اصل مهم در زندگی زناشویی، روابط عاطفی میان زن و مرد است. گاهی برخی رفتارهای اشتباه در زندگی زناشویی باعث سرد شدن رابطه عاطفی بین زن و مرد در زندگی میشوند. در صورتی که زوجین بتوانند برای بهبود روابط و رفع کردن این اشتباهات گام بردارند، قطعا روابط زناشویی بهتری را در ادامه خواهند داشت.
برخی از این اشتباهات هستند که در ریشه در دوران کودکی افراد دارند. وقتی در دوران کودکی در معرض غفلت عاطفی قرار گرفته شده باشیم، یعنی نیاز عاطفیمان توسط والدینمان رفع نشده باشد، حل کردن چالشهای احساسی روابط خیلی برایمان سختتر میشود.
ما به خاطر ضربه عاطفی کودکی مان با احساسات ناآشنا هستیم پس در بزرگسالی هم یا آن را پنهان میکنیم یا به عنوان یک موضوع مهم آن را نمیشناسیم و یا برعکس کنترلی روی آن نداریم.
در این گزارش از ۵ اشتباه رایج زوجها صحبت میکنیم که ریشه در غفلت عاطفی کودکی شان دارد:
۱-اجتناب از مشکل
با مثال توضیح میدهیم:
مدتی است که شما حس میکنید همسرتان مثل همیشه با شما وقت نمیگذراند، اما در ذهنتان میگویید: «این مشکل اصلا جدی و مهم نیست! این که ارزش نداره، ذهنمون رو به خاطرش درگیر کنیم! ولش کن زمان بگذره درست میشه!»
تمامی این جملات نمونههایی از اجتناب است. گاهی مشکل را باز نمیکنیم، چون از آن چیزی که پشت آن مشکل است، میترسیم. از روبرو شدن با احساسات و ناتوانی در برابر حل و فصل کردنشان میترسیم. روز به روز هم از همسرمان فاصله بیشتری میگیریم.
۲-احساسم ممکن است غلط باشد!
برای مثال مدتی است که در روابط خودتان احساس ناامنی میکنید، حس میکنید یک چیزی سرجایش نیست، اما دقیقا نمیدانید چی! با خودتان میگویید: ولش کن! فقط خسته است! بچه بازی در نیار! اصلا ممکنه اینجوری نباشه. حساس شدی!
تمامی این جملات یعنی «احساس من ارزش پرداختن و دیده شدن ندارد پس اصلا بیانش نمیکنم»
۳-اگر حرف بزنم درباره من چه فکری میکند؟
برای مثال تازه بچه دار شدید و نگرانید همسرتان به فرزندتان توجه و محبت بیشتری پیدا کرده باشد. با خودتان میگویید: «اگر اینو بگم فکر میکنه لوس و ننرم! فکر میکنه حسودم!»
«فکر میکنه چقدر نیازمد و کوته فکرم! یا فکر میکنه بچه خودمو دوست ندارم! فکر میکنه از بچه دار شدن پشیمون شدم»
تمامی این جملات یعنی شما یک فکر «که ممکن است کاملا غلط باشد» را مهمتر از احساس خودتان میدانید و خودتان را به خاطرش سانسور میکنید.
۴-تعمیمهای افراطی «همیشه، هیچوقت، هرگز»
برای مثال همسرتان مدتی است که کارش زیاد شده و شما با خودتان فکر میکنید:
«پس دیگه حتما دوسم نداره! داره خیانت میکنه»
«هیچوقت بهم اهمیت نمیداد! فکر زندگی خودشه»
تمامی این جملات یعنی شما فکر و احساستان را با هم درمیان نمیگذارید و در نتیجه در طول زمان بدون شنیدن صحبت طرف مقابل نتیجه گیریهای افراطی میکنید.
۵-تمرکز افراطی بر منطق
یکی از روشهای نپرداختن بر احساسات، تاکید افراطی بر جنبههای منطقی یک موضوع است. مثلا شما ممکن است بابت نقدی که همسرتان به ظاهرتان کرده ناراحت شده باشید، اما همسرتان در پاسخ به ناراحتیتان بگوید: «ما ازدواج کردیم و نظر دادن درباره این ویژگی ظاهری تو به معنای اینه که میتونی بهتر باشی نه به این معنا که الان خوب نیستی. ما بچه نیستیم و این موضوع ناراحتی نداره، تو هم به من بگی من ناراحت نمیشم»
برای حل این موضوع چه باید کرد؟
به طور کلی چند نکته میتواند در این راستا کمک کننده باشد:
۱-صحبت کنید
نخست اینکه طبق نظر روانشناسان، زوجین باید به شکل واضح خواستهها، انتظارات و دلخوریهای خود را در زندگی بیان کنند، اگر توقع دارید که مشکلات رفع بشوند، باید باهم گفتگو و صحبت کنید و به همسرتان هم اجازه صحبت کردن و ابراز نظربدهید. افراد برای ایجاد صمیمت و راحتی در ارتباط میبایست با هم صحبت کنند. زوجین باید خواستهها، نیازها و احساساتشان را به طور واضح مطرح کنند و بیان کنند که چه کاری خوشحالشان میکند و چه کاری ناراحتشان میکند و یا چه چیزی از طرف مقابل میخواهند.
۲-تهدید به قطع رابطه نکنید
نکته دیگر متعهد بودن به رابطه است اینکه شما علی رغم همه مشکلات میبایست به ازدواج و همسرتان متعهد باشید و نباید در هر مشکلی تهدید به قطع رابطه کنید چرا که این امر به مرور باعث میشود فرد احساسات و حرف هایش را سرکوب کند و آنها را مطرح نکند.
۳-اگر حرف بزنم درباره من چه فکری میکند؟
برای مثال تازه بچه دار شدید و نگرانید همسرتان به فرزندتان توجه و محبت بیشتری پیدا کرده باشد. با خودتان میگویید: «اگر اینو بگم فکر میکنه لوس و ننرم! فکر میکنه حسودم!»
«فکر میکنه چقدر نیازمد و کوته فکرم! یا فکر میکنه بچه خودمو دوست ندارم! فکر میکنه از بچه دار شدن پشیمون شدم»
تمامی این جملات یعنی شما یک فکر «که ممکن است کاملا غلط باشد» را مهمتر از احساس خودتان میدانید و خودتان را به خاطرش سانسور میکنید.
۴-تعمیمهای افراطی «همیشه، هیچوقت، هرگز»
برای مثال همسرتان مدتی است که کارش زیاد شده و شما با خودتان فکر میکنید:
«پس دیگه حتما دوسم نداره! داره خیانت میکنه»
«هیچوقت بهم اهمیت نمیداد! فکر زندگی خودشه»
تمامی این جملات یعنی شما فکر و احساستان را با هم درمیان نمیگذارید و در نتیجه در طول زمان بدون شنیدن صحبت طرف مقابل نتیجه گیریهای افراطی میکنید.
۵-تمرکز افراطی بر منطق
یکی از روشهای نپرداختن بر احساسات، تاکید افراطی بر جنبههای منطقی یک موضوع است. مثلا شما ممکن است بابت نقدی که همسرتان به ظاهرتان کرده ناراحت شده باشید، اما همسرتان در پاسخ به ناراحتیتان بگوید: «ما ازدواج کردیم و نظر دادن درباره این ویژگی ظاهری تو به معنای اینه که میتونی بهتر باشی نه به این معنا که الان خوب نیستی. ما بچه نیستیم و این موضوع ناراحتی نداره، تو هم به من بگی من ناراحت نمیشم»
برای حل این موضوع چه باید کرد؟
به طور کلی چند نکته میتواند در این راستا کمک کننده باشد:
۱-صحبت کنید
نخست اینکه طبق نظر روانشناسان، زوجین باید به شکل واضح خواستهها، انتظارات و دلخوریهای خود را در زندگی بیان کنند، اگر توقع دارید که مشکلات رفع بشوند، باید باهم گفتگو و صحبت کنید و به همسرتان هم اجازه صحبت کردن و ابراز نظربدهید. افراد برای ایجاد صمیمت و راحتی در ارتباط میبایست با هم صحبت کنند. زوجین باید خواستهها، نیازها و احساساتشان را به طور واضح مطرح کنند و بیان کنند که چه کاری خوشحالشان میکند و چه کاری ناراحتشان میکند و یا چه چیزی از طرف مقابل میخواهند.
۲-تهدید به قطع رابطه نکنید
نکته دیگر متعهد بودن به رابطه است اینکه شما علی رغم همه مشکلات میبایست به ازدواج و همسرتان متعهد باشید و نباید در هر مشکلی تهدید به قطع رابطه کنید چرا که این امر به مرور باعث میشود فرد احساسات و حرف هایش را سرکوب کند و آنها را مطرح نکند./باشگاه خبرنگاران جوان