ترلان پروانه بازیگر جنجالی و پر حاشیه ایرانی متولد 18 تیر 1377 در تهران است. ترلان پروانه حواشی زیادی را در این چند سالی که به معروفیت رسیده پشت سر گذاشته است و آخریش همین پند وقت پیش بود که آقای رائفی پور هم راجب ایشون صحبت های تندی کردند. ترلان پروانه از 3 سالگی و با تبلیغات شامپو جلوی دوربین آمده است و به دلیل پهره زیبایش نظر همه را به خود جلب کرد.
ترلان پروانه متولد 18 تیر 1377 در شیراز ، بازیگر سینما و تلویزیون است
تحصیلکرده لیسانس رشته گرافیک می باشد که از سه سالگی از تبلیغات شامپو جلوی دوربین رفت و حالا در کنار علاقه خود به رقص باله ، بازیگری هم می کند
عکس ترلان پروانه Tarlan Parvaneh بازیگر با بیوگرافی کامل
خانواده
پدرش مهندس و مادر پریسا فروغی خانه دار علاقمند به بازیگریست و تنها یک بنام عرفان دارد که از خودش 2/5 سال بزرگتر است
شروع از تیزر تبلیغاتی
اولین بار سال 1380 در 3 سالگی خانمی در فرودگاه من را دید و به مادرم پیشنهاد بازیم در یک تیزر تبلیغاتی داد که مادرم با علاقه قبول کرد
علاقه از این جهت که مادرم قبل از ازدواج زمان دانشجویی در تئاتر فعالیت هنری داشت
در برنامه آموزشی
ترلان در مدت هفت ماه حضور خود در عرصه تبلیغاتی در 114 تیزر جلوی دوربین رفت تا اینکه به برنامه های آموزشی شبکه جام جم و شبکه یک دعوت شد
شروع بازیگری
در نهایت سال 1383 وقتی شش ساله بود با «سریال 101 راه برای ذله کردن پدر و مادرها» جلوی دوربین رفت سپس در جایزه بزرگ مهران مدیری بازی کرد
شهرت و سینما
سال 1384 با سریال «شبی از شب ها» در نقش نازنین شناخته شد و در همین سال با فیلم «مادر صدامو میشنوی» اولین تجربه سینمایی اش را هم بدست آورد
کلاس های ویژه هنری
من برای ارتقای کار بازیگری ام خیلی تلاش کردم و انواع هنرها و فن ها از جمله فن بیان ، زبان بدن ، موسیقی ، هنرهای رزمی و سوارکاری را یاد گرفتم
البته همه این تلاش ها برای یادگیری درحالی بود که درس و مدرسه همیشه کنار کارم بوده است
عاشق کلم بروکلی
من عاشق سبزیجات هستم ، در وعده های غذایی ام از سبزیجات زیاد استفاده می کنم و کلم بروکلی هم جزء سبزیجات مورد علاقه ام است
آشپزی
اوقات فراغتم را با دیدن فیلم و خواندن کتاب سپری می کنم اما اگر وقت آشپزی داشته باشم بیشتر پاستا می پزم چون هم در پختش تبحر دارم و هم خیلی دوست دارم
ورزش
ورزش حرفه ایم بسکتبال است ، دوچرخه سواری را خیلی دوست دارم و اگر موقعیتش باشد و بتوانم دوچرخه سواری کنم خیلی لذت می برم
اسب سواری هم جز ورزش های مورد علاقه من است که هر از چندگاهی دنبال می کنم
رقص باله
کلاس های باله در آب را به اتمام رسانده ام و این ورزش مفرح و زیبا را هم خیلی دوست دارم اما به دلیل مشغله هایی که دارم نتوانستم آن را ادامه دهم
ازدواج با ارسلان قاسمی !
شایعه ازدواج ترلان پروانه و ارسلان قاسمی از همکاری مشترک و زیاد این دو از سال های دور شروع شد که با واکنش تند مادر ترلان نیز هربار مواجه شده است
ارتباط با سعید عزت الهی
در چند سال اخیر رابطه ترلان پروانه با سعید عزت اللهی (فوتبالیست) برای همگان آشکار شد اما عزت اللهی در نهایت نبود تفاهم را عامل جدایی عنوان کرد
ترلان پروانه نیز در اینستاگرام خود نوشت :
هرکس بد ما به خلق گوید
ما چهره ز غم نمیخراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
ارتباط با فرشاد احمدزاده
پس از عزت اللهی انتشار فیلمی لو رفته نشان داد ترلان پروانه اینبار با فرشاد احمدزاده بازیکن سابق پرسپولیس رابطه عاشقانه و بسیاز نزدیکی دارد
تکذیب ارتباط
خانم پروانه در نهایت بدون اشاره به فیلم لو رفته خود و احمدزاده عنوان کرد هیچگونه رابطه ای بین من و این دو ورزشکار نبوده و پدر و مادر پیگیر این حاشیه ها هستند
او می گوید در ارتباط با حاشیه سازان نیز اقدام های موثری داشتند که اگر بخواهم بگویم چه اتفاقاتی رخ داده است چندان جالب نخواهد بود
جوایز
سال 1380 در جشنواره فیلم کودک و نوجوان به خاطر بازی در فیلم «آهوی پیشونی سفید» برنده پروانه زرین بهترین بازیگر زن شد
همچنین سابقا جایزه برگزیده همایش نقش نوجوان در پشبرد اهداف انقلاب اسلامی را هم دارد !
افق بازیگری ام
افق بازیگریم افقی است پهناور ، نامحدود و بدون مرز ؛ در واقع باید گفت اهداف من بهعنوان یک بازیگر پرتعداد هستند که سعی می کنم آنها را دسته بندی کنم
بعد از تعیین هدف ها ، انتخاب مسیر درست هم اهمیت دارد با انتخاب مسیر مناسب می توان به طرف هدف هایی که انتخاب کردهایم قدم برداشت
ژانر مورد علاقه
جایگاه تئاتر ، سینما و تلویزیون برای من در یک سطح است ، البته که تعداد مخاطبان تلویزیونی بیشتر و این رسانه راحت تر برای مردم در دسترس است
در سینما و تئاتر در واقع این مخاطب است که خودش انتخخاب می کند به تماشای چه کاری برود اما در مجموع بازی در تلویزیون جزو انتخاب هایم خواهد بود
عمل زیبایی چشم های ترلان پروانه شایعه یا واقعیت؟!
ترلان پروانه در واکنش به شایعه عمل زیبایی چشم هایش این استوری را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد.
اولین بازی در سه سالگی
برای اولین بار در 3 سالگی بطور تصادفی خانمی در فرودگاه از چهره وی خوشش آمد و به مادرش پیشنهاد بازی ترلان را در یک تیزر تبلیغاتی شامپو داد و مادرش با اشتیاق قبول کرد. بعد از مدتی جذب برنامه های آموزشی شبکه جام جم و شبکه یک شد.
ورود به سینما
ترلان پروانه بعد از بازی در سریال تلویزیونی خوش غیرت، جایزه بزرگ،101 راه برای ذله کردن پدر و مادرها و شبی از شب ها در سال 1383، در سال 1384در پنج فیلم سینمایی دغدغه، بالابند، زن بدلی، مادر صدامو می شنوی و چپ دست بازی کرد و رسما وارد سینما شد .
اولین سریال
در سال 1382 اولین بار با سریال بچه های پایش به مجموعه های تلویزیونی باز شد، سپس در جایزه بزرگ مهران مدیری و خوش غیرت محصول سال 83 حضور داشت.
اولین فیلم سینمایی
اولین حضورش در سینما با فیلم رویای آخر رقم خورد.
فیلم های سینمایی ترلان پروانه
آهوی پیشونی سفید2 1396
جاده قدیم 1396
گشت2 1395
فراری 1394
درنا دختر آهو 1393
شیفت شب 1393
مردن به وقت شهریور 1392
زندگی مشترک آقای محمودی و بانو 1391
به خاطر پونه 1391
بی خداحافظی 1390
آهوی پیشونی سفید1390
انسان ها بازیگر محسن توکلی 1389
خروس بی محل 1388
نصف مال من، نصف مال تو 1385
پاپیتال 1385
عاشق 1385
چپ دست 1384
مادر صدامو می شنوی 1384
زن بدلی 1384
بالا بلند 1384
دغدغه 1384
مجموعه های تلویزیونی
چرخ فلک 1395
سرزمین کهن 1392
گذر از رنج ها1392
شاید برای شما اتفاق بیفتد 1391
تا ثریا 1390
ارمغان تاریکی 1389
ملکوت 1389
قاب های خالی1385–1386
زیر تیغ 1385
بی مقدمه بازیگر 1385
داوری 1384
مسافری از گرونگول 1384
شبی از شب ها 1383
101 راه برای ذله کردن پدرها و مادرها 1383
خوش غیرت 1383
جایزه بزرگ 1383
تله فیلم
روزهای آخِر اسفند 1392
قطار آن شب 1386
خاطرات فردا 1387
سریال اینترنتی نفوذ 1391
مستند ابوریحان1393
شبکه نمایش خانگی
زاپاس 1391
باغ آلوچه 1383
تئاتر ادیب 1385
جوایز ترلان پروانه
برگزیده همایش نقش نوجوانان در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی
برنده پروانه زرین بهترین بازیگر دختر در جشنواره فیلم کودک و نوجوان به خاطر بازی در فیلم آهوی پیشونی سفید برنده در سال 1390
چطور شد وارد سینما و تلویزیون شدی؟
نخستین کار من در سال ٨٣ بود که در یک فیلم سینمایی بازی کردم.قبل از آن هم کار تلویزیونی انجام داده بودم.در واقع بعد از بازی در یک سریال، بازی در سینما به من پیشنهاد شد و در فیلم «کرکس» معیریان بازی کردم.
در آن زمان شما شش ساله بودی؟
بله.
البته نمی شود در آن سن علاقه ای شکل گرفته باشد، ولی از معدود بچه هایی هستی که در سن پایین وارد سینما شدی و به صورت مستمر ادامه دادی.
این علاقه بعدها چگونه به وجود آمد؟ در آن سن، معنا و مفهوم علاقه را متوجه نمی شدم و نمی دانستم که این علاقه هست یا اسم دیگر می توان روی آن گذاشت.ولی به نظر من کسی که علاقه مند نباشد، نمی تواند ادامه دهد، چون جامعه سختی های خودش را دارد و گرچه یک دختر شش ساله بودم اما به مرور این سختی ها را تحمل کردم با وجود سختی هایی که وجود داشت، رفته رفته علاقه ام بیشتر شد.اما چون کارم را دوست داشتم، سعی کردم این کار را حرفه ای ادامه دهم.
آدم های سینمایی کسی بوده که روی راهنمایی هایش در روند کاری ات تاثیر گذاشته باشد و باعث شود از جایی به بعد در کارنامه کاری ات تحولی اتفاق بیفتد؟
خدا را شکر شانس خیلی خوبی که داشتم این بود که از سنین پایین با بازیگران و کارگردان های خیلی خوب و حرفه ای کار کنم.این موضوع به من خیلی کمک می کرد.هر کاری که انجام می دادم، برای من یک دوره بازیگری بود.معمولا کسانی که از سن پایین کار بازیگری را شروع می کنند، معمولا به خاطر سروزبان داشتن یا زیبایی شان است.من هیچ وقت دوست نداشتم بگویند به خاطر زیبایی بازیگر شده ام و اصلا دلم نمی خواست این اتفاق برایم بیفتد.در کنار نقش ها و برداشت های مختلفی که داشتم به مطالعه هم پرداخته ام.در این چند سال اخیر سعی کردم که نسبت به گذشته، گزیده تر کار کنم و نقش هایی بازی کنم که هر کدام چالشی برای من داشته باشد.
چه چیزهایی برایت ملاک و معیار است؟ فیلمنامه، بازیگران یا عوامل؟
به نظر من هر کاری به خاطر کار گروهی که انجام می شود، ارزش هایی دارد، ولی برای من، همه اینها در کنار یکدیگر مهم بود.به خاطر اینکه یک کار خوب، نتیجه زحمت کل عوامل، شامل بازیگران، کارگردان، فیلمنامه و… است ولی بیشتر از همه اینها، برای من فیلمنامه خیلی مهم بوده است.همان طوری که قبلا گفتم، دوست داشتم نقش هایی را که به عهده می گرفتم، برای من چالش داشته باشد.چالش از این نظر که نقشم متفاوت باشد، به شکلی که قبلا کار نکرده باشم.اما جدا از فیلمنامه، در مرحله بعدی به همه چیز نگاه می کردم که شامل کل گروه و شیوه کار هم می شد.
بچه ها در سینما تا یک سنی نقش های کلیشه ای بازی می کنند.مگر اینکه خیلی سر و زبان دار باشند.
در نهایت بازی گرفتن از بچه ها در سینما و تلویزیون ما خیلی معنا ندارد و همه چیز به استعداد بچه متکی است. اتفاقا تا جایی که دنبال می کنم، برای من جالب است که در سن پایین، گرفتن بازی خیلی جالب استو این کار خیلی خالصانه تر است.این تفاوت به خاطر همین است، تا زمانی که کودک هستید، خالصانه این کار را انجام می دهید.به خاطر دارم که در چهار سالگی ام به من می گفتند که فلان جمله را بگویم و آن جمله را با حس ترلان کوچک بیان می کردم.ولی وقتی که آدم بزرگ شد می فهمد که می تواند این نقش را تجزیه و تحلیل کند.این همان حرفه ای شدن است.اگر کسی بتواند ادامه دهد، تلاش کند و مسیر خودش را برود اگر توانایی این را داشته باشد، می تواند نقش های زیادی بازی کند.فکر نمی کنم که این به خود آن کودک برگردد.چون آن کودک مقصر نیست، شاید به خاطر فیلمنامه است.دلایل مختلفی می تواند داشته باشد.
در این سال ها کارگردان یا بازی گردانی بوده که از شما به صورت حرفه ای بازی بگیرد و حوصله و صبر ویژه ای داشته باشد؟
معمولا کارگردان ها خودشان با بچه ها کار می کنند.مگر اینکه یک کارگردان خیلی با دستیارش راحت باشد و کار را به او بسپارد، ولی تا آنجا که من کار کرده ام، معمولا کارگردان با من کار و صحبت کرد و در سن چهار تا پنج سالگی، متنی را که می خواستم کار کنم، ابتدا با دستیار و بازیگر کار می کردم، بعد با کارگردان صحبت می کردم.
بین این کارگردان ها، آیا کسی بود که با دنیای کودکان، خوب آشنایی داشته باشد و شما را بهتر از سایرین بفهمد؟
نمی توانم نام ببرم.هر کاری را که انجام داده ام، به شکلی برای من جالب بوده است.از مواردی که به خاطر دارم، آقای بهروز شعیبی بود که نخستین کارش را داشت می ساخت و البته از نخستین کارهای من هم بود.در کل با هر کدام از کارگردان ها کار کرده ام، خاطره بدی ندارم و تجربه های خوبی در کار کردن با آنها کسب کرده ام.
از سال ٨5 تا ٨٩ کمتر کار کردی، دلیل این کم کاری چه بود؟
اتفاقا آن موقع اوج کار من بوده است.سال ٨٨ عنوان بهترین بازی هنری را دریافت کردم.در آن موقع با آقای بهزادی کار می کردم و در دوره ای که با ایشان کار کردم، پیشنهادشان این بود که بعد از این اتفاق، گزیده تر کار کنم.
کسانی که از سن پایین شروع به این کار می کنند معمولا دوران بلوغ، دوران تغییر است. این تغییر هم به لحاظ روحی و روانی و هم به لحاظ ظاهری است.
در این دوران برای شما چنین چیزی اتفاق نیفتاد؟ پیشنهادها کمتر نشد؟
این اتفاق برای من نیفتاد.چند وقت پیش کارگردانی را دیدم که در سال ٨٣ یا ٨٢ با ایشان کار کرده بودم، به من می گفتند که هیچ تغییری در این سال ها نکرده ام.هنوز همان ترلان کوچک را می بیند که از نظر ظاهری هیچ تغییری نکرده ام.من متوجه این نمی شوم.بقیه هم که مرا می بینند، می گویند که زیاد تغییر نکرده ام.جزو آن استثناهایی بوده ام که این تفاوت از کودکی به بزرگی زیاد مشهود نبوده است.
فکر می کنم که فیلم «فراری»، تنها فیلمی است که نقش اول آن را بازی کردی.
شاید به خاطر فیلمنامه این فیلم است و این نقش خیلی باز بود.سایر نقش هایی که کار کرده ام، همیشه یا نقش مکمل بوده یا نقش سه و چهار.مثل «زندگی مشترک آقای محمود و بانو»، کلا در این کار، پنج بازیگر حضور داشتند.برای من این کار ملاک نبود.حتی زمانی که فیلمنامه را به من دادند که مطالعه کنم، به من گفته شد که بین دو نقش هستم.من آن نقشی را انتخاب کردم که کمتر حضور داشت، ولی تاثیر بیشتری داشت.در واقع نقش اصلی را انتخاب نکردم، به خاطر اینکه می دانستم که تاثیر این نقش بیشتر خواهد بود.نظر من همیشه این طور بوده که نقش های زیاد برایم ملاک نبوده اند.نقش های دیگری که تاثیرگذار تر بود، برای من خیلی جالب تر بوده اند.دوست داشتم نقش هایی که چالش بیشتری داشتند، بیشتر کار کنم.
تصمیمی برای ادامه این حرفه به صورت آکادمیک ندارید؟
قصد بی احترامی به کسانی که در این حوزه تحصیل کرده اند، ندارم ولی این چند سالی را که گذرانده ام، برای من خیلی آکادمیک تر است.استادان و افراد حرفه ای سینمایی که با آنها کار کرده ام، برای من خیلی آکادمیک تر بوده اند تا اینکه بخواهم در دانشگاه دروسی را در این حوزه بگذرانم.فکر نمی کنم حالا این کار را انجام دهم به خاطر همین، رشته دیگری را انتخاب کردم و زمان به من اجازه نمی دهد که بخواهم در دانشگاه این رشته را دنبال کنند.شاید رشته ای که الان می خوانم را تمام کردم و کمی زمان گذشت به آن فکر کنم.
در حال حاضر چه رشته ای را تحصیل می کنی؟
طراحی لباس.
برای فیلم فراری چگونه انتخاب شدی؟
برای این کار به دفتر آقای داوود نژاد رفتم.ابتدا از من سوال کردند که اهل کجا هستم و با چه لهجه ای صحبت می کنم.به ایشان گفتم که شیرازی هستم، اما شمالی را به صورت حرفه ای صحبت می کنم.چون در سریال آقای حسن پور به لهجه شمالی کار کرده بودم، از من خواستند که شمالی صحبت کنم.صحبت کردم، ولی به من نگفتند که نقش من قرار است با لهجه شمالی باشد.بعد هم گفتند که با من تماس خواهند گرفت.گفتند بهتر از من برای این نقش پیدا نمی کنند و دوست دارند که با من کار کنند.در این مدت می شنیدم که به آموزشگاه های مختلف بازیگری رفته اند و فراخوان داده بودند.خیلی استرس داشتم.با اینکه به من گفته بودند که خوب هستم، ولی می دیدم که خیلی ها برای این کار تلاش می کنند.نگران بودم از اینکه دیگری را برای این نقش پیدا کنند و من این نقش را از دست بدهم.بعد از دو هفته با من تماس گرفتند که به دفترشان بروم و قضیه جدی تر شد.
بازی کردن، روبه روی تنابنده چطور بود؟
آقای تنابنده خیلی خیلی برای این نقش به من کمک کردند.خیلی دوست داشتم که با ایشان کار کنم.برای اینکه این کار برای من خیلی سخت بود.پشت صحنه آن، برای من دانشگاه بود، کارنامه کاری من با آقای داوودنژاد، کارنامه دیگری بود.در کارهای سخت، مهم تر از هر چیز بازیگر مقابل شما است؛ اینکه چگونه بتواند به شما انرژی بدهد.اگر این طور نباشد، آن سختی آنقدر به شما غالب خواهد شد که نمی توانید نقش تان را به درستی اجرا کنید.آقای تنابنده آنقدر انرژی خوبی داشتند که آن شرایط سخت را توانستیم پشت سر بگذاریم.