به گزارش رصد ورزشی: «مهران رجبی» از پرکارترین بازیگران طنز سینما و تلویزیون که از ۲۵ سال پیش با نقشهای ماندگار و بازیهای درخشان، خاطرات شیرینی را برایمان ساخته، مهران رجبی هدیه چند میلیاردی یکی از ثروتمندان تهران به او را رد کرده است.اهانت پرویز پرستویی به مهران رجبی غوغا کرد.توهین عجیب مازیار فلاحی به تیم ملی و مهران رجبی غوغا کرد.
نام:مهران
نام خانوادگی:رجبی
تاریخ تولد:1340/10/10
محل تولد:کرج
تحصیلات:کارشناسی ارشد گرافیک
تاهل:متاهل
فرزندان:دو دختر و یک پسر
بیوگرافی مهران رجبی
مهران رجبی (زاده ۱۲ دی ۱۳۴۰، کرج) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است. فارغالتحصیل دوره کارشناسی رشته گرافیک از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد گرافیک در دانشگاه تربیت مدرس است.
مهران رجبی اصالتاً اهل روستای «واریان» کرج است. پدرش باغبان و کشاورز بود. مهران فرزند آخر خانواده بوده و دو برادر بزرگتر از خودش به نامهای محراب و فرهاد دارد. خواهر کوچکتر وی به نام جمیله در دو سالگی از دنیا میرود. استعداد وی در زمینه بازیگری ابتدا به وسیله رضا میرکریمی که همکلاس او در دانشگاه بود کشف شد و توسط او به تلویزیون و سینما راه یافت.
برای نخستین بار در مجموعه تلویزیونی «بچه های مدرسه همت» به کارگردانی رضا میرکریمی در نقش ناظم بازی کرد.
مهران رجبی بازیهای ماندگاری در سینمای ایران از خود به جای گذاشته است.
ماجرای خواستگاری و ازدواج ازدواج مهران رجبی:
من معلم بودم و در مدارس کرج تدریس می کردم و همسرم نیز در آموزش و پرورش کرج کارمند بودند. بنا به دلایل کاری رفت و آمد زیادی داشتم و در این رفت و آمدها احساس کردم این خانم می تواند همسر ایده آلی برای من باشد. خواستگاری در خانه آقای رئیس آموزش و پرورش شهر کرج از دوستان نزدیکم بود و ارتباط خوبی با وی داشتم. موضوع را با او در میان گذاشتم و او نیز ضمن استقبال از این پیشنهاد قول داد تا مقدمات را فراهم کند. در این ملاقات به توافقات خوبی رسیدیم و متوجه شدم این خانم می تواند شریک زندگی ام باشد.
مهران رجبی سال 1369 ازدواج کرد و حاصل ازدواج وی دو دختر و یک پسر بنام های (زهرا، سارا و علیرضا) می باشد.
پنتهاوس یا لکسوس!؟
شاید کمتر کسی در مقابل این پیشنهاد وسوسهکننده مقاومت کند، اما رجبی به دلایلی که آن را شرح میدهد بلافاصله از پذیرفتن این هدیه لوکس سر باز میزند.
او که با یادآوری آن روز لبخند بر لبانش نشسته، ادامه میدهد: «با خودم گفتم وقتی یک چنین آدمی از آپارتمان لوکس صحبت میکند، احتمالا منظورش یک پنت هاوس چند ده میلیاردی است و من نباید به هیچوجه زیر بار پذیرش این هـ ـدیه گرانقیمت بروم. از طرفی ممکن است این شخص به هر دلیلی خدای ناکرده فردا مفسد اقتصادی از کار دربیاید و حساب و کتابش را در بیاورند و بفهمند یک آپارتمان به من داده، بگویند رجبی با او همدست بوده تا بیایم ثابت کنم که بیگناهم، اعتبارم از بین برود. از طرف دیگر، اگر پس از مدتی سکونت در آن آپارتمان ناچار شوم آن را پس بدهم، زندگی در خانه ۱۶۰ متری کرج برای بچههایم سخت میشود و ...خلاصه دردسرتان ندهم در کسری از ثانیه این حساب و کتابها را در ذهنم مرور کردم و گفتم: شما به بنده لطف دارید اما من نمیتوانم هدیه شما را قبول کنم. آن بنده خدا که معلوم بود انتظار شنیدن این حرف را نداشت، کمی جا خورد و پس از کمی تأمل سوییچ یک لکسوس از جیش درآورد و گفت: «اشکال ندارد ولی این را دیگر قبول کنید!» باز هم همان حساب و کتابها را در ذهنم مرور کردم و با عذرخواهی هدیهاش را نپذیرفتم و در نهایت برای اینکه دلخور نشود، دعوتش را برای یک شام خانوادگی قبول کردم.»
آقای بازیگر با همان لبخند همیشگی و روحیه طنازش با خنده میگوید: «سر این موضوع پسرم تا مدتها از دستم دلخور بود که چرا حداقل ماشین را قبول نکردهام...»
منبع: همشهری آنلاین