به تازگی خبرهایی شنیده می شود که شهاب حسینی به همراه همسر و فرزندانش بزودی به آمریکا سفر کرده تا بتوانند گرین کارت این کشور را دریافت کنند.تسهیلاتی که در صدور گرین کارت برای آن دسته از سینماگران ایرانی که نامزد یا برنده جایزه از جشنواره فجر شدند، به وجود آمد سبب ساز آن شد که در سالهای گذشته کم نباشند سینماگرانی از ایران که به تنهایی یا به همراه خانواده شان اقامت آمریکا را دریافت کنند.
جالب است که این سینماگران عشق ینگه دنیا که از کارگردان گرفته تا تهیه کننده و بازیگر و حتی دبیر برخی جشنواره های وطنی را شامل می شوند و برخی از آنها نیز چهره های صاحب نفوذ در صنف خانه سینما هستند، اغلب وابستگی جدایی ناپذیری با درآمدهای وطنی دارند.
این سینماگران معمولا نیمه دوم سال که به دلیل نزدیکی به جشنواره فصل تولید آثار سینمایی است را در ایران به سر می برند و البته به مدد بودجه های عمومی که از ارگانهای سینمایی مختلف گرفته تا موسسات اقتصادی به سمت تولیداتشان سرازیر می شود درآمد خوبی را به جیب می زنند و البته پس اندازی فراهم می کنند برای گذراندن ماههایی از سال در کشوری که در تریبونهای رسمی مدام سیاستهای دولتمردان آن به چالش کشیده می شود.
در تازه ترین مورد شهاب حسینی بازیگر ایرانی که در هفته های اخیر و بعد از دریافت جایزه بهترین بازیگری جشنواره کن در کانون توجه رسانه های مختلف از اصولگرا تا اصلاح طلب قرار گرفته بود نیز قصد کرده اقامت ایالات متحده را دریافت کند.
شنیده ها حکایت از آن دارد شهاب حسینی به همراه خانواده اش سفری را آغاز کرده با مقصد موقت دوبی که مقصد نهایی اش آمریکا و هدف از آن دریافت اقامت در این کشور است.
شهاب حسینی که جایزه بهترین بازیگری کن 2016 را دریافت کرده بود مدتی قبل از رفتن حضوری کوتاه داشت در فیلمی با عنوان “لابی” به کارگردانی جوانی به نام محمد پرویزی؛ فیلمی که گفته می شود سرمایه تولید آن توسط یکی از بانک های خصوصی تأمین شده است.
شهاب حسینی که آخرین فیلمهای اکران شده اش ملودرام پرفروش “دوران عاشقی” ساخته علیرضا رییسیان و “چهارشنبه” سروش محمدزاده بود چند فیلم را آماده اکران دارد که مهمترین آنها “فروشنده” اصغر فرهادی است.
شهاب حسینی که سیمرغ بلورین بهترین بازیگری جشنواره فجر برای “سوپراستار” و خرس نقره ای بهترین بازیگری جشنواره برلین را به صورت اشتراکی با گروه بازیگران “جدایی…” دریافت کرده است به همراه همسرش پریچهر حسینی و فرزندانش محمدامین و امیرعلی عازم مسافرتی شده است که مقصدش ایالات متحده است.
شهاب حسینی برای بازی در فیلم «فروشنده» موفق به کسب نخل طلایی بهترین بازیگر مرد جشنواره شد.
شهاب حسینی پس از دریافت جایزه بهترین بازیگر جشنواره کن گفت:مطمئنم روح پدرم الان نظاره گر من است. از فرهادی و علیدوستی تشکر می کنم، این جایزه را از مردم دارم پس به آنها تقدیم می کنم.
سید شهاب الدین حسینی تنکابنی درسال 1352 در تهران متولد شد. او اولین فرزند خانواده اش است و یک برادر و دو خواهر دارد. تحصیلات دانشگاهی او دررشته روانشناسی دانشگاه تهران بود که آن را به قصد مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت.
شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون
پدر شهاب حسینی
عکس پدر شهاب حسینی
من متولد شهریور 1328 هستم. شهاب فرزند اول من است و مهدی فرزند دوم. شهاب که به کار بازیگری مشغول است و مهدی هم علاقه مند موسیقی. غیر از شهاب و مهدی، دو دختر هم دارم. مختصر زندگی من هم به این ترتیب است که وقتی دیپلم گرفتم، برای ادامه تحصیل به دانشکده خلبانی رفتم ولی چون دو تا از برادرانم در آن زمان قبل از انقلاب سیاسی بودند، اخراجم کردند.
بعد از آن رفتم رشته زبان و ادبیات انگلیسی و سرنوشت طوری رقم خورد که دبیر بشوم. 30سال کارمند آموزش پرورش بودم. البته فعالیت های دیگری هم داشتم؛ مثل فعالیت های تجاری.
در کنار این فعالیت هایی که گفتم، شعر هم می گفتم و داستان هم می نوشتم. حتی یادم هست چند فیلمنامه هم نوشتم اما مهم تر از همه، ترجمه هایی بود که در آن زمان انجام دادم. دو سه کار، از آثار ژول ورن را ترجمه کردم؛ مثل «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» و «دور دنیا در هشتاد روز» و بعد از آن به همراه آقای سیفی قمی شروع کردیم به ترجمه کتاب «نگاهی به ایران». این کتاب را مهندس هوشنگ سیحون در خارج از کشور منتشر کرده بود و شرح دیده های او(طراحی ها و کروکی ها) در سفر به روستا های اطراف تهران، شهرستان ها، اماکن تاریخی و.... است.
تاسیس گروه موسیقی هفت توسط شهاب حسینی و برادرش
حسینی به همراه چندی از دوستانش و همچنین برادرش سید مهدی حسینی، گروه موسیقی هفت را تاسیس کردند. تا کنون چهار مجموعه آهنگ از این گروه منتشر شده است که شهاب حسینی در آلبوم یک و دو به دکلمه پرداخته و درآلبوم سه و چهار خوانندگی کرده است.
داستان آشنایی و ازدواج شهاب حسینی و همسرش
22ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار می کردم؛ جوانی سرگشته از طبقه متوسط جامعه که به امکانات تفریحی متمولانه دسترسی نداشت. تا قبل از این که همسرم را ببینم، قصد ازدواج نداشتم تا این که روزگار ما را در برابر هم قرار داد. به او پیشنهاد آشنایی دادم اما همسرم هیچ اعتقادی به اینگونه دوستی ها و آشنایی ها نداشت و گفت:اگر کسی واقعا عاشق است و تمایل قلبی برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش دارد، باید در این راه صادقانه گام بردارد و بنابراین موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم و مصمم به ازدواج شدم. دیگر تکه دوم زندگی ام را پیدا کرده بودم. بعد از صحبت های اولیه و رسم و رسومی که در این رهگذر طی می شود، بعد از 4-3 ماه نامزدی، عقد کردیم اما شرایط برگزاری جشن عروسی را نداشتم، از طرفی مایل بودم استقلال در زندگی را با برگزاری جشن توسط خودم آغاز کنم؛ به همین دلیل 3 سال طول کشید تا ما به جشن عروسی برسیم.
از صفر شروع کردیم
من آن زمان سیدشهاب الدین حسینی بودم. فقط همین. خلاصه اینکه ما از صفر و درکنار هم شروع کردیم. البته پدرومادر هردوی ما سعی داشتند که دستمان را بگیرند. اما ما قرار گذاشته بودیم که روی پای خودمان بایستیم و خوشبختانه همین طور هم شد. خلاصه اینکه من سیدشهاب الدین 22ساله و پریچهر 15 ساله زندگی مشترکمان را با تمام کم و کاستی هایش شروع کردیم و تا امروز باوجود همه سختی ها و فراز و نشیب ها در تمام مدت در کنار هم بودیم.
فرزندان شهاب حسینی
شهاب حسینی و پریچهر حسینی صاحب 2 پسر به نام های «محمد امین» و «امیر علی» هستند.
پسر اول او محمد امین است که در روز تولد شهاب حسینی یعنی 14 بهمن در 1382 متولد شد. محمد امین عاشق «بت من» و «اسپایدر من» است. محمد امین قشنگ ترین هدیه خدا به من و زندگی ام بوده است.
امیر علی حسینی، پسر دوم شهاب حسینی که 20 مرداد یک ساله شده است
کافه شهاب حسینی
شهاب حسینی و همسرش یک کافه در لواسان دارند. مدیریت این کافه به عهده پریچهر حسینی همسر شهاب حسینی است. کافه هنر طراحی و دکوراسیون داخلی جالبی دارد. نه می توانید بگویید شبیه خانه است نه می توانید صرفا به شکل یک کافه به آن نگاه کنید زیرا آمیزه ای از هر دوی این هاست! کافه از بیرون به شکل یک کلبه کوچک جنگلی است البته اگر با کمی دقت به اطرافش نگاه کنید متوجه قسمت دیگری در خارج کلبه می شوید که از چند صندلی و 2 آکواریوم بزرگ که ماهی های بسیار زیبایی هم دارند، درست شده که فضایی ساده اما دوست داشتنی را شکل داده است و بیشتر شبیه لوکیشن یک فیلم به نظر می رسد.
وقتی از او می پرسم که قصدش از برپایی این کافه چه بوده، در پاسخ می گوید:دلایل متعدد و مختلفی داشت. یکی این بود که دلم نمی خواست به لحاظ اقتصادی فقط به سینما وابسته باشم. یکی دیگر از اهدافم هم از ایجاد این کافه بنابر همان ضرب المثل فرانسوی است که می گوید:ایده های بزرگ همیشه از پشت میزهای کوچک کافه ها شکل می گیرد. هدفم این بود که در اینجا ایده های خوب و خلاق هنری شکل بگیرد. اما ظاهرا یکی دیگر از دلایلی که باعث شده شهاب این کافه کوچک را راه اندازی کند این بوده که پایگاهی داشته باشد برای دیدار دوستان و دوستدارانش تا در فرصت هایی که دست می دهد بتواند با آن ها گپ و گفتی داشته باشد. رضا صادقی افطار ماه رمضان امسال میهمان کافه هنر بود.
شاید بد نباشد که شما هم بدانید این کافه دوست داشتنی تا به حال میزبان استاد جمشید مشایخی و رضا صادقی در سالروز تولدشان بوده است تا با این کار بیشتر از قبل به هویت خود اعتبار بخشد.
با اوج گرفتن شهاب خودم را می بینم
شهاب حسینی
اینکه شاهد باشی همسرت با سرعت و شتاب، همه سرازیری ها را طی می کند و تو در حاشیه ای، یعنی با وجود اینکه همسرش بودی و هستی و شاید نزدیک ترین فرد زندگی، او درست مثل دیگران که از بیرون شاهد رشد او هستند باید از پشت صحنه تماشاگر صعودش باشی، در ظاهر سخت به نظر می رسد. اما این تنها یک بخش از ماجراست یعنی چیزی که شاید از بیرون قابل دیدن و تصور و قضاوت است. اما یک بخش دیگر ماجرا تصویری است که من و شهاب خودمان از زندگی مشترک مان داریم. خیلی ها حتی با نگاهشان بارها از من پرسیدند که تو چطور نشستی تا شهاب روزبه روز محکم تر بایستد. اما حقیقت برای من چیز دیگری است. با اوج گرفتن شهاب من خودم را می بینم که رشد می کنم.
دنیای بازیگری شهاب حسینی
کار خود را با تئاتر دانشجویی و سپس گویندگی رادیو آغاز کرد، سپس در برنامه ای به نام "اکسیژن" درتلویزیون ظاهرشد.
اولین اجرای شهاب حسینی در تلویزیون
در چند برنامه دیگر هم مانند بر پا بر پا، به رنگ صبح، سایه روشن و... به عنوان مجری حضورداشت، با سریال خانواده پس از باران پا به عرصه بازیگری گذاشت. او سالهای بعد هم به کار بازیگری و هم اجرا پرداخت. وی بخاطر بازی در فیلمهای سینمایی واکنش پنجم و شمعی در باد و محیا مورد توجه قرار گرفت، درسال 1386 برای فیلم محیا از جشنواره بین المللی فیلم فجر، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، و در سال 1387 در همین جشنواره برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. همچنین وی به خاطر فیلمهای پرسه در مه به کارگردانی بهرام توکلی و درباره الی به کارگردانی اصغر فرهادی بازیگر مرد برگزیده چهاردهمین جشن بزرگ سینمای ایران نیز بود.
مصاحبه خواندنی و جالب شهاب حسینی
شهاب حسینی: روی صحنه از بسیاری بازیگران تئاتر ضعیفترم/صدا و سیما مرا در فهرست مازاد گذاشت
من روی صحنه از بسیاری بازیگران تئاتر ضعیفترم، این که خودم را بهترین بدانم باور ندارم.
شهاب حسینی از آن بازیگرانی است که علاقه ای به درجازدن ندارد و دقیقا به همین دلیل است که پله پله و از مجری گری در تلویزیون به جایی رسید که حالا کارگردانان درجه یک سینمای ایران وقتی بناست فیلمی بسازند یکی از نقشهای محوری خود را برای حسینی کنار می گذارند.
اظهارنظرات حسینی هم به مانند همین رویه تکاملی است که در زندگی حرفه ای اش جریان دارد یعنی او یا گفتگو نمی کند یا وقتی صحبت می کند سعی می کند دیدگاه های جدیدی را به مخاطب عرضه کند. این بازیگر سینما در تازه ترین گفتگویش که با روزنامه «قدس» انجام شده هم کوشیده بخشی از دغدغه های این روزهای خویش را در قالب کلمات به مخاطب ارائه کند. حسینی ابایی ندارد از اینکه بگوید به لحاظ تضمین فروش هنوز هم محمدرضا گلزار بی رقیب است و خودِ وی علیرغم تجربیات فراوانش به لحاظ کیفیت بازیگری هنوز پایین تر از بازیگران تئاتر است. حسینی 39 ساله از خوشحالی اش نسبت به اینکه ایرانیان مسلمان می توانند سحرگاهان ماه رمضان صدای وی را بشنوند هم سخن گفته است. متن کامل تاز ترین گفتگوی شهاب حسینی را در ادامه می خوانید:
از شهاب حسینی شروع کنیم، یک تعریف از سید شهاب حسینی؟
یک بنده خدا که از زندگی طلبکار نیست، زندگی به من لطف کرده که به این نقطه برسم. یکبار هم گفتم، هیچ کوهنوردی پس از فتح قله آن بالا نمیماند، باید پایین بیاید و تجدید نیرو کند و برای بالا رفتن دوباره آماده شود...
ولی تو اکثراً آن بالا بودهای
من نگاه میکنم چه چیزی به دست آوردهام وقتی بالا میروم تا مثلاً جایزهام برای پرسه در مه را بگیرم هیچ حسی ندارم، چون نگاهها، نگاههای اتمام است
یعنی فضایی که حسادت دارد یا...
نمیدانم ولی وقتی سیمرغ جشنواره فجر را گرفتم، گفتند جایزه را به نقش دادهاند نه به بازیگر.
همینها هم باعث میشود تو بخواهی بیشتر وقت خودت را با خانواده بگذرانی
نمیخواهم شغلم به عشقم تبدیل شود، کارهای جدی برای من عشق ایجاد میکند
یعنی سینما چنین قابلیتی دارد؟
دارد، فیلم خوب آدم را قبل از ساعت بیدار میکند و البته فیلم بد هم بر عکس
حالا فیلم خوب زیاد است یا فیلم بد؟
تعداد فیلم بد کم نیست، ولی فیلم خوب هم زیاد داریم.
در این عزلت گزینی مشکلات حرفهای چقدر نقش دارد؟
عزلت گزینی که نیست، کار میکنم ولی کمتر، اما مشکلات تولید هم نقش دارد؛ این مشکلات کمتر نشده که بیشتر هم شده است، آن اوایل میگفتم تا 10 سال دیگر درست میشود، ولی امروز میبینم خیلی بدتر شده است.
البته ناگفته نماند به هر حال در این اوضاع اقتصادی هنوز حرفه شما و فوتبالیستها درآمد خوبی دارد.
اگر میخواستم پول دربیاورم کارهای بهتری وجود داشت، مثلاً میرفتم برج سازی میکردم، بحث هنر با پول درآوردن فرق میکند.در همین سینما چیزهایی به دست آوردهای که شاید جای دیگر به دست نمیآمد مثل شهرت و...
اشتباه میکنی، چیزهایی که از دست دادهام هم کم نبودهاند، وقتی نگاه میکنم کفه ترازو بیشتر به سمت چیزهایی است که از دست دادهام! این را صادقانه میگویم.
چقدر از آن تصمیم که برای کم کاری گرفته بودی پشیمانی؟
اگر پشیمان بودم که مثل قبل کار میکردم، حالا فکر میکنم بهتر کار میکنم یعنی گزیدهتر.
مثلا خواندن وصیتنامه شهدا.
این را خیلی دوست دارم.
چرا؟ این چه حسی است که شهاب حسینی را به این وادی میکشاند؟
یکجور احساس دین شاید، آن هم به خودم، یعنی میروم، وصیتنامه را میخوانم تا دینی را که خودم به خودم دارم با این خواندن ادا کنم، بدانم آدمهای سرزمین من چگونه میاندیشیدند.
امسال در سحرهای مردم نقش اساسی داری، آن هم قبل از اذان
خدا را شکر که میتوانم یک چنین نقشی داشته باشم.
بگذریم، شهاب حسینی امروز یکی از محبوبترینها در عرصه سینما و تلویزیون است، آن هم به خاطر هنرش، ولی دیگرانی نیز هستند که به خاطر چهرهشان معروف و محبوب شدهاند مثل محمدرضا گلزار.
قبول ندارم. محمدرضا گلزار در حوزه کاری خودش نفر اول است، او میتواند ضامن فروش فیلم باشد، اما من نمیتوانم، وقتی او چنین توانایی دارد، چرا باید ایراد بگیرم؟
ایراد نگرفتم، منظورم جایگاههاست
هر کسی جایگاه خودش را دارد، من هوش تجاری گلزار را ندارم، کسی نمیتواند بگوید چون شهاب حسینی در این فیلم بازی کرده حتماً خوب میفروشد، ولی در مورد گلزار چنین بحثی مطرح نیست، او میتواند یک فیلم را پرفروش کند.
ولی از لحاظ هنری...
از این لحاظ هم مطمئن باش بازیگران ما حداقل از بازیگران بالیوود بهتر هستند.
از این بحث خارج شویم!
موافقم.
شهاب حسینی را همه به عنوان یک مرد خانواده میشناسند، این احساس وابستگی به خانواده از کجا شکل میگیرد؟
خانواده فرد را کنترل میکند، جلوی تکرویهای او را میگیرد. شما به عنوان مرد خانواده ملزم هستید به سرنوشت دو نفر دیگر فکر کنید به همین دلیل آهسته و پیوسته جلو میروید، با فکر عمل میکنید، پختهتر تصمیم میگیرید و وقتی همه اینها درست اتفاق بیفتد، نتیجهای جز موفقیت نخواهید داشت.
با این محافظه کاری دچار یکنواختی نمیشوی؟
این محافظه کاری نیست، نشناختن جایگاههاست، من این مثال را قبلاً زدهام وقتی برای سریال «مدار صفر درجه» در لهستان بودم هنرورانی میدیدم که شغل اصلیشان مهندسی بود، ولی به عنوان هنرور در سریالها و فیلمها بازی میکردند. این مهندس وقتی نقش گارسون را بازی میکرد، چنان تبحر داشت که فکر میکردی 10 سال است گارسونی میکند، چرا؟ چون عاشقانه کار میکردند، این باعث میشود زندگی یکنواختی نداشته باشد.
برای شهاب حسینی این کار چقدر جدیه؟
من به دنبال یک لقمه معرفت برای خودم میگردم، اگر فیلمی به من چیزی یاد داد میروم و کار میکنم.
یعنی به هر قیمت کار نمیکنی؟
تا حالا چنین کاری از من دیدی؟
یادم نمیآید، یعنی فیلم بد نداشتی، متوسط چرا، ولی بد نداشتی، البته فکر میکنم همه بازیگرها در دنیا فیلم خوب و بد دارند و شهاب حسینی هم از این قاعده مستثنا نیست حتی شما در هالیوود هم...
ما را با آنها مقایسه نکن، آنجا بازیگر صاحب همه تکنولوژیهای سینماست، همه چیز از فیلمنامه تا موسیقی تا کارگردانی و... تا بازیگر، بازیگر شود، ولی اینجا بر عکس است، همه دردسرها روی سر بازیگر خراب میشود، انتظار دارند از یک نمای دو نفره یک صحنه فوق العاده بسازم، نمیشود. هر قدر هم بگویی میگویند ایراد میگیرد.
همه اینها هم دلیلی است بر اینکه تو دلزده شوی!
روراست بگویم این سینما مرا اقناع نمیکند.
همه اینها درست، ولی بالاخره نمیشود که فقط ایراد گرفت؟
اتفاقاً من هم با این نظر تو موافقم، همیشه در مراسم و جشنها به این فکر میکنم که همه ما میرویم و گله و شکایت میکنیم، ولی به این فکر نمیکنیم که این فیلمها و سریالها محصول عملکرد خود ماست.
دقیقاً، این فیلمها در همین سینما، توسط همین آدمها تولید شده است.
بله، ما که قرار است فرهنگ کشور را بسازیم یکبار بنشینیم و ببینیم که کجای کار هستیم، وقتی خودمان سازنده این فیلمها هستیم نمیتوانیم از آن ایراد بگیریم.
این ربطی به خود شیفتگی ما نداره؟ یعنی آنقدر خودمان را قبول داریم که کارهایمان را کوچکتر از خودمان میدانیم.
نمیدانم، شاید ولی من از فیلمی که خودم خوشم بیاد، بگم چقدر خوب هستم دوست ندارم، یعنی بدم میآید، فیلم باید خوب باشد نه تیپ و قیافه من!
البته تو الان یکی از بهترینهایی در این هنر.
اصلاً قبول ندارم. من روی صحنه از بسیاری بازیگران تئاتر ضعیفترم، این که خودم را بهترین بدانم باور ندارم.
چی شد وارد عرصه هنر و بازیگری شدی؟
من درسم بد نبود، دنبال این درس خواندن کارهای دیگری هم انجام میدادم...
مثلاً؟
یک مدتی رفتم طلاسازی کار کردم، پدرم خیلی مخالف بود. پدرم دبیر بود، میگفت من به بچههای مردم درس میدهم ولی نمیتوانم تو را آدم بکنم!
چرا طلاسازی را ول کردی؟
چون فهمیدم فوتبالم خوب است، رفتم فوتبالیست شدم و در تیم نوجوانان پاس بازی کردم، یک مدت هم رفتم آموزش آرایشگری دیدم.
تا رسیدی به بازیگری؟
آره دیگه، دنبال یک کاراکتر اجتماعی میگشتم برای خودم تا به این نتیجه رسیدم که در بازیگری میتوانم آن را به دست بیاورم و آمدم سراغ سینما.
رسیدن به این کاراکترها حتما سخت بود؟
لذت بخش بود، مثلاً یک سال تمام تلاش میکردیم یک تئاتر دانشجویی بسازیم برای دو اجرا، آن هم با شرایط دانشجویی، یعنی نداشتیم که خرج کنیم. شام و ناهار در کار نبود نهایتاً یک بیسکویت و چای، اینها را تحمل کردم تا به کاراکتری که میخواستم برسم.
رسیدی؟
راستش را بگویم
بله!
اگر میدانستم بازیگری این است میرفتم سراغ موسیقی که عشقم بود.
پس اهل موسیقی هم هستی؟
من عاشق شنیدنم.
اما حالا در این هنری، به هر حال باید خودت را بالا بکشی، به جایی برسی که احساس آرامش کنی؟
قبول دارم، این هنر الان حرفه من است، باید به تألیف برسد بعد از آن میشوم هنرمند نه هنرپیشه.
پس میخواهی بروی سراغ کارگردانی؟
فکر کنم اگر چنین کار میکنم بیشتر اقناع شوم، البته شاید هم رفتم سراغ موسیقی.
همه این تلاشها، از طلاسازی تا فوتبال و آرایشگری و هنرپیشگی و کارگردانی و شاید هم موسیقی برای رسیدن به کاراکتر اجتماعی است!
برای اقناع است، من زمانی دنبال یک آدم باشکوه بودم ولی بعد میدیدم این شکوه را در همین روابط اجتماعی ساده هم میتوان پیدا کرد.بحث خیلی فلسفی شد، موضوع را کمی عوض کنیم؟
خوبه!
ناگفته های جالب شهاب حسینی
قسمت جدیدی از برنامه اینترنتی «حاشیه در حاشیه» با حضور شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون عصر روز پنجشنبه-12 اسفند ماه- ضبط شد. این بازیگر با حضور در این برنامه درباره زندگی شخصی و حرفه ای اش صحبت کرد.
«حاشیه در حاشیه» عنوان برنامه ای از آپارات به کارگردانی اشکان درویشی است که به شایعات و حواشی پیرامون زندگی هنرمندان و چهره های ورزشی می پردازد. این برنامه تلاش می کند تا چالش ها و فراز و نشیب های درگیر شدن در حواشی را از زبان چهره ها بررسی کند. حاشیه هایی که مردم خواسته یا ناخواسته برای چهره ها ایجاد می کنند و زندگی شخصی، حرفه ای، امنیت و آرامش هنرمند یا ورزشکار را تحت تاثیر قرار می دهند.
تهیه کنندگی این برنامه را اشکان درویشی و رامین پرچمی بر عهده دارند. نویسندگی و مدیریت پروژه را رامین پرچمی بازیگر سینما و تلویزیون انجام می دهد.
سایر عوامل این برنامه عبارتند از:
مشاور پروژه و مدیر امور رسانه ای: رکسانا قهقرایی، نویسندگان: رامین پرچمی، شفق میرشب، مدیر تصویربرداری: عرفان احتشامی، دستیار کارگردان: آذین فولادوند، مدیرصدابرداری: مریم گلی، صدابردار: محمد فلاح مهدوی، تدوین: بهمن قهاری، دستیاران تولید: امیرحسین جلالیان و محمد فلاح مهدوی، عکاس: مژگان خزایی، شیرین بزرگیان، با تشکر از مجتبی احمدی مدیر تیم تشریفات هنرمندان، محمدعلی یوسفی و ثمین شجاعی.
برنامه «من و شما» به تهیهکنندگی هادی قندی و اجرای آرش ظلیپور روز گذشته میزبان هومن سیدی و سیامک عباسی بود. هومن سیدی با حضور در برنامه «من و شما» گفتوگویی متفاوت انجام داد و پاسخگوی سوالاتی بود که کمتر تا به حال از او پرسیده شده است.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی برنامه، او در ابتدای این گفتوگو درباره اینکه چرا از میزان اعتراضی بودن او در طول این سالها کم شده است؟ گفت: احساس کردم اگر کمتر اعتراض کنم بهتر است؛ هیچ کسی خوشش نمیآید کسی کنارش باشد که مدام غر بزند. من آن موقع خیلی ایدهآل به شرایط نگاه میکردم و داشتم چنگ میزدم تا به آن ایدهآل نزدیک شوم، بعدها فهمیدم که این کار اشتباه است و از طرفی هم در خودم اصلاحاتی انجام دادم.
سیدی در پاسخ به سوال مجری که از او پرسیده بود «الان دقیقا چی روی مخته» گفت: از کجا فهمیدی الان یک چیزی روی مخمه؟! از تمام آدمهایی که احساس میکنند بودند و متوجهتر هستند نسبت به دیگران به هم میریزم. این بزرگترین اذیت است و در حرفه ما هم زیاد است؛ آدمهایی که بیجهت گندهاند و درونشان تو خالی است و فقط حرف میزنند. من تلاش میکنم که این طور نباشم و اصلا دلم نمیخواهد در این دستهبندی قرار بگیرم.
مجری برنامه کودک بودم!
هومن سیدی درباره ۱۵ سال پیش و زمانی که از رشت به تهران آمد، گفت: آن زمان که آمدم میدانستم این اتفاق برایم میافتد، اعتماد به نفس کاذب داشتم؛ مطمئن بودم که یک چیزی میشوم.
او درباره گذشتهاش گفت: از ١٢ - ۱۳ سالگی علاقه مند به بازیگری شدم یک دورهای در تلویزیون مرکز گیلان مجری برنامه کودک بودم و ١٥، ١٦ سالگی برنامهسازی کردم. بعد از یک مدتی از تلویزیون اخراج شدم که دلیل آن اخراج خیلی شخصی بود؛ یک آدمی خیلی گل درشت بود از قیافه من خوشش نمیآمد و بعد هم که پسرش را آورد اما من برای جایگاه فعلیام باید از از تشکر کنم.
اجاره خانهام ۱۵۰هزار تومان بود
سیدی درباره وضعیت مالی و شکل زندگی که در کودکی تجربه کرده است، گفت: پدر و مادرم کارمند بودند و الان بازنشسته شدند و حسرت چیزی را نداشتم اما فقر را بسیار تجربه کردم چون خودم تصمیم گرفتم در یک شهر بزرگ زندگی کنم. من با دیوانگی این کار را کردم؛ یک خانه گرفتم که پول اجازهاش را نداشتم، یادم میآید ١٥٠ هزار تومان اجارهاش بود. او پس از این حرفها عنوان کرد که اولین ماشینش رنو بوده و بعد از آن دوو ماتیز خریده است.
وی ادامه داد: شهاب حسینی بالای سر من است اما من که نگفتم محمدرضا گلزار تک ستاره است. چرا زحمات یک آدم را نمیپذیرید. او همیشه به جای اینکه پایین برود بالا میرود.
هومن سیدی درباره اطلاق واژه سوپراستار درباره محمدرضا گلزار نیز گفت: سوپراستار بودن ویژگی های منحصر به فردی دارد لزوما با توجه به بعد بازیگری نمیشود که به یک کسی بگوییم سوپراستار و منتقدان باید دراین باره بیشتر تحلیل کنند نه من، همان طور که در جشن حافظ هم دیدیم که به او تندیس دادند.
به بدترین جایی که یک بازیگر میتوانست برسد رسیدم
کارگردان خشم و هیاهو در پاسخ به این سوال که در کارنامه بازیگری اش اشتباهاتی وجود دارد حرف آرش ظلی پور را تایید و از حضور در خیلی از کارها اظهار پشیمانی کرد و گفت: یک دوره بازیگری را رها کردم و انگیزههای درونم از بین رفت، به دلیل فقر مالی تلاش کردم از این مسیر فقط امرار معاش کنم و بتوانم زندگیام را سرپا نگه دارم. به واسطه یک لج و لجبازی به بدترین جایی که یک بازیگر میتوانست برسد خودم را رساندم و خیلی زیاد در کارهایی که پشیمان هستم حضور داشتم.
نقد تند هومن سیدی به خبر ۲۰:۳۰
سیدی در نقد تندی که نسبت به خبر ۲۰:۳۰ داشت درباره موضع تلویزیون نسبت به سریال «عاشقانه» گفت: تلویزیون چرا اینقدر با عاشقانه بد بود؟ تصاویر من در عاشقانه را مانند جانی ها و اراذل شطرنجی میکنند با این عنوان که او خانواده ها را از هم میپاشاند! منوچهر در تلویزیون سریال ساخته من در تلویزیون کار کردم اینکه یک مدیومی آزادی هایش کمتر است را همه ما میدانیم و پذیرفتیم. اما من دلخور شدم از این برخورد و حقیقتش این است که نمیخواستم به این برنامه بیایم چون حس میکردم به من و همکارانم توهین شده اما بعد فکر کردم و دیدم اینجا خانه من هم هست و وقتی اینجا هستم یعنی تلویزیون با من مشکلی ندارد وگرنه دعوتم نمیکردید. بنابرین نباید با هم جنگ کنیم و دیگر زمان شمشیر را از رو کشیدن گذشته و این رفتار خیلی بدوی است.
شهاب حسینی از من دلخور است
در بخش تصاویر برنامه او با دیدن عکس حامد بهداد گفت: او نمودار یک قلب پاک برای من است و در قلبش چیزی نیست. او خیلی حرفه ای و خفن است.
کارگردان «اعترافات ذهن خطرناک من» با دیدن امیر جدیدی و این سوال که چه چیز باعث شد او را که مربی تنیسش بود برای بازیگری انتخاب و یک ستاره به سینما معرفی کند، گفت: امیر خیلی روی مخم رفت، رفتم خانه بگیرم او هم بود گفتم اگر این باشد من نیستم و او و دوستانش رفتند. زمانی که خواستم آفریقا را بسازم مدام توی ذهنم می آمد زنگ زدم به او گفتم : "میای ؛ اما حواست باشه که این سینماست و باید حرف من را گوش کنی و رئیس منم!"
هومن سیدی بعد از نیم نگاهی به عکس شهاب حسینی خطاب به ظلی پور گفت: شهاب دوست بسیار قدیمی من است؛ کاری که شهاب حسینی برای من انجام داد در سالهایی که من خیلی از بازیگران عزیزمان که الان دوست دارند با من دوست باشند حاضر نبودند حتی نمیخواستند با من عکس یادگاری بگیرند دعوت من را در آفریقا پذیرفت بی آنکه دستمزدی بگیرد. شهاب خیلی انسان شریفی است با اینکه الان باهم قهر هستیم؛ او با من قهر است فکر کنم! حتی نمیدانم سر چی اما خبر دارم. اما میخواهم این را بداند که هنرش برای من بسیار هنر بالایی است چون اخباری که دارد برای هنرمندان پیشکسوت چه کارها می کند به گوش من می رسد.
این فیلم قرار بود توسط هادی کریمی کارگردانی شود ولی وی موفق به دریافت پروانه ساخت آن نشد و شهاب حسینی به دلیل علاقه به این فیلمنامه تلاش کرد تا این پروژه را به تولید برساند که در نهایت موفق شد. این فیلمنامه درباره یک نویسنده جوان است که وارد یک خانه سه طبقه می شود و در آن خانه درگیر اتفاقاتی خواهد شد.
هنگامه قاضیانی، طناز طباطبایی، ساره بیات، کامبیز دیرباز، بهنوش بختیاری، کیانوش گرامی، محمد هادی کریمی، بابک حمیدیان، امید روحانی، فخر الدین صدیق شریف، علی شادمان، فرید سماواتی، حسین محب اهری، بهناز جعفری و حسین محجوب، فرهاد اصلانی، مانی کسارئیان، و.. از بازیگران فیلم هستند.
شهاب حسینی یکی از نقش های «ساکن طبقه وسط» را که یک نویسنده است بازی می کند و محمدهادی کریمی که فیلمنامه این کار را نگاشته، نقش یک پزشک روانکاو را در آن ایفا می کند. این فیلم به تهیه کنندگی امیر سمواتی ساخته می شود و قرار است اولین نمایش این فیلم پر کاراکتر در جشنواره فجر امسال باشد.
استعفا شهاب حسینی از سمت مشاور دبیری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر
شهاب حسینی که به عنوان مشاور دبیر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حکم گرفته شده بود، به دلیل اعتراض به بدرفتاری با محسن امیریوسفی، کارگردان فیلم آشغال های دوست داشتنی، از مقام خود استعفا کرد. شهاب حسینی بازیگر سینمای ایران در نامه سرگشاده درباره استعفای خود از سمت مشاور جشنواره فیلم فجر توضیح داد.
متن نامه بدین شرح است: «پذیرش سمت مشاور دبیر جشنواره ی سی و چهارم فیلم فجر در خلال مشغله ی کاری ام، صرفا به این دلیل بود که تصور می کردم در این دوره، وجود نگاهی نو و اندیشه ای تازه موجب عدم تکرار اشتباهات گذشته و رفع نواقص دوره های قبل خواهد شد؛ چراکه در دوره های پیشین، وجود نواقص و اشتباهات بود که آن مهم را از ذات جشنواره بودنِ خود دور کرده و عملا آوردگاه حواشی بعضا تاسف بار نموده بود.
اما متاسفانه، موضع گیری دبیر جشنواره ی سی و چهارم فیلم فجر در قبال فیلم «آشغال های دوست داشتنی» و اتلاق اصطلاحِ «معضل» به این اثر که با مجوز قانونی وزارت محترم ارشاد ساخته شده و طی چند دوره ی گذشته در محاق بدبینی و سیاه نگری قرار گرفته، امری قابل تامل بوده و نشانگر بطلان تصورات پیشین بنده است. این در حالی است که تهیه کننده و کارگردان فیلم آقای محسن امیر یوسفی صبورانه و بدون ایجاد حواشی، طی سه سال اخیر به لحاظ روحی، مادی و معنوی، فشار و خسارات زیادی را متحمل شده است.
اینجانب، سید شهاب الدین حسینی به عنوان بازیگر فیلم مذکور در جهت کاهش معضلات دبیر محترم جشنواره فیلم فجر، بدین وسیله از سمت مشاور جشنواره ی سی و چهارم، اعلام انصراف و کناره گیری می نمایم.
امید که یگانه یار متعال، دل های ما را به نور مهربانی و امید روشن گرداند.
با احترام
سید شهاب الدین حسینی»
سینمایی
سریالها
شهاب حسینی، برنده نخل طلای بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن 2016
شهاب حسینی برای بازی در فیلم «فروشنده» موفق به کسب نخل طلایی بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم کن شد. این افتخاری ست که تا به حال هیچ بازیگر ایرانی در تاریخ سینمای ایران حتی به آن نزدیک هم نشده است. شهاب حسینی این جایزه را از مردم دانست و آن را به خود مردم تقدیم کرد. در تصویر زیر کتایون شهابی، دیگر هنرمند افتخار آفرین ایرانی که در سمت داور جشنوار کن 2016 است را مشاهده می فرمایید.
شهاب حسینی جایزه نخل طلای بهترین بازیگر مرد و اصغر فرهادی هم جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کردند.
شهاب حسینی در صفحه شخصی اینستاگرامش، از همکاری با بهروز وثوقی در یک برنامه سینمایی برای بحث و بررسی شش فیلم سینمای ایران خبر داد.
این افتخاری بزرگ و بی سابقه برای سینمای ایران و شهاب حسینی بود، که به خاطر بازی در فیلم فروشنده اصغر فرهادی نصیبش شد. تاکنون هیچ بازیگر ایرانی به این افتخار دست نیافته بود.
حالا عدهای معتقدند که کسب جایزه کن باعث شده است که حسینی در انتخابهای خود وسواس زیادی به خرج دهد. با این حال فیلمهای معدودی هم که شهاب حسینی پس از کسب جایزه کن در آنها بازی کرده است، موفقیت ویژهای کسب نکرده اند.
در این بین ظاهرا او ملاحظات دیگری نیز برای بازی در فیلمهای دارد. گفته شده بود که شهاب حسینی از نخستین انتخابها برای بازی در فیلم «متری شش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی بوده، اما از حضور در آن انصراف داده است.
سید جمال ساداتیان تهیه کننده این فیلم سینمایی در این باره گفته بود: «ایشان خودشان را در نقشهای شهید بابایی و نقشهای مثبت دیده بودند و نقش منفی «متری شیش و نیم» برایش ناگوار بود. با توجه به ذهنیتی که نسبت به کارکتر او در جامعه شکل گرفته بود فکر کرد این نقش ممکن است بر تصویری که از شهاب حسینی در ذهن مخاطب شکل گرفته، تاثیر بگذارد؛ بنابراین از فیلم جدا شدند.»
از دیگر فعالیتهای هنری که شهاب حسینی در این مدت داشته است روایت فصل جدید انیمیشن "شکرستان" است که در ایام نوروز ۹۸ روی آنتن رفت.
پس از آنکه حسینی برنده جایزه کن شد در رسانههای خبری منتشر شد که حکایت از آن داشت که او به همراه خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرده است. ظاهرا پس از توافق هستهای شهاب حسینی توانست از موقعیت پیش آمده در رورابط ایران و آمریکا استفاده کند و گرین کارت این کشور را دریافت نماید.
پس از آن گفته شد که او میخواهد در ایالات متحده کمپانی فیلمسازی خودش را راه اندازی کند. البته جزییات زیادی از کمپانی فیلمسازی شهاب حسینی در آمریکا در دست نیست.
حضور در فیلم آمریکایی آن شب
نیوشا جعفریان، امیرعلی حسینی، آرمین مهر، گلبرگ خاوری، علی کوششی و هنرمند خردسال لیلا گرگانیان در کنار بازیگران خارجی: لی لی ویکی، جرج مگوایر، الستر لیتم، مایکل گرم و جیا مورا دیگر بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
"آن شب" داستان یک زوج ایرانی ساکن آمریکاست که در هتلی محبوس شده و در حالی که وادار میشوند تا با رازهایی که از هم پنهان کرده اند، در شبی بی پایان روبرو شوند....
این اثر سینمایی محصول کمپانی ماموت پیکچرز و کمپانی سون اسکایز اینترتینمنت است و احتمالا به زودی اکران می شود.
چند وقت پیش با یکی از نزدیکان او دبارهی طنزهایی از «جدایی ...» که در اینستاگرام و تلگرام دست به دست میشود، صحبت میکردیم که موضع شهاب حسینی به آنها چه بوده و او میگفت: «خودش که اکانت ندارد. بعضی وقتها بهش نشون میدیم و از خنده منفجر میشه!» زندگی حسینی اما سادهتر از این حرفهاست و سوپر استار بودن برایش تعاریف دیگری دارد. کسی که کم فیلم بد بازی نگرده ولی این قدر خوب بوده که کسی او را با فیلمهای درجهی چمندمیش به یاد نمیآورد. او همیشه دغدغهی ایده آل بودن را داشته و در مصاحبههایش دائم به این موضوع اقرار کدره:«کم کم متوجه شدم ایده آل به معنای ملموسش به وجود میآید» شهاب الدین حسینی تنکابنی حالا به ایده آل بازیگریاش رسیده. او در حال حاضر در موقعیتی قرار دارد که میتواند راحتتر نفس بکشد.
میتواند بیش از قبل نسبت به مسیری که این سالها طی کرده، مطمئن باشد و راحتتر کارهای مورد علاقهاش را انجام دهد. او تنها بازیگر سینمای ایران است که از جشنواره کن نخل طلا گرفته و حالا چهرهای جهانی است. از امروز باید منتظر باشیم و حسینی را در فیلمهای خارجی زبان ببینیم. احتمالاً دیری نخواهد پایید که راه او به هالیوود و سینمای اروپا باز خواهد شد و جهانیان میفهمند جز پیمان معادی، سینمای ایران بازیگر دیگری هم در سطح جهانی دارد!
*آرایش مو
ته ریش چند روزه با موهای نسبتاً پر پشتی که نه به کچلی بزند و نه ژولیده به نظر بیاید؛ این تصویر غالبی است که از شهاب حسینی به یاد داریم و در بیشتر فیلمهایش هم همین طور دیده شده، صورتی شسته رفته و نماد یک دهه پنچاهی موجه. نماد یک آقامنش و «پسر خوب»البته ظاهر او به فراخور نقشهایش تغییر هم کرده. خود شهاب حسینی نمیتواند «احمد» دربارهی الی باشد.
جوان تازه ار فرنگ برگشتهای که زن آلمانیاش را طلاق داده و آشفتگی در شخصیتش دارد که با ظاهر آرام حسینی در تناقض است یا در فیلم خودش «ساکن طبقهی وسط» که میخواهد سرگشتگی انسان عصر حاضر را نشان دهد و آن 38 نقش مختلف با گریمهای سنگین را بازی میکند که البته جواب نمیدهد و مخاطب ترجیح میدهد اگر قرار بر شکسته شدن تصویر حسینی باشد، او را با «سوپر استار» به یاد بیاورد تا ساکن طبقه وسط اما حالا حسینی مهمترین جایزهی بازیگری سینما را برای نقشی گرفته که نماد قشر متوسط ایران است و از لحاظ گریم فرق زیادی با چهرهی اصلیاش ندارد. به گریم او در «فروشنده» نگاهی دوباره بیندازید. عماد در مقطع دبیرستان ادبیات درس میدهد و بازیگر تئاتر است. بدون هیچ گریم خاصی میتوانیم این موقعیت را برای حسینی باور کنیم. این خاصیت شهاب حسینی است.
*احساسات
شهاب حسینی به تأسی از استادش، مرحوم خسرو شکیبایی «عاشق» است. دغدغهمند به بازیگری نگاه میکند و برای همین هر چند وقت یک بار مصاحبه میکند و میگوید میخواهد بازیگری را ببوسد و بگذارد کنار. میگوید که بازیگری دیگر اقناعش نمیکند.«من پدرم را از دست دادم در حالی که سالهای آخر او را آنطور که باید، ندیدم. اینها تقصیر سینماست. واقعاً تقصیر سینماست.
اما در ازای آن چی به دست آوردم؟ من هم اگر «بعد از ظهر سگی»، «پدر خوانده» یا «راه کارلیتو» را در کارنامهام داشتم به خانوادهام میگفتم: «ببینید من عمرم را گذاشتهام برای این فیلمها که برای تاریخ بشر ماندهاند. 3 هزار سال دیگر هم پدر خوانده میماند و مردم آن را میبینند» ولی من دربارهی کدام کارم این حرف را میتوانم بزنم؟» (شهاب حسینی در مصاحبه با مجله 24، شمارهی 69) چه خوب که فرهادیای هست که میتواند با فیلمنامههایش احساسات شهاب حسینی را به جوش و خروش بیندازد و او را پرواز دهد! من دو کار با آقای فرهادی کردم که در هر دو پرواز کردم چون فیلمنامههایش زمینهای مستحکمی بودند که میشد هر بنایی را دلت می خواهد در آنها بسازی
*تناسب اندام
کمتر فیلمی از شهاب حسینی به یاد داریم که در آن فیزیکیش حالت نامتعارفی داشته باشد. حسینی در این سالها به خوبی تناسب اندامش را حفظ کرده. ظاهری که از او در این سالها دیدهایم تلورانس خاصی نداشته. هیچ وقت نشده روی پردهی عریض سینما از دیدن فیزیک او متعجب شویم و سقلمهای به بغل دستیمان بزنیم و بگوییم«تا حالا شهاب حسینی رو این طوری دیده بودی؟» نه مثل حامد بهداد در این سالها چاق و لاغر شده و نه مثل فرهاد اصلانی کلا فیزیک خودش را فراموش کرده. شاید برای همین است که تا به حال حسینی توانسته 51 فیلم سینمایی بازی کند. فکر کنید 51 فیلم در 15 سال.
*چشمها
چشمهایش نگاه شهاب حسینی خاص است. چه بخواهد نقش یک بازپرس کم حرف را در هیس دخترها فریاد نمیزنند بازی کند و چه شخصیت «بهمن» ولنگار را در برف روی شیروانی داغ. داغی ته چشمان حسینی هست که خوب از پس کنترل کردنش برمیآید؛ ویژگیای که فرهادی هم به خوبی آن را فهمیده و بیخود نیست که درخشانترین بازیهای حسینی در فیلمهای او بوده.«به نظرم شهاب حسینی با سیاهترین نقش هم نمیتواند کاملاً دافعه برانگیز باشد.به گزارش همشهری جوان، آقای فرهادی میگفت که ته چشمانش هر کاری بکند یک جور سینه سوختگی هست که نمیشود بر آن چشم بست»( ترانه علیدوستی در مصاحبه با مجلهی فیلم، شمارهی 508) به یکی از عکسهای معروفی که از «فروشنده» منتشر شده نگاه بیندازید. نگاه «عماد» از عمق کاراکترش میآید.
*میمیک
حسینی مثال خوبی از تعریف «بازیگر مؤلف» است. نقش را میفهمد و به آن اضافه میکند. کمتر کسی است که در «دربارهی الی» وقتی الی گم شده. قیافهی احمد را موقع «ای وای...» گفتن فراموش کرده باشد یا بی قیدی و سپس عشقی که در سریال «شهرزاد» از خود بروز میدهد. این اتفاقها نمیتواند همه روی متن نوشته شده باشد. ترانه علیدوستی که سه بار با حسینی بازی کرده، شاید بهترین گزینهای باشد که میتواند دربارهی بازی او صحبت کند: «اولین سکانسی که {در شهرزاد} با هم داشتیم نیمه شب بود که قباد دلش تنگ میشود و سنگی به پنجرهی خانهی شهرزاد میزند و در حیاط با هم صحبت می کنند: یعنی از این سکانس شروع کردیم که شهرزاد و قباد با هم آشنا هستند.برایم جالب بود که آن شب در ابتدای امر هیچ کس چیزی به ما نگفت یا آقای فتحی طبق روال توضیحی به ما نداد؛ یعنی تمرین که میکردیم سر چرخاندیم و دیدیم 50 نفر دورمان ساکت نشستهاند تا ببینند خودمان چه کار میکنیم. در واقع همه کنجکاو بودند قباد فیلمنامه چه شکلی است. از آنجا که این شخصیت خیلی مرهون بازیگرش است میتوانست فقط یک خانزادهی لوس باشد ولی بیش از آن است»
*بازی با بدن
بیلی وایلدر فقید جملهی معروفی دربارهی بازیگری دارد که میگوید: «بازی در نقش کور و عقب ماندهی ذهنی سخت نیست اما اینکه جلوی دوربین موقع بستن کراوات بگویی عصر چه ساعتی برویم تنیس و باور پذیر باشد، سخت است ...» برای حسینی اما این دو فرق زیادی با هم ندارد. دقیقاً چیزی است که باید باشد. مرز باریک رفتارهایش را میشناسد و آن ها را به خوبی به کار میگیرد. برای همین میفهمد که در حوض نقاشی باید چطور «رضا» را یک عقب ماندهی ذهنی باور پذیر جلو بدهد. باید کجا پایش را به زمین بکشد و کجا لنگ بزند و مهمتر کجاها نباید این کار را بکند. سه دهه بازیگری از حسینی بازیگری ساخته که در «برادرم خسرو» وقتی برادرش ناصر دستانش را به تخت میبندد.
دقیقاً میداند که باید چطور دست و پا بزند تا مخاطب را با عمق بدبختی یک کاراکتر دو قطبی همراه کند. حتی مثل «پنج ستاره» وقتی گیر یک فیلمنامهی بد هم افتاده توانسته حداقلهایی را در رفتارهایش حفظ کند. با نقش یک پادوی دست و پا چلفتی که لکنت زبان دارد، گلیمش را از آب بیرون کشیده و ثابت کرده اصلی ترین ویژگی یک بازیگر خوب این است که در فیلم بد هم میتواند خوب باشد.
*رویایی با نقشها
خدا رحمت کند استاد سمندریان را که میگفت تماشاگر وقتی شما را میبیند سه مرحله را میگذراند. میگفت وقتی بازیگر شناخته شدهای باشید، سه مرحله اتفاق میافتد. تماشاگر اول میآید خود بازیگر را میبیند. ده دقیقه دارد همان بازیگر مشهور را میبیند. در مرحلهی دوم شروع میکند به دیدن کاراکتر. دیگر بازیگر را نمیبیند. 30 دقیقه که بگذرد وقتش است که مرحله سوم آغاز شود، مرحلهای که نه بازیگر را میبیند نه کاراکتر را، حالا باید خودش را ببیند؛ یعنی همان مرحلهی همذات پنداری. باید به این برسد که اگر من در این شرایط بودم چه میکردم.
عکس العملم چه بود. این توصیه همیشه برای من مهم بوده و در بازیگری حواسم بوده که این همذات پنداری را ایجاد کنم و تماشاگر را با خودم همدل کنم.» (شهاب حسینی در مصاحبه با مجلهی 24، شمارهی 12) این جملهی حسینی مانیفست خوبی از رویارویی او با نقشهایش میدهد. اینکه چطور میتواند نقش را جوری بازی کند که انگار برای خودش نوشته شده. اینکه وقتی نخل طلا را میگیرد، هر مخاطب عادی سینما بگوید «ولی این شهاب حسینی حقش بود. خیلی بازیگر خوبیه» نقشهای حسینی غالباً ماندگارند.
سومین همکاری شهاب حسینی با اصغر فرهادی منجر به بزرگترین جایزهی دوران کاری او شد. حسینی در فروشنده نقش «عماد» را بازی میکند. او بعد از اتفاق ناگواری که برای همسرش «رعنا» میافتد به او شک میکند و همین باعث میشود لایههایی پنهان از رابطهی آنها نمایان شود. حسینی در نشست خبری فروشنده دربارهی عماد این طور گفت:«اگر زیاده خواهی شخصیت عماد نبود، فرهادی هرگز این فیلم را نمیساخت!