-
تاریخ انتشار: 1401/05/12 15:20
نصراللهی مطرح کرد؛
کد خبر: 24506

رسانه‌ها اخبار تلخ را بدون تهدید امنیت روانی بازتاب دهند

یک استاد علوم ارتباطات معتقد است چالش رسانه‌ها این است که از هردو حق مخاطبان، یعنی حق دانستن اخبار، چه تلخ و چه شیرین و حق به مخاطره نیفتادن امنیت روانی‌شان به طور همزمان پاسداری کنند.

انتشار تصاویر دلخراش و غیرواقعی در جلد دو روزنامه هم‌میهن و ابتکار از واقعه سیل استهبان می‌تواند بهانه‌ای باشد تا بار دیگر قوانین و ضوابط گرفتن و انتشار تصویر در رسانه‌ها را مرور کنیم. هرچند به نظر می‌رسد انتشار تصاویر در بحران به‌ویژه توسط عامه مردم در حوادث طبیعی، اتفاقی فراتر از ضوابط حرفه‌ای رسانه‌هاست و نیازمند آموزش عمومی است.

اکبر نصراللهی استاد علوم ارتباطات و نویسنده کتاب، معتقد است حل این مسئله در گرو مشارکت دستگاه‌های قانون‌گذار مانند مجلس، اعمال مجازات توسط قوه قضائیه برای متخلفان و آموزش عمومی در دستگاه آموزشی کشور شامل مدارس و دانشگاه‌ها و البته با مشارکت و اقناع توسط رسانه‌هاست.

در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

* آقای نصراللهی به‌نظرتان نقش و تأثیر رسانه‌های رسمی در انتشار تصاویر دلخراش از وقایع چه تفاوتی با رسانه‌های اجتماعی دارد؟

هیچ‌تفاوتی ندارد که رسانه رسمی باشد یا غیر رسمی. همه رسانه‌ها همه کسانی که تریبون و مخاطب دارند باید همزمان به دو حق مخاطب توجه داشته باشند: مردم هم حق دارند از اطلاعات و اخبار پیرامون‌شان مطلع باشند، هم حق دارند امنیت روحی و روانی‌شان در معرض تعرض قرار نگیرد.

از طرف دیگر رویدادهایی که در کشور اتفاق می‌افتند، هر دو سوی ماجرا را در خود دارند و این طور نیست که همه‌شان مثبت و آرامش‌بخش باشند. قطعاً وقایعی وجود دارند که تلخ‌اند و رسانه‌ها هم موظف هستند همان‌طور که اخبار خوب را منتشر می‌کنند اخبار تلخ را هم بازتاب دهند.

اما این هم دلیلی نمی‌شود که رسانه‌ها به بهانه حق مردم برای دانستن تصاویر و ویدئوهایی را به اشترک بگذارند که امنیت روحی و روانی مردم به ویژه گروه‌های آسیب‌پذیر مثل خردسالان، بزرگسالان و جوانان در معرض تهدید قرار گیرد.

بنابراین من فرقی بین رسانه‌های رسمی و غیررسمی قائل نیستم و اگر رسانه‌های غیررسمی با تأسف به مسئولیت خودشان پایبند نیستند و فکر می‌کنند چون هویت‌شان غیرواقعی است یا جایی به ثبت نرسیده‌اند مجاز هستند هر چیزی را منتشر کنند اگرچه ممکن است به لحاظ قانونی تبعاتی نداشته باشد اما از لحاظ اخلاقی مانع از افتادن بار مسئولیت به دوش آن‌ها نیست.

* از آن‌جا که مردم عادی از ضوابط حرفه‌ای فعالیت خبری آگاه نیستند، در بازتاب وقایع برخی مسائل را رعایت نمی‌کنند. به اشتراک‌گذاری این دست محتواها عمدتاً در شبکه‌های اجتماعی اتفاق می‌افتد و معلوم نیست که باید با آن‌ها برخورد قانونی بشود یا خیر

گاهی مردم عادی از یک بحرانی عکس و فیلم می‌گیرند و به اشتراک می‌گذارند و امنیت روحی و روانی سایرین را به خطر می‌اندازند. از یک سو به آنان ایرادی وارد نیست چون آن‌ها نمی‌دانند و کار حرفه‌ای را بلد نیستند. اما این اشکال در رسانه‌های رسمی، مطبوعات و رادیو تلویزیون اصلاً قابل اغماض نیست. چون مردم عادی برای جلب تبعات منفی این کار و از روی ندانستن پیامدهای مخرب آن این کار را انجام می‌دهند.

البته باید سواد رسانه‌ای آن‌ها را هم بالا برد تا آن‌ها هم برای هر لایک، به اشتراک‌گذاری، رفتاری مسئولانه را در پیش بگیرند. من از اصطلاح «تقوای مجازی» استفاده می‌کنم

البته باید سواد رسانه‌ای آن‌ها را هم بالا برد تا آن‌ها هم برای هر لایک، به اشتراک‌گذاری، رفتاری مسئولانه را در پیش بگیرند. من از اصطلاح «تقوای مجازی» استفاده می‌کنم. همه افراد وقتی کسی را فالو می‌کنن یا محتوایی را لایک می‌کنند و به اشتراک می‌گذارند باید بدانند که این کنشگری‌شان بر حس تقوا باشد چون هر کدام از این حرکت‌ها، معنایی دارند و لایک و به اشتراک گذاری‌شان به نوعی سهیم شدن در انتشار آن محتوا و مسئولیت‌آفرین است.

اگر مردم عادی به واسطه ندانستن مسئولیت‌شان و ندانستن پیامدهای مخرب یک ویدئو چیزی را به اشتراک می‌گذارند اگرچه در خورد انتقاد و سرزنش هستند اما چون نمی‌دانند مقداری قابل اغماض است. اما رسانه‌های رسمی این طور نیستند و هیچ اشتباهی قابل اغماض نیست و این که برای جلب توجه مخاطبان دست به انتشار هر تصویری بزنند کاری غیرمسئولانه است.

* چه اقدامات پیشگیرانه‌ای را می‌توان در پیش گرفت تا در رسانه‌ها چنین رفتاری تکرار نشود؟

جلوگیری از انتشار تصاویری که احساسات عمومی را جریحه‌دار می‌کنند مخصوص ایران نیست. جهان غرب خیلی زودتر این‌ها به این حق مخاطب توجه کرده‌اند و به آن هم حساس هستند. یعنی امکان ندارد شما مثلاً در طوفان کاترینا یا ماجرای تیراندازی به دانش‌آموزان در سندی‌هوک یا همین تیراندازی اخیر در مدرسه‌ای در تگزاس، تصاویری ببینید که یک لکه خود در رسانه‌های رسمی‌شان منتشر شده باشد.

آن‌ها خیر را منتشر می‌کنند اما در تصاویرشان نمای باز و ساختمان‌های عمومی است و به هیچ عنوان تصاویر قربانیان و خون و این چیزها را منتشر نمی‌کنند. حتی وقتی می‌خواهند پلیس را نشان دهند طوری این کار را می‌کنند که تسلط پلیس بر آن واقعه نشان داده شود. یا مثلاً وقتی که دانش‌آموزان قربانی شده‌اند، مسئولان را طوری نشان نمی‌دهند که مثل در حال خندیدن باشند.

اما ما در کشور خودمان به وفور در سیل و زلزله و آتش‌سوزی حوادث، عکس‌های آرشیوی از مسئولان می‌گذاریم که آن مسئول دارد می‌خندد یا پلیس را نشان می‌دهیم که مستاصل است یا جنازه‌ها و زخمی‌ها را نشان می‌دهیم که زیر آوار هستند. چنین رفتاری در دنیای مدعی آزادی هم سابقه ندارد. چرا این اتفاق می‌افتد؟

چون قوانین و مقرراتی وضع کرده‌اند و مجازات‌های سنگینی وضع کرده‌اند تا کسانی که احساسات عمومی را جریحه‌دار کنند یا به افکار عمومی مردم تعرض کنند، مورد مجازات قرار بگیرند. البته به مردم هم آموزش داده‌اند وگرنه امکانات ارتباطی که در آن‌جا به مراتب بیشتر از این جاست ولی شما به هیچ عنوان در طوفان کاترینا که پرتلفات‌ترین واقعه بعد از جنگ‌های داخلی آمریکا بوده و حدود ۱۸۰۰ نفر کشته شدند، هیچ جنازه‌ای را نمی‌بینید.

این نشان‌دهنده آن است که در مسائل روحی و روانی و موضوعات پورنوگرافی در کشورهای دیگر به مراتب نسبت به کشور ما حساسیت‌برانگیزتر هستند. اما در ایران چون راجع به این مسائل و حق و حقوق مردم و لزوم حفظ امنیت روانی‌شان، در مدارس و دانشگاه‌ها و رسانه‌ها و دستگاه قانونگذاری و قوه قضائیه ما بی‌توجهی شده، افراد به راحتی تصاویر خشونت‌آمیز را منتشر می‌کنند.

در ماجرای فاجعه منا هم این اتفاق را شاهد بودیم که رسانه‌های ما چه چپ و چه راست، حجاج را در آن واقع نشان دادند که زیر دست و پا هستند. ما همواره مکه را به عنوان خانه امن معرفی کرده و نشان داده‌ایم. قطعاً آل سعود جنایت کرده است اما قرار نیست ما برای این که جنایت آل سعود را نشان دهیم حجاج را با آن وضع نشان دهیم و هیچ کدام ما حاضر نیستیم که بستگان ما با آن وضع دیده شوند. کشورهای مدعی آزاد اصلاً این طور نیستند که این گونه تصاویر را نشان دهند.

* اما شخصاً این طور به یاد می‌آورم که از وقایعی چون کاترینا و برخی درگیری‌های خیابانی مردم آمریکا با پلیس تصاویر و ویدئوهای تلخ زیادی پخش شده است؟

بله، پلیس را نشان می‌دهند در حالی که با خشونت دارد آن مجرم را می‌زند ولی امکان ندارد، -با همین قاطعیت تاکید می‌کنم- امکان ندارد که نشان دهند پلیس کسی را با تیر زده و خونش ریخته و بعد این خون را نشان دهند. امکان ندارد از ماجرای تیراندازی در مدارس آمریکا یا طوفان کاترینا، یک تصویر خون یا جسد پیدا کنید. اگر جسدی باشد روی آن‌ها کاور کشیده‌اند. اگر پلیس را هم در حال اعمال خشونت می‌بینید، اقتدار او را برای گرفتن مجرم می‌بینید اما خون و تیراندازی را نمی‌بینید.

رسانه‌ها نباید کاری کنند که دیدن تصاویر خشونت‌آمیز برای مردم عادی شود و حساسیت‌شان کاهش پیدا کند و تحمل‌شان بالا رود. این جا باید به نحوی به مردم آموزش داده شود که به تصاویر جنازه و خون و خون‌ریزی حساس باشند، نه این که برایشان عادی شود و دفعه بعد به راحتی آن‌ها را ببینند. کافی است در تلویزیون و رسانه‌ها هر روز و مدام این تصاویر را ببینند این باعث می‌شود حساسیت‌ها کاهش پیدا کند

عرضم این است که آن‌جا اتفاق نمی‌افتد بلکه خیلی زیاد است. در همین واقعه اخیر بیش از ۲۰ نفر کشته شدند اما شما تصویر خون و جنازه دیدید؟ امکان ندارد. نه فقط در آمریکا بلکه در انگلیس و فرانسه و بقیه هم همین است. اما در این جا دستگاه‌های دولتی مثل معاونت مطبوعاتی، یا قوه قضائیه یا مجلس حساسیتی تا به حال نداشته‌اند.

از این به بعد هم به نظر من به موازات دادن تذکر و هشدار، حتماً باید قوانین لازم وضع شود و آموزش‌های لازم داده شود و حتماً باید با رسانه‌ها صحبت کنند و توضیح دهند که این کار شما امنیت روانی مخاطبان را بهم می‌ریزد. باید به مردم و شهروندخبرنگاران، تبعات گرفتن و انتشار یک عکس و ویدئو ممکن است چه چیزهایی باشد یعنی به امنیت روحی و روانی مردم توجه شود.

مثال می‌زنم. از بیش از ۴۰ حوادث طبیعی مختلف که شناسایی شده‌اند، بیش از ۳۰ تایشان در ایران اتفاق افتاده است و ایران مستعد آن‌هاست. به لحاظ تلفات زیر ۱۰ هستیم به لحاظ تنوع بحران‌ها در رده ششم هستیم. بنابراین کشوری که با این تعدد بحران مواجه است، اگر قرار باشد در هر کدام‌شان مدام جنازه نشان دهیم، باعث می‌شود که آستانه تحمل مردم افزایش و ضریب حساسیت‌شان کاهش پیدا می‌کند.

بنابراین رسانه‌ها نباید کاری کنند که دیدن تصاویر خشونت‌آمیز برای مردم عادی شود و حساسیت‌شان کاهش پیدا کند و تحمل‌شان بالا رود. این جا باید به نحوی به مردم آموزش داده شود که به تصاویر جنازه و خون و خون‌ریزی حساس باشند، نه این که برایشان عادی شود و دفعه بعد به راحتی آن‌ها را ببینند. کافی است در تلویزیون و رسانه‌ها هر روز و مدام این تصاویر را ببینند این باعث می‌شود حساسیت‌ها کاهش پیدا کند.

مثلاً BBC گزارشی را نشان می‌داد که در چین برای مصارف دارویی مزارع پرورش سوسک احداث شده است. آن جا هشدار می‌دهد که دیدن این تصاویر ممکن است برای بعضی آزاردهنده باشد. یا قبل از نمایش تصاویر فلش‌زننده به بیماران صرعی هشدار داده می‌شود. این طور نیست که ویدئوهای خشن در هر ساعتی پخش شود. مدیریت زمان پخش، هشدار قبل از پخش و بعد هم نمایش تصاویری از دور یا محوشده در دستور کارشان است. اما رسانه‌های ما بدون هیچ وسواس و حساسیتی و این که فکر کنند ممکن است چه تبعاتی داشته باشد، در ساعاتی که بچه‌ها هم بیدار و پای تلویزیون هستند، پخش می‌شود. البته این سال‌ها نسبت به قبل خیلی کاهش پیدا کرده است.

اما فکر می‌کنم اگر دستگاه قضائی و معاونت مطبوعاتی و مجلس و مراکز آموزشی ما حساس باشند، به موازات تذکر دادن به متخلفان به مردم هم آموزش دهند و با رسانه‌ها و شهروندخبرنگاران حرف بزنند تا هم حق دانستن مردم محفوظ باشد و هم حق برخورداری‌شان از امنیت روانی و به بهانه هیچ کدام دیگری نقض نشود، اوضاع درست می‌شود.

چالش رسانه‌های ما این است که همزمان به هر دو حق توجه کنند. من به عنوان استاد رسانه متوجه هستم که جلب مخاطبان خیلی سخت است اما قرار نیست در شرایط سخت، رسانه‌هایمان از راه‌های نادرست برای جلب توجه مخاطبان استفاده کنند. راه‌های درستی وجود دارد که همزمان با رعایت ضوابط حرفه‌ای، راه رقابت درست و جلب توجه مخاطب را داشته باشند.

نباید مانند رسانه‌های زرد و بی‌هویت هر چیزی را منتشر کنند. این هم مانند مسئله حریم خصوصی و انتشار تصاویر از مفاسد اخلاقی است. فرقی ندارد. بنابراین امنیت روحی و روانی مخاطبان حق مردم است و کسی نباید به آن تعرض کند. آیا درست است رسانه‌ای یک خبر استفاده از داروی بیهوشی تاریخ مصرف گذشته در یکی از بیمارستان‌های تهران را طوری بازتاب دهد که کسی دیگر برای یک عمل آپاندیس یا زایمان هم برای مراجعه به بیمارستان اعتماد نکند؟ این نکته مهمی است رسانه مسئول و حرفه‌ای، رسانه‌ای است که این خبر را به نحوی منتشر کند که هم مردم بدانند این رویداد در کجا با چه ابعاد تأثیری و تحت چه شرایطی اتفاق افتاده و هم به مردم این اطمینان را بدهد که فراگیر نیست و افراد بتوانند به راحتی اطمینان کنند. اما رسانه‌های زرد چنین وقایعی را به شکلی ضریب می‌دهند که دیده شوند اما کارشان غیرمسئولانه و نادرست است و امنیت روحی و روانی و جسمی مردم را به مخاطره می‌اندازند.

 

خبرگزاری مهر


کپی لینک کوتاه خبر: https://rasadvarzeshi.com/d/4by8je