصاددان سپس به بازاربدهی در ایران پرداخت و افزود: حجم بازار اوراق با درآمد ثابت کشور ما در حدود ۵۰۰ هزارمیلیارد تومان است و این حجم کل اوراق موجود در کشور است، تولید ناخالص در کشور ما حدودا ۶ هزار و پانصد هزار میلیارد تومان است که اگر این اعداد را بر هم تقسیم کنیم به نسبت 0۸/۰ می رسیم. یعنی نسبت بازار بدهی ما به GDP این عدد است پس اگر بخواهیم به نسبت اقتصادمان، بازاربدهیمان هم رشد کند اگر با نسبت جهان نگاه کنیم باید ۱.۷ برابر باشد و معنی این حرف این است که هنوز بازار اوراق بدهی ما در ابتدای مسیر است و بسیار میتواند بزرگتر از این باشد و به نظر میرسد این صنعت از آن دسته صنایعی است که رشد قابل توجهی خواهد داشت کمااینکه در این چند ساله هم این رشد را داشتهایم.
وی افزود: شاید اینگونه به نظر برسد که شرکتهای بزرگ ما از آمریکا هم کمتر هستند اما این میتواند حرف درستی نباشد چراکه مجموع سود شرکتهای بورسی ما در حدود ۹۰۰ هزارمیلیارد تومان است که اگر این سود تقسیم بر GDP شود ۱۴ درصد میشود، یعنی تقریبا ۱۴ درصد gdp ما از شرکتهای بورسی است که این عدد برای کشور آمریکا ۱۲ درصد است.
همچنین به نظر میرسد شرکتهای بزرگ به نسبت اقتصاد ایران شرکت های واقعا بزرگی هستند یعنی سهمی که در gdp بازی میکنند با کشوری مانند امریکا تفاوت چندانی ندارد، شرکتهای بزرگی برای انتشار اوراق وجود دارند بنابراین اینکه بازار ما نمیتواند به این رشدها برسد احتمالا حرف بیراهی در یک دهه آینده نخواهد بود.
طبقات دارایی در ایران
استراتژی ۷۰_۳۰ ( در صندوقهای بازنشستگی در آمریکا مرسوم است)
حیدری با طرح این سوال که ابزارهای free risk ما چقدر risk free هستند افزود: به نظر می رسد این ابزارهای ما اصلا بدون ریسک نیستند و در واقع بخاطر ریسک بالایی که در سطح تورم وجود دارد سود واقعی کسب میشود و همیشه نوسان بالایی را نیز شاهد هستیم.
سود سرمایه گذاران و سود بازارها
وی در آخر به جمع بندی پرداخت و عنوان کرد: بازاربدهی ایران نسبت به اندازه اقتصاد و حجم سوداوری شرکت های بزرگ بسیار کوچک است، سطح و نوسانات بالای تورم باعث شده است سرمایه گذاری در ابزارهای با درآمد ثابت در عمل ریسک قابل توجهی داشته باشند و دراغلب بازارهای ریسکی بازده واقعی سرمایهگذاران کمتر از بازده آن طبقه دارایی است از این منظر ابزارهای با درآمد ثابت جذابیت بیشتری خواهند داشت.